به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شرق ؛ بیش از 50درصد زلزلههای ایران در رشتهکوههای زاگرس اتفاق میافتد. دلیلش این است که در این منطقه تغییر شکلهای زیادی روی میدهد اما علاوه بر آن، این رشتهکوهها جوان هستند و به دلیل جابهجایی در گسلها، امکان این تغییر شکلها پدید میآید. خوشبختانه فقط 10درصد تغییر شکلها بهصورت زلزله روی میدهد و 90درصد بقیه به صورت خمشوخزش است. بنابر این همه خسارتها و ویرانیهای مربوط به زلزله در ایران، مربوط به 10درصد و نحوه آزادشدن و مستهلکشدن انرژی آن است. اگر به نقشههای شدتهای زلزله نگاه کنیم، میبینیم برخی از مناطق شهرهای مهمی مثل تهران، تبریز و مشهد در منطقه بسیار پرخطر یا در نزدیکی آنها قرار دارند. اگر جمعیت افرادی را که در نواحی پرخطر زندگی میکنند، در نظر بگیریم، میبینیم افراد زیادی در مناطق پرخطر سکونت دارند. طبق برآوردهایی که در سال 92 انجام دادم، از جمعیت هشتونیممیلیوننفر در تهران (در شب)، حدود دومیلیونو200هزارنفر در پهنه گسل شمال تهران زندگی میکنند.
البته در نظر داشته باشید که خطر زلزله تهران فقط مربوط به گسل شمال تهران نیست، یعنی اگر ما موضوع مخاطرات را فقط به زندگی در پهنه گسل تقلیل دهیم، طبق برآوردهای من از جمعیت 5/1میلیونی تبریز، در حدود 400هزارنفر در پهنه گسل شمال تبریز زندگی میکنند. میتوان گفت درصد قابلتوجهی از مردم تهران و تبریز در پهنه گسلهای فعال زندگی میکنند. همینطور که بیشتر مردم میدانند دلیل اصلی وقوع زمینلرزهها، فعالیت گسلهاست. درباره گسلهای فعال باید به یک نکته اشاره کنم که بسیاری از گسلهای فعال در مرز کوهها و دشتها قرار دارند. این مرز کوهها و دشتها در طول تاریخ، مکان زندگی بشر بوده است. (بهدلایل بسیار از جمله امنیت و ایمنی یا وجود آب برای ادامه زندگی) با گسترش شهرها، (مخصوصا در شهرهایی مثل تهران و تبریز که زندگی در شمال شهر هم مطلوبتر باشد)، رفتن به سمت منطقه خطرناکتر، خواهناخواه روی میدهد. این موضوع باعث شده که ما با یک معضل جدی، بهویژه در شهرهای بزرگ مواجه شویم.
اگر به برنامه جهانی کاهش مخاطرات طبیعی سازمان ملل متحد رجوع کنیم، به تکامل تدریجی برنامه مدیریت بحران یا مدیریت سانحه در چند دهه اخیر پیمیبریم. اگر به تعریف سازمانهای جهانی درباره مخاطرات طبیعی و روشهای کاهش این مخاطرات توجه کنیم، میبینیم در چند دهه اخیر، تعریفهای متفاوتی ارایه شده و راهکارهای متفاوتی را برای کاهش خسارتهای آن پیشنهاد کردهاند. اولین روشها شامل دفاع غیرنظامی یا پدافند غیرعامل بود. همانگونه که میدانید پدافند غیرعامل شامل بسیاری از فعالیتهای داوطلبانه و پیشاهنگی و توسعه گروههای امداد است تا اگر حادثهای در جامعه روی داد بتواند در مقابل این رویداد فعالیت کند. در سالهای بعد روشها و راهکارهای دیگری ارایه شده است که هم در جامعه علمی و تخصصی مطرح میشود و هم در عمل بهکار میرود که از جمله آنها میتوان به کمکهای اضطراری، پاسخ به سانحه و امداد، کمکهای بشردوستانه و... اشاره کرد. در سالهای اخیر نیز موضوعاتی مانند مدیریت موارد اضطراری و شرایط اضطراری و حفاظت غیرنظامی مطرح شده است.
هم اکنون نیز در پژوهشگاه بینالمللی زلزله و مهندسی زلزله، راهبرد ما نیز به این صورت است و همه کارهایی که ما انجام میدهیم، در حوزه کاهش و ممانعت از تبعات و پیامدهای خطر زلزله است، یعنی هر کاری که ما انجام میدهیم، (از بررسی انواع گسلها و امواج لرزهای گرفته تا مقاومسازی ساختمانها و آموزش شهروندان و برگزاری جلسههای آموزشی درباره مخاطرات طبیعی)، همه و همه در جهت کاهش و ممانعت از تبعات و پیامدهای مخاطرات طبیعی است. در برنامه کنونی نیز (2005 تا 2015 که البته این برنامه دو سال دیگر باید روزآمد شود و برنامهای برای 10سال آینده ارایه دهد)، میگویند همانطور که در زمانهای گذشته هر وقتی که سانحهای روی میداد، همه کمک میکردند، امروزه هم میتوان همه کارهای ضروری را با کمک شهروندان انجام داد.
در سال 81 که زلزلهای روی داد، تیمی از پژوهشگاه زلزله به منطقه رفتیم و دیدیم که همه مردم در کار امدادرسانی بودند. البته باید در نظر داشت واکنشهایی که در لحظههای اول بعد از حادثه میبینیم، قسمتی احساسی و قسمتی هم انسانی است. مدد و همیاری جمعی در روستا و شهرها به شکل طبیعی روی میدهد اما زمانی که جامعه مدرنتر شده، این برنامه به این صورت طراحی شده است که گروهها و نهادهایی از قبل مدیریت شده، مانند صلیبسرخ و هلالاحمر و پیشاهنگی تشکیل دهیم تا هر زمانی حادثهای روی داد، به شکل علمی و برنامهریزی شده، به امدادرسانی مشغول شویم. در برنامه مدیریت مخاطرات سانحه نیز گفته شده که نباید صبر کنیم تا اتفاقی روی دهد و بعد از خودمان بپرسیم چگونه باید با پیامدهای این حادثه مقابله کنیم بلکه میگوید خودتان را از همین امروز برای حادثهای که در آینده ممکن است روی دهد، آماده کنید. به بیان دیگر میگوید ما بین چرخهای از حادثهها زندگی میکنیم، یعنی یکبار زلزلهای در طبس و بم روی داد، شما از هماکنون آماده زلزله دیگری مانند زلزله طبس و بم باشید.
البته ممکن است زلزله بعدی طبس، هزار سال دیگر روی دهد اما زلزله بعدی ممکن است امسال یا سال دیگر در هر شهر دیگری روی دهد. بهتازگی زلزلهای باشدت پنجریشتر در شهر بیرجند روی داد که واقعا خطری بود که از بیخگوش ما گذشت. چون در آن شهر حدود 500 هزارنفر زندگی میکنند. شاید بتوان گفت بیرجند مهمترین شهر شرق ایران است. این زلزله اینبار در فاصله 20کیلومتری شهر بیرجند روی داد و خسارتی به بار نیاورد ولی اگر زلزله در شهر روی میداد یا شدت آن بیشتر بود امکان داشت فاجعهای روی دهد زیرا جمعیتی 500 هزارنفری در مقابل زلزلههای با شدت هفتریشتر یا بیشتر، کاملا بیدفاع و آسیبپذیر هستند. حدود 700سال پیش، زلزلهای در بیرجند روی داد و آن منطقه را کاملا از بین برد. یعنی در آن منطقه از حدود 700سال پیش تاکنون هیچ اتفاقی روی نداده است و اگر حادثهای روی دهد ممکن است تا حدود زیادی خسارت بهبار آورد. پس از همین امروز باید منتظر همان اتفاق باشیم و خودمان را برای مقابله با پیامدهای ناخواسته آن هنگام آماده کنیم.
یعنی چراغهای قرمزی در بسیاری از شهرهای ما روشن شده است و ما باید معنا و اهمیت این چراغ قرمز را بهخوبی درک کنیم. بهطور خلاصه، هدف مدیریت مخاطرات سانحه این است که ما خودمان را برای اتفاقهای بعدی آماده کنیم. روش کارمان این نباشد که منتظر حادثه باشیم و پس از حادثه به آسیبدیدگان، کمکهای بشردوستانه ارایه دهیم بلکه از همین امروز خودمان را برای فردای ناگوار آماده کنیم. کسب این آمادگی هم شیوههای بسیار متفاوتی دارد، از پژوهشهای دانشگاهی گرفته تا آموزش مردم و جوانان در مدارس و دانشگاهها و وسایل ارتباط جمعی و تاثیر بر تصمیمگیران اجتماع تا تصمیمگیری بر مبنای هدایت درست پیامدهای ناخواسته طبیعی باشد. امیدوارم همه ما برای زلزلههای بعد و دیگر مخاطرات طبیعی کاملا آماده باشیم زیرا اگر حادثهای در تهران یا نزدیکی تهران روی دهد، ممکن است که پایتخت را به هم بریزد.
نظر شما