سلامت نیوز :کودکان سرمایههای ملی و آیندهسازان کشورند و توجه ویژه به آنها میتواند در حفظ سرمایههای فردای ایران نقشی بیبدیل داشته باشد. ولی موضوع کودکان کار، کودکان طلاق، کودکان بیسرپرست و بدسرپرست، کودکان معلول و کمتوان جسمی، کودکان بدون شناسنامه، کودکان در معرض آزار، کودکان دچار سوءتغذیه و مانند آنها بخشی از مشکلات فراموش شده امروز ماست.
کمتر روزی است که شاهد خبری دلخراش درباره کودکان نباشیم و اینها گوشهای است از آنچه در سطح گستردهتری زیر پوست شهر میگذرد؛ شهری که در برنامههای توسعه نقش دیگری برای آن ترسیم شده است.
هرچند تهران از چنان ظرفیتی برخوردار بوده است که در سال 87 به عنوان دبیرخانه منطقهای شهر دوستدار کودک معرفی شد، اما مروری بر وضعیت عمومی نشان میدهد در شاخصهایی از امور، شرایط موجود زیر استانداردهای پذیرفته شده و معمول جهانی است. براساس این استانداردها، مثلا کودکان نباید برای دسترسی به مهدکودک یا دبستان از عرض خیابانهای اصلی و بزرگراهها عبور کنند و فضاهای بازی و سرگرمی باید در شعاع مناسب دسترسی آنها باشد. کودکان حق دارند تا از امکانات آموزشی مناسب برخوردار باشند، تامین بهداشت از اولویتهاست.
تفریح و سرگرمی بخش جداییناپذیر از زندگی آنهاست؛ درحالی که کمتر میدان، چهارراه، گذر، پل عابر پیاده و... میتوان یافت که محل رفتوآمد کودکان نباشد. کودکانی تکیده و افسرده که در میانه انبوه ماشینها، موتورها و سایر وسایل نقلیه به تکدیگری و فروش برخی اقلام یا دستمال کشیدن به شیشه ماشینها مشغول هستند. کودکانی که با چهرههایی درهم و قد و قوارهای کوتاه در کوچه و پسکوچهها و پیادهروها در کنار انبوه زبالهها به جمعآوری برخی اشیای دورریخته شده میپردازند و آن را در کیسههای بزرگی که بر دوش یا روی چرخ دارند جابهجا میکنند.
هرچند درباره این مشکلات و سایر مسایل بغرنج کودکان آمارهای رسمی چندانی در دست نیست، اما با همه اینها میتوان کم و بیش روند شاخصهای وضعیت کودکان را ارزیابی کرد. بنا بر برخی گزارشها، 400هزار نفر از کودکان در کشور ما، هویت شناسنامهای ندارند و کمترین ضایعه چنین کمبودی این است که عملا امکان تحصیل برای آنها فراهم نیست. بنابر آمارهای منتشرشده در سال 85، سهمیلیون و 600هزار نفر از شهروندان در سنین تحصیل، در مدارس ثبتنام نکردهاند و 915هزار نفر با عنوان کودک خانهدار ثبت شدهاند که اکثر آنها دختر هستند. در همان سال حدود 11درصد همین گروه سنی به جای درس، بحث و مدرسه رسما درگیر کار بودهاند. سوءتغذیه کودکان از موارد نسبتا فراگیر است که تقریبا در تمامی مناطق شواهدی دارد. اخیرا هم با حذف یارانه شیر عملا این فرآورده مهم غذایی از سفره کودکان ایرانی کنار گذاشته شده است.
بنا بر یک پژوهش، کودکانی که قادر نیستند روزانه حداقل کالری مورد نیاز برای رشد را دریافت کنند یعنی از سوءتغذیه رنج میبرند، در همه مناطق شهر تهران وجود دارند. هرچند بهطور کلی تهران نسبت به سایر نقاط کشور وضع بهتری دارد و براساس همان پژوهش در استانهای سیستان و بلوچستان، قم و خراسانجنوبی بیشترین جمعیت کودکان زیر خط فقر زندگی میکنند. بیشترین نرخ فقر کودکان مربوط به خانوارهای زن سرپرست، فاقد تحصیلات و شغلهای غیررسمی است. کودکان کار، ارزان و ناتوان هستند. قدرت اعتراض ندارند، از قوانین و مقررات حمایتی بیاطلاع و غیر برخوردارند.
دستمزد آنها ناچیز است. همه اینها باعث بهرهکشی بازار کار از کودک شده، بازاری که در سطح شهرها ایجادشده و گسترش یافته بهخصوص در کارگاههای مخفی و زیرزمینی که آسیبپذیری آنان را دوچندان میکند و آنها را در معرض آسیبهای بهداشتی خطرناک قرار میدهد. فقر و بیکاری خانوادهها نسبت نزدیکی با جرم و اعتیاد و طلاق دارد، لازم است نزدیکترین و تاثیرگذارترین محیطها به کودک یعنی خانواده، محله و مدرسه از حداقل شرایط لازم برخوردار باشد، درحالی که با هر سه اینها مشکلات اساسی داریم. خانواده به عنوان مبنای برنامهریزی کشور برابر با آمارهای اعلامشده در معرض آسیبهای بسیاری است و آنچه بهعنوان آمارهای پرشمار و روبه افزایش طلاق و افسردگی گفته میشود تنها یک لایه این مشکلات است.
مدرسه و ساختار نظام رسمی آموزشوپرورش از دستگاههای اجرایی پرمساله و پرحاشیه کشور است.
از بودجه، ساختار، تجهیزات و بنا گرفته تا محتوای کتابهای درسی آموزشی و شیوههای پرورشی و گزینش معلمان و مربیان و انتخاب مدیران همگی با چالشهای جدی روبهروست. «محله» عنصر فراموششده این چرخه است. هرچند آن نیز با نارساییهای اساسی در ساختارهای امروز شهرها مواجه است. ساختار به هم ریخته محلات در نظام شهر و پدیده رو به گسترش خانه به دوشی و فراموششدن ارزشهای همسایگی در تهران از آفات محلههاست.
اینها زمینهساز آزار بیشتر کودکان است. فرزندان این خانوادهها نهتنها در دوران کودکی شرایط سختی دارند، بلکه آثار سوء این وضعیت در بزرگسالی نیز باقی میماند. بهطور مثال با استناد به یکی از پژوهشهای انجامشده، بخش عمده این کودکان در زمینههای رشد جسمی، ذهنی، عاطفی و اجتماعی دچار مشکلاتی از قبیل انتقامجویی و خصومت، بیاعتمادی به دیگران، افسردگی، اضطراب، پرخاشگری و اعتیاد هستند.
در دوره سوم شورای شهر تهران برای پاسخگویی به بخشی از این نارساییها، طرح «شهر دوستدار کودک» به تصویب رسید و برای نخستینبار سالانه، اعتبار ویژهای به این مهم اختصاص یافت.
بهعنوان مثال تنها در حوزه آموزش و پرورش شهر تهران رقم 15میلیارد تومان به عنوان کمک به مدارس پیشبینی شد که هر سال تکرار میشود. اما بدون داشتن نگاه و عزم ملی، امکان برداشتن قدمهای موثر میسر نیست و مقدمه این عزم، داشتن گزارش روشن، اطلاعات پایه و تحلیلی پذیرفتهشده و جلب مشارکت و وحدت رویه برنامهای سازمانها، نهادها و تشکلهاست. درحالی که در برنامه پنجم توسعه موضوع یکپارچگی مدیریت شهری – که در برنامههای پیشین به آن پرداخته میشد – اساسا حذف شد، این نگاه دشواریهای ساماندهی حل مسایل و مشکلات شهری را بهویژه در زمینههای فرهنگی و اجتماعی دشوارتر کرد.
حل مسایل کودکان چندان دست آنها نیست. بلکه ریشه در مشکلات اساسی و کلان از قبیل اشتغال و بیکاری، توزیع ثروت و نظایر آن دارد، ولی با آموزشهای شهروندی، آموزش خانوادهها و نحوه ساماندهی و بهرهگیری از امکانات عمومی و مدنی و دولتی پیوندی نزدیک دارد. شورایاریها ظرفیت و توان حمایت از سلامت محلات و کودکان را دارند. نوع مشکلات کودکان و فراوانی آنها در مناطق مختلف تهران بسیار متفاوت است. شورایاران میتوانند با گذراندن دورههای آموزشی به شناسایی نیازها و مشکلات اصلی و آسیبهای فراروی کودکان و حمایت از خانوادههایی که در این باره نگرانی دارند، کمک موثری کنند و شرایط خدمات لازم و متناسب با مشکلات و آسیبها را در هر منطقه شهری فراهم کنند.
در برخی موارد بازنگری مربوط به حقوق کودکان، تعامل میان سازمانها و نهادها برای گسترش خدمات ویژه کودکان در محیطهای تفریحی ورزشی و آموزشی و بهداشتی از اولویت کارهاست.
ارایه گزارش نوبهای از وضعیت کودکان در کشور مقدمهای مهم برای دفاع از حقوق آنهاست. پرداختن مدیریتهای شهری از طریق تشکلهای علمی به این امر اقدامی محوری و ارزشمند است و جمعآوری و جمعبندی نظرات تشکلهای مردمی فعال در زمینه حقوق کودکان و استفاده از ظرفیت و تواناییهای مادی و معنوی آنها از رنج شهر خواهد کاست.
کودکان سرمایههای ملی و آیندهسازان کشورند و توجه ویژه به آنها میتواند در حفظ سرمایههای فردای ایران نقشی بیبدیل داشته باشد. ولی موضوع کودکان کار، کودکان طلاق، کودکان بیسرپرست و بدسرپرست، کودکان معلول و کمتوان جسمی، کودکان بدون شناسنامه، کودکان در معرض آزار، کودکان دچار سوءتغذیه و مانند آنها بخشی از مشکلات فراموش شده امروز ماست.
نظر شما