22 آبان 1398
چهاردهم شهریور امسال، جواد وقتی که درهای اتوبوس تندرو، سریع و بیصدا بسته میشد، اول عصای سفیدش را به سوی در میگیرد و بعد که مطمئن میشود جلویش کسی نیست، از اتوبوس پیاده میشود؛ درست همان موقع، راننده پایش را روی پدال گاز فشار میدهد و کمتر از 3 ثانیه چشمانی که هیچگاه جز سفیدی مطلق چیزی ندیده، یک آن سیاهی میرود و بعد از چند روز، همهچیز تمام میشود.