سلامت نیوز: گاهی میتوانی یك معلم در روستایی دور افتاده باشی با دست خالی اما دلی بزرگ. جدا از رسالت انبیایی خود دانشآموزان بیمار را شناسایی و با حمایتهای خود روند درمان آنان را پیگیری كنی. همیشه نباید ثروتمند باشی تا گام در راه خیر بگذاری و محتاجان را یاری رسانی. همیشه نباید همهچیز برای یاری رساندن به دیگران مهیا باشد. همیشه لازم نیست وظیفهات یاریرسانی به دیگران باشد و برای این كارت حقوق بگیری. گاهی میشود دغدغه انسانیت داشت و از كنار هر بیماری كه توان مالی لازم را ندارد، به راحتی نگذشت.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه آرمان ،وقتی در روستایی مانند «بیجار گروس» در استان كردستان برخی شاگردانت بیمارند و از فقرِ خانوادههایشان امكان درمان ندارند؛ چه باید كرد؟ درصورتی كه تنها مسئولیت شما درس دادن و معلمی كردن است.
راه سوم
جیبت خالی است و توان مالی برای درمان همه آنان را نداری؛ و همین بهانه خوبی برای گذشتن است. مهمتر اینكه تنها برای درس دادن به آن دانشآموزان حقوق میگیری، نه برای درمانشان. اما همیشه راه دیگری هست؛ همان راهی كه «راه سوم» است.
ثریا مطهرنیا آن راه سوم را یافت. او برای برخی شاگردانش كه بیمار هستند و خانوادههایشان توان مالی برای درمانشان را ندارند؛ خیر پیدا كرده تا آنان را درمان كنند. مطهرنیا خیران را به محتاجان میرساند. او در معرفی خودش میگوید: معلمی ساده هستم. ۳۷ سال سن دارم و هماكنون در روستای «بیجار گروس» در استان كردستان تدریس میكنم. با ۲۴ دانشآموزِ چندپایه، در مدرسهای به صورت مدیر آموزگار مشغول كار هستم. ۵۴ دانشآموز در بیجار وجود دارد كه بیمار هستند و من آنان را تحت پوشش خود قرار دادهام. این دانشآموزان از خانوادههایی هستند كه از نظر مالی اوضاع خوبی ندارند.
مطهرنیا درباره نخستین دانشآموزِ بیماری كه در «بیجار گروس» دیده، میگوید: نخستین كسی كه من از او حمایت كردم سارا بود. سارا تاكنون ۲۲ جراحی فوقتخصصی انجام داده و یك هفته در میان برای درمان به تهران میآید. سارا در ۷ ماهگی دچار سوختگی شده و ۷ انگشت خود را از دست داده است. لذا درمان سارا تا ۱۴ سالگی ادامه دارد. اكنون او ۱۰ سال دارد. در این ۴ سال كه با او آشنا شدم تمام كارهای درمانی او را پیگیری كردهام.
قدیمی اما محروم
این معلم درباره روستایی كه در آنجا درس میدهد، میگوید: این روستا از باقدمتترین روستاهای كشور به شمار میرود اما روستای محرومی به شمار میرود. مردم این روستا درآمد چندانی ندارند و اگر فرزندی بیمار هم داشته باشند نمیتوانند هزینه مداوایش را بپردازند. او ادامه میدهد: دو هفته پیش با یك كودك بیمار آشنا شدم كه ابوالفضل نام داشت. متاسفانه ابوالفضل بهدلیل بیماری «آنوس بسته» فوت كرد. برخی مسئولان برای مداوای بیماران این روستا قول داده بودند اما ظاهرا عمل نكردهاند.
مطهرنیا تاكید میكند: با افراد زیادی برای كمك به دانشآموزانم تماس گرفتهام؛ از ریاستجمهوری بگیر تا برخی دیگر از مسئولان. همه قولهایی دادهاند كه امیدواریم عملی شود. حتی با وزیر بهداشت هم صحبت كردهام كه تاكنون نتیجهای نداشته است. او وقتی به روستای «بیجار» آمد، تنها معلمی ساده بوده و وظیفهاش درس دادن به بچهها بود. اما وقتی با كودكان بیمار مواجه میشود، چشمش را به روی واقعیتها نمیبندد و به یاریشان میشتابد.
مطهرنیا در این باره میگوید: ابتدا برای دانشآموزان كار میكردم اما به دلیل برخورد با چند كودك بیمار تلاشم بر این شد تا آنان را هم تحت حمایت خود قرار دهم تا هنگامی كه به مدرسه میآیند سالم باشند. من برای تمام بچههایی كه مشكل دارند خیرانی پیدا میكنم تا آنان را مداوا كنم. مهر نوشت؛ این معلم فداكار درباره نجات مشكل پای پوریا كه استعدادش در ریاضی فوقالعاده است، میگوید: یكی از دانشآموزانی كه در درس ریاضی هوش بسیاری داشت، پایش كج بود و نمیتوانست بازی كند. پوریا از لحاظ ظاهری هیچ مشكلی نداشت. دوست داشتم مشكل پایش هم حل شود و بتواند به راحتی راه برود. برایش خیر و یك پزشك مجرب پیدا كردم و پایش را عمل كردند. روزهایی كه پوریا نمیتواند به مدرسه بیاید به عیادتش میروم و درسهای عقبافتاده او را برایش بازگو میكنم.
نظر شما