سلامت نیوز: وقتی كه ما داوطلبانه به دنبال راهكارهایی برای نجات دریاچه ارومیه بودیم و بعضا پرهیز داده میشدیم از هر اقدام خودسرانه داوطلبانهای، با خبر خوش دولت در آبان ماه مواجه شدیم كه برای اجرای طرحهای نجات دریاچه ارومیه بودجهای معادل ٧هزار و ۲۹۵میلیارد و ۷۰۰میلیون ریال تصویب کرده بود.
به گزارش سلامت نیوز،روزنامه شهروند در ادامه نوشت: هرچند بعدش توی ذوقمان خورد و وزیر نیرو كه حالا عضو شورای اقتصاد هم شده گفت: دستکم ۱۵سال زمان برای احیای دریاچه ارومیه لازم است. اما، ما كه قید كمك داوطلبانه برای احیای دریاچه ارومیه را هنوز نزدهایم و هنوز فكر میكنیم حتما راهكاری دارد. مثلا هر كدام از ما یك بطری آب معدنی بردارد و ببرد و بریزد داخل دریاچه ارومیه. یا نمیدانم... اما انگار قید حركت داوطلبانه را باید زد! سنگ بزرگ ١٥ ساله علامت نزدن است!
لابد شنیدهاید كه تعدادی از نمایندگان مجلس ایران درحال آماده کردن طرحی هستند تا در صورت تصویب نهایی، بخشی از دریاچه ارومیه به پارک تبدیل شود. میگویند كه درحال حاضر تنها ٧درصد از آب دریاچه ارومیه باقی مانده و ۹۳درصد آن خشک شده است. گفته میشود كه احیای دریاچه ارومیه با انتقال آب رودخانه ارس امکانپذیر نیست و به همین دلیل باید با تبدیل بخشی از این دریاچه به پارک گل و گیاه از آن بهعنوان یک مکان زیست محیطی استفاده شود.
آنها میگویند میزنیم و چشمش را هم كور میكنیم و یك وقت خدای نكرده بیارس میشویم! بله!میزان حجم آب موجود در رودخانه ارس بهحدی پایین است که حتی نمیتواند آب موردنیاز مزارع در مسیر انتقال آب از رودخانه به دریاچه ارومیه را تأمین کند، به همین دلیل انتقال آب ارس به ارومیه نهتنها باعث احیای دریاچه ارومیه نمیشود بلکه منجر به نابودی رودخانه ارس هم خواهد شد. در طرح نمایندگان آمده است كه وزارت جهاد کشاورزی موظف خواهد بود نسبت به اولویت مطالعه و اجرای سیستمهای آبیاری نوین در حوضه آبریز دریاچه ارومیه اقدام کند. وزارت نیرو نیز باید ضمن نصب کنتورهای هوشمند برای چاههای کشاورزی و نصب ابزار مناسب اندازهگیری حجم آب در شبکههای آبیاری، نسبت به اصلاح پروانه بهرهبرداری اقدام کند.
اما اینها همه شوخی است. در صورت خشکی کامل دریاچه ارومیه، دست کم پنجمیلیون نفر مستقیماً تحت تأثیرات منفی آن قرار میگیرند، درحالیکه جمعیتی که غیرمستقیم و در استانهای دیگر آسیب خواهند دید، بسیار بیشتر از این تعداد خواهد بود. این یك فاجعه غمانگیز است. فاجعهای كه سالها پیش میتوانستیم در اقداماتی داوطلبانه جلوی آن را بگیریم و نگرفتیم. حالا اما میگویند شما هیچ كاری نمیتوانید بكنید. و من ناراحتم كه چرا هیچ كاری از دستمان بر نمیآید.
شاید آن زمان كه كاری از دستمان برمیآمد، در دولت قبلی، مسأله را امنیتی كردند و ما زیپ دهانمان را كشیدیم بالا و دست روی دست گذاشتیم. بعدش كه گفتند بیابانهای جدید را در اطراف ارومیه باید مهار كنند، دولت بودجه نداشت. بعد كه بودجه تصویب كردند گفتند برویم سراغ مردم و پول بدهیم تا طرح نكاشت را اجرایی كنیم. بعدش گفتند آب خزر را میآوریم. بعد پشیمان شدند و گفتند سدها را ویران میكنیم. بعد گفتند ارس پس چكاره است؟ بعدش... بله دست آخر رسیدهایم به تبدیل دریاچه ارومیه به پارك گل و گیاه. گل بود به چمن نیز آراسته شد!
نمیخواهم بگویم كه ما داوطلبانه كاری نكردهایم. ما و بسیاری از فعالان محیط زیست بارها و بارها در حضورهایی و نوشتههایی خطر را گوشزد كردهایم. بارها دل به دریا زدهایم و بلندتر از حد مجاز فریاد كشیدهایم. شاید تمام این چرخ و واچرخهای دولتی این روزها، تمام این آزمون و خطاهایی كه راه به جایی نمیبرد، حاصل حضور داوطلبانه فعالان محیطزیست و حامیان دریاچه ارومیه در بزنگاههایی بوده است. شاید اگر اینها هم نبود الان ارومیه بیسروصدا میمرد و خاموش میشد. حالا اما ارومیه میداند كه در یادها خواهد ماند. میفهمد كه مردمی برای نجاتش شب را بر بالینش به صبح رساندهاند. حبس رفتهاند. فحش خوردهاند و سكوت نكردهاند.
بله. از ویژگیهای فرهنگ داوطلبی این است كه گاه كارتان به جواب نمیرسد. گاه حاصلش را فوری نمیبینید. گاه آسیب میبینید. گاه... اما دلتان را نباید خالی كنید. در كار داوطلبانه، نیت خیر شما كافی است. در كار داوطلبانه حاجت هیچ استخاره نیست. اما، باور كنید كه نمیتوانم جلوی اشك خود را بگیرم. ارومیه بد مرثیهای شد. ارومیه سمبل فعالیتهای داوطلبانه مردمی شد كه راه به جایی نبردند و با اینهمه خسته نشدهاند. اما من خستهام و نمیدانم به چه رویی باید این ستون را ادامه دهم و امید ببخشم و بگویم كه آینده روشن است. آیا با بحران آب، آینده روشن است؟ آیا الان نباید كارشناسان بیایند و بگویند كه از هم اینك برای سالهای آینده از راه نرسیده ما مردم باید داوطلب چه فعالیتهایی شویم...
نظر شما