سه‌شنبه ۲۴ دی ۱۳۹۲ - ۱۰:۲۹
کد خبر: 103742

عاشقت هستم ای خودم!

سلامت نیوز : آیا تاکنون با یک شخصیت خودشیفته برخورد کرده اید؟ آیا می دانید افراد خودشیفته چه ویژگی هایی دارند و این ویژگی ها چه تاثیری بر ارتباطات بین فردی آن ها می گذارد؟ بهتر است این مطلب را از دست ندهید تا در باره آن ها بیشتر بدانید.

خود شیفته کیست؟

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه خراسان ؛ خود شیفته در اصطلاح به کسی گفته می شود که خیلی عاشق خودش باشد. اگر چه «دوست داشتن خود»، ویژگی مطلوبی است ولی زیاده روی در «دوست داشتن خود»، باعث به وجود آمدن مشکلاتی می شود که این نه تنها خود فرد بلکه اطرافیان او را هم می آزارد. خود شیفتگی می تواند یک مانع جدی در روابط و مناسبات میان فردی باشد. ویژگی های یک شخصیت خود شیفته می تواند به عنوان یک عامل منفی به هر ارتباطی ضربه بزند.

ویژگی های افراد خودشیفته

اگرچه همه افراد تا حدی ویژگی های خودشیفتگی را دارند و گاهی آن را بروز می دهند اما افرادی هم به طور خاص مبتلا به خودشیفتگی هستند، یعنی خودشیفتگی به یک رفتار بارز یا ویژگی شخصیتی در آن ها بدل شده است، درباره توانایی های خود اغراق و غلو می کنند، محتاج توجه و تایید، شعف، تعجب، مهربانی و ... بسیار زیاد هستند و این موضوع می تواند برای ایجاد یک ارتباط بسیار مضر باشد. معمولاً کسانی که به دلیل موقعیت شغلی یا اجتماعی خود(مانند ستارگان سینما یا چهره های ورزشی)، مورد توجه و ابراز علاقه جمع زیادی قرار می گیرند، خواه ناخواه میزان خودشیفتگی شان بالاتر از افراد عادی است و اگر در جایگاه مهمی قرار گیرند، میزان سازگاری شان با بقیه بسیارکم خواهد بود و معمولاً چون اهل مشورت نیستند، تصمیمات شان می تواند عده زیادی را با دردسر مواجه کند. افراد خودشیفته اغلب ویژگی هایی دارند که در ادامه به برخی از آن ها می پردازیم:

الف) دیگران را نادیده می گیرند:

از نظر فردی که مبتلا به اختلال خودشیفتگی است دیگران تنها وسیله و ابزاری هستند که به او کمک می کنند تا به اهدافش برسد. بنابراین طرز تفکر افراد خودشیفته به دیگران این است که چگونه می توانند از آن ها استفاده و برای هدفی که دارند از حمایت آنان بهره برداری شخصی کنند. شخصی که به خواسته های این گونه افراد تن ندهد، کسی که موافق این گونه افراد نباشد یا کسی که آن ها را آن گونه که خود می پندارند برتر و خاص نداند، از نظر این افراد وجود خارجی ندارد و به قول معروف به چشم شان نمی آید. به همین دلیل خودشیفته ها گاهی با مردم بی ادبانه یا نامناسب رفتار می کنند زیرا از نظرشان دیگران تنها ابزاری هستند که باید مورد استفاده قرار گیرند و چنان چه دیگر به کارشان نیایند یا بعد از آن که به واسطه آن ها به هدفشان رسیدند، طوری با آن ها رفتار می کنند که انگار نه انگار این افراد زمانی یار غار و همنشین قافله آن ها بوده اند!

ب) حیا را قورت داده اند:

شخصی که تا حد بیمارگونه مبتلا به خودشیفتگی است کم کم احساس شرم و حیا را از دست می دهد و یا حداقل بسیار کمتر از دیگر افراد احساس شرم و حیا می کند. به عبارت دیگر رفتارهایی که باعث می شود دیگران به طور طبیعی از انجام آن ها احساس شرمساری کنند بر این افراد تاثیر مشابه ندارد. بنابراین بازی با احساسات دیگران، سوءاستفاده از سایر افراد و دست انداختن آن ها هیچ گونه عذاب وجدان یا ناراحتی خودشیفته ها را به همراه ندارد و احساس شرمساری نمی کنند. برای آن ها به بازی گرفتن احساسات طرف مقابل باعث شرمساری نیست زیرا آن ها همیشه خود را بالاتر از دیگران می بینند. آن ها چیزی را می خواهند پس آن را به دست می آورند، صرف نظر از این که این کار چه تاثیری بر دیگران دارد.

ج) از خودشان یک تصویر ذهنی تحریف شده دارند:

یک فرد سالم از نظر شخصیتی قادر به درک و شناخت عیوب و ایرادهای خود هست، هر چند ممکن است پذیرش این عیوب برایش ساده نباشد. مثلاً ممکن است بداند که باید قدری صبورتر باشد چون زود عصبانی می شود یا باید تواضع بیشتری داشته باشد چون خودخواه است یا باید قدری مودبانه تر صحبت کند چون کمی بی ملاحظه است و باعث ناراحتی دیگران می شود، اما به هر حال به این عیوب واقف است، در حالی که افراد خودشیفته، به حدی خودشان را کامل می بینند که تصور ایراد را هم از خود دور می دانند. به دلیل کامل دانستن خود، این افراد هیچ انگیزه ای برای بهبود ندارند و هر گونه تغییری در رفتار دور از انتظار آنان است.

د) تحقیر دیگران برایشان عادی است:

معمولا افراد خودشیفته احساس برتری و فوق العاده بودن می کنند لذا اگر ارزش و اعتبارشان به خطر بیفتد به قیمت نابود کردن و حتی متلاشی کردن زندگی دیگران سعی در اصلاح امور خود دارند. آن ها دیگران را لگد مال می کنند، مقام و منزلت آنها را تنزل می دهند و آن ها را پست و زبون می کنند تا خود احساس برتری کنند. این موضوع به خصوص در ارتباطات مشترک دیده می شود. اگر شما با یک شخص خودشیفته ازدواج کنید، اولاً باید بدانید که همسرتان هیچ ایرادی ندارد(!) پس نباید ایرادی از او بگیرید، ثانیاً این فرد به طور مرتب با تضعیف اعتماد به نفس شما و خوار و حقیر کردن شما خودش را خشنود خواهد کرد و این یعنی اینکه شما سال ها باید با این تفکر که موجودی پست و بی ارزش هستید و تنها هدف شما ارائه خدمات و سرویس به همسر خودشیفته تان است، با او زندگی کنید.

هـ) از همه طلبکار هستند:

افراد خودشیفته خودشان را افرادی خاص و برتر تصور واحساس می کنند باید خواسته هایشان به خودی خود و بدون هر گونه پرسشی برآورده شود. آنها نسبت به چنین رفتاری احساس طلبکارانه، حق به جانب و مدعی دارند لذا هنگامی که این امر محقق نشود به عصبانیت های بی دلیل یا خشم و غضب خودپسندانه ای دچار می شوند.

از آنجایی که تصور تحریف شده ای درباره اهمیت خود دارند و فکر می کنند همیشه حق با آن هاست، چنان چه کسی خواسته های آنان را برآورده نکند، تمام تلاش خود را برای تحقیر همه جانبه آن شخص، بدون هیچ احساس عذاب وجدانی، به کار می گیرند.

و) نوچه پرور هستند

همیشه دور و بر این افراد کسانی وجود دارند که خودشیفتگی آن ها را تقویت می کنند.

همیشه هستند کسانی که جذب این افراد می شوند و با رفتارهای خود در کوره خودشیفتگی آن ها می دمند. معمولاً افرادی جذب یک فرد خودشیفته می شوند که اعتماد به نفس کمی دارند، خود را حقیر می دانند و در ارتباط با یک خودشیفته تمایلات خودآزارانه یا مازوخیسمی خود را برآورده می کنند. از طرف دیگر، خودشیفته ها نیز با تحقیر مداوم این افراد هم برتری خود را حفظ می کنند و هم ناخواسته با این کار باعث اطاعت پذیری آنها می شوند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha