به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه تهران امروز ؛ پشت ساختمان انجمن یك حیاط كوچك قرار دارد كه آنجا را مسقف كردهاند. فرش روی زمین پهن كردهاند و روی سفرههایی كه انداختهاند ظرفهای غذا چیدهاند. بچهها یكی یكی سفرهها را پرمیكنند. یك میكروفن دست مجری برنامه دادهاند كه به بلندگویی كوچكی وصل است، محمدرضا عطایی (بازیگر تئاتر) كه ساكن كرج است مجری این برنامه است و با انرژی و هیجان این برنامه را اجرا میكند و نشان میدهد كار با بچهها را بلد است و نیاز به شیر و پلنگ و گربه عروسكی ندارد تا بتواند یكی دو ساعت بچهها را سرگرم كند.
كجا نام او بود گردآفرید؟!
بعد از مسابقه و شلوغ كاریهای مجری، گروهی از بچههای انجمن به همراه یكی دو نفر از داوطلبان كه برای كمك به بچهها عضو انجمن شدهاند نمایش كوتاهی را اجرا كردند. نمایش نبرد گردآفرید! نمایش طنزی كه خود عطایی روی آن گفتار متن (نرشین) میگفت و پردههای مختلف را شرح میداد و بچههایی كه یك صبح تا ظهر فقط تمرین كرده بودند نمایش را اجرا میكردند. «در اصل انجمن با انجام چنین كارهایی مثل راهاندازی گروه تئاتر، دف نوازی یا كلاسهای آموزش نقاشی، عكاسی و... به این كودكان كه اكثرا در معرض آسیبهای اجتماعی هستند به جای اینكه ماهی بدهد روش ماهیگیری را میآموزد. این كودكان بعد از حضور در چنین برنامههایی دیگر رغبت نمیكنند كارهای قبلی را انجام دهند. ما خیلی از این بچهها را از قبرشویی در امامزادهها به اینجا آوردیم و امروز شاید فقط یكی دو نفر كار سابقشان را انجام میدهند و مابقی شاگردی كردن در حرفههای مختلف را ترجیح میدهند.» این سخنان خانم پوری است كه مسئول خانه مهر حصارك است و امشب مهمان خواهرش است كه مسئول خانه مهر سرآسیاب است.
اذان مغرب به افق كرج كه پخش میشود برنامه موقتا تعطیل میشود اما مجری برنامه همچنان به شیطنت در پشت صحنه ادامه میدهد و معلوم نیست به كدام منبع انرژی متصل است!. محمدرضا عطایی كه به گفته خودش دوست دارد زیاد با این بچهها باشد.«من این بچهها را كه میبینم شاد میشوم و برایشان كلی انرژی میگذارم تا این یك شب را شاد باشند و این شب برایشان با شبهای دیگر متفاوت باشد. البته با این انرژی من به سراغ مسئولان و بروبچههای انجمن هم میروم كه باعث میشود از شیطنتهای من خسته شوند همیشه من را به زور بیرون كنند!» بعد از اذان هم مجددا عطایی روی سكوی مقابل كودكانی كه در حیاط نشستهاند میرود و با كمك سیستم صوتی كه متشكل از یك لپتاپ و دوتا باند كوچك است برنامههای سرخوشانه خود را ادامه میدهد.
از طیفهای مختلف سنی در بین بچهها وجود دارد همینطور از شهرهای مختلف، البته با توجه به اینكه در آن مناطق مهاجرهای افغان زیادی ساكن هستند بچههای آنها هم جزء كودكان تحت پوشش این انجمن به حساب میآیند.شب مهمانی سرخوشانه كودكان كار تقریبا رو به اتمام است و پدر و مادرها مقابل در انجمن آمدهاند تا بچههایشان را به منزل ببرند. مسئولان خانه مهر یكی یكی بچهها را صدا میكنند و كودكانی كه شادی از چشمانشان میبارد و تا دم رفتن هم از شیطنت و شوخی دست برنمیدارند را به دست والدینشان میسپارند، آنها تقریبا با والدین و خانواده بچهها آشنایی دارند و برنامههایی هم برای آموزش خانوادهها در نظر گرفتهاند.
این بچهها نخاله نیستند
خانم مدنی یكی از اعضای هیات مدیره و همینطور عضو هیات امنای انجمن حامیان كودكان كار میگوید:ایده راهاندازی این انجمن از سال 1379 توسط خانم حسینیپور (رئیس فعلی هیات مدیره) به وجود آمد اما صدور مجوز و شروع كار رسمی از سال 81 با مجوز وزارت كشور بود. به گفته وی، در حال حاضر یازده نفر عضو هیات امنای مركزی و 7نفر هم اعضای هیات مدیره انجمن هستند. او ادامه میدهد: هدف اول این انجمن از ابتدا كمكردن آسیبهای اجتماعی بوده است. چون در اواخر دهه هفتاد مسئله كودكان كار خیلی مطرح میشد این انجمن برای آموزش این كودكان راهاندازی شد تا بچهها را به حقوق اولیهشان مثل آموزش پرورش و بهداشت و... برسانیم. این حركت ابتدا با یك اتاق و یك تخته سیاه در محله آق تپه شروع شد و اعضا، بچههای زباله گرد و قبرشوی را پیدا میكردند و آنها را تشویق میكردند سر كلاسها بنشینند. از همانجا كمكم این انجمن توسعه پیدا كرد و در حال حاضر به 5 مركز در سراسر كرج و حومه رسیده و حدود سه ماه پیش هم كلنگ مركز ششم در همان منطقه آق تپه زده شد.
خانم مدنی میافزاید:بچههایی كه تحت پوشش این انجمن هستند حدود 600 نفر میشوند. همه كسانی كه وارد مدارس ما میشوند بدون استثنا مددكاران میروند و از خانه و زندگی این بچهها بازدید میكنند. ما برای تك تك بچهها پرونده مددكاری و از وضعیت خانوادههایشان تا حدود زیادی آگاهی داریم. وقتی خانواده را مورد مطالعه قرار دادند تصمیم گرفته میشود كه به این خانواده چه كمكی میتوان كرد. از نظر فرهنگی، پیشگیری اعتیاد یا اگر بیماری داشتند از لحاظ پزشكی.
او ادامه میدهد: در اینجا بحث اصلی آموزش است. بچهها به صورت رهگذری یا فراخوان جذب این مراكز میشوند و بعد خودشان به هم اطلاع میدهند كه چنین مراكزی وجود دارد. همه چیز اینجا رایگان است، آموزش، لوازمالتحریر، سالی یك بار لباس عید، هفتهای یكبار تغذیه و... از طرف انجمن در اختیار بچهها قرار میگیرد. در كنار آموزش سالهای تحصیلی ما كلاسهای مختلفی مثل پیشگیری از اعتیاد، بلوغ برای دختران، سوادآموزی برای والدین، مهارتهای زندگی برای پدر و مادرها داریم. او تاكید میكند: اكثر معلمان اینجا داوطلبانه هستند. برای داوطلبها فراخوان داده شده است.
بعضا پیدا كردن داوطلب برای كمك بچهها سختتر بود! البته دانشجوها خیلی علاقهمند هستند كه به انجمن كمك كنند و از مردم محلی هم كسانی هستند كه عضو میشوند. انجمن برای اینكه داوطلبها بدانند چطوری با بچههای كار و خیابان تعامل داشته باشند كلاسهای آموزشی تدارك دیده است كه برای همه داوطلبان الزامی است. ما مرتب برنامههای جشن و شادی برای بچهها داریم. مثلا هرسال در عید نوروز برای بچهها جشن داریم كه مفصل است، هرسال ماه رمضان هم یك شب مراسم افطاری داریم، كودكان را اردوهای مختلف میبریم یا در پاركها برایشان برنامه برگزار میكنیم.او توصیه میكند:چون همه این بچهها را در خیابان میبینند ما از مردم درخواست داریم كه بهراحتی و با دادن یك هزارتومانی یا یك خرید از جنسی كه میفروشند از كنار این بچهها عبور نكنند. اینها آسیباجتماعی هستند.
بچههایی كه در خیابان بزرگ میشوند اگر آموزش نبینند با مشكلات بزرگ اجتماعی روبهرو میشوند، اگر پسر باشند به دزدی و اعتیاد كشیده میشوند و اگر دختر باشند به فساد. ما از مردم میخواهیم این انجمنها را بشناسند و ببینند برای كمكردن این آسیبهای اجتماعی چه كار میتوانند بكنند؟ نه فقط از نظر مالی شاید كسی بتواند به بچهها نقاشی یاد بدهد یا هركاری كه فكر میكند برای این بچهها مفید باشد. این بچهها نخالههای اجتماعی نیستند و نباید با این دید به كودكان كار و خیابان نگاه كرد چون همین بچهها در حال رشد كردن در این اجتماع هستند و با ما زندگی میكنند ما باید برای رفع این آسیبهای اجتماعی به هم كمك بكنیم.
نظر شما