قربانیان مین

  • بلاتکلیفی پرونده های حقوقی قربانیان انفجار مین

    بلاتکلیفی پرونده های حقوقی قربانیان انفجار مین

     امیرحسین را که از بیمارستان فارابی به سینا منتقل کردند، ساعت شش بعدازظهر شده بود. با یک پیراهن آبی و شلوار بیمارستانی صورتی و دست‌های بانداژشده روی برانکارد نشسته بود. از بیمارستان گلستان اهواز تا تهران با آمبولانس منتقل شده بود که یک چشم سالم باقی‌مانده و دست و صورت سوخته‌اش را درمان کنند. یک چشم و دو دستش را 19 اسفند از دست داده بود، وقتی که گله را برای چرا به دشت‌های فکه برده بود. فصل کوچ به خوزستان بود و همه برای چرا گوسفندهای‌شان را به صحرا می‌برند مثل امیرحسین که گله را تنهایی برای چرا آورده بود. لابه‌لای چراندن گوسفندها روی زمین چیزی شبیه به قابلمه می‌بیند. دستش که به آن قابلمه جامانده زیر خاک‌های فکه می‌رسد، دشت از صدای انفجار مین پر می‌شود، جایی که هیچ نشانه‌ و علامت خطری نبود.