سلامت نیوز: «کهگیلویه و بویراحمد» را «بهشتی فرد» مدیر اداره کل جنگلها، منابع طبیعی و آبخیزداری اش، کوهستانیترین استان کشور میداند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزناه ایران،«کوهستانی بودن» یعنی روستاهای دور در جادههای صعب العبور. یعنی بدون گاز و بدون سوخت. یعنی سرشاخه بلوطهای زاگرس مرکزی، زغال اجاق گرم خانهها شدن! این تازه اول ماجراست. بخش اعظم معیشت ساکنان این منطقه از راه کشاورزی و دامپروری میگذرد. معنای آن یعنی دام مازاد در مراتع. یعنی چرای بیرویه منابع طبیعی. دامها یکی از متهمان ردیف اول تخریب مراتع و جنگلها هستند. یعنی کشاورزی در «زیراشکوب» درختان و بلوطهایی که با شخم کشاورزان عقیم میشوند و زادآوریشان به افسانهها میپیوندد. کارشناسان اعتقاد دارند چون مدیریت منابع طبیعی از دست مردم به دست دولت افتاده، عموم نسبت به حفظ آن حساس نیستند. گویا همین مسأله هم باعث شد تا دکتر حسن روحانی، رئیس جمهوری، واگذاری حفاظت از منابع طبیعی را به مردم از برنامههای پررنگ خود بداند.
قرق درمانی مراتع
واگذاری حفاظت از منابع طبیعی یک دهه است که در کهگیلویه و بویراحمد شروع شده اما باوجود موفقیتهای منطقهای آنطور که باید و انتظار میرفت گسترش پیدا نکرده است. حال این سؤال پیش می آید که چرا مناطق و جوامع بومی از این ایده استقبال نمیکنند؟ آیا واگذاری حفاظت از منابع طبیعی به مردم به سرانجام مطلوبی میرسد؟تا رسیدن به منطقه«تنگ سرخ» 25 کیلومتر جاده کوهستانی از یاسوج فاصله گرفته ای. 25 کیلومتر جاده در میان ردیفهای سبز درختان و مراتعی که بوی «آویشن» میدهند و رنگ «بن سرخ» گرفته است. شولای سبز «تره کوهی» پوشیده و مزه «شنگ» دارد... و صدای پای گلههای متعددی که در گوش جاده و مرغزار، فصل کوچ را مینوازند. دو سوی جاده پیش رو بیش از هرچیز «کنگر کوهی» است که خودنمایی میکند.
[quote-left]کنگرها و قارچهایی که زنان بهار پوش (لباسهای رنگارنگ بلند) کهگیلویه و بویراحمدی از مراتع میچینند. کنگرها و قارچهایی که برای بعضی از خانوارها ممر درآمدی شده و در دوسوی جاده در میان زنبیلهایی به انتظار مشتری نشسته اند. [/quote-left]
کنگرها و قارچهایی که زنان بهار پوش (لباسهای رنگارنگ بلند) کهگیلویه و بویراحمدی از مراتع میچینند. کنگرها و قارچهایی که برای بعضی از خانوارها ممر درآمدی شده و در دوسوی جاده در میان زنبیلهایی به انتظار مشتری نشسته اند. عزت الله بهشتی فرد رئیس منابع طبیعی 400 گونه گیاهی را متعلق به استان خود میداند. البته دیگر خانوارهای زاگرس نشین اینجا نمیتوانند براحتی وارد مرتع شوند و هر آنچه ازگیاهان دارویی دارد را بچینند و به سر سفره ببرند. کفگیر گیاهان دارویی آنطور که کارشناسان هشدار میدهند به ته دیگ منابع طبیعی رسیده است. منابع طبیعی در استانهای مختلف قصد دارد که با روش واگذاری برداشت این گیاهان به مرتعداران، حفاظت از آنها را هم به عهده بهره برداران بگذارد. همان چیزی که رئیس جمهوری از آن به واگذاری به بخش خصوصی یاد میکند.
از دل روستاهای کوچک و بزرگ و از میان خانه های نوساز و کهنه که میگذری به مراتع جنگلی میرسی که مدت هاست پای کمتر گلهای به آنها باز شده است. یک معامله با طبیعت کردهاند. گلهها را از مراتع بیرون کردهاند و در مناطق قرق شده و لا به لای گیاهان هرزی که روزی روزگاری گلهها از آن نشخوار میکرد، رشد گیاهان دارویی را به نظاره نشسته اند؛ کاشت و برداشت «آنغوزه» و «بادام تلخ». آنغوزه را اقتصادیترین گیاه دارویی این خطه میدانند. آمارهای «بهشتی فرد» درآمدی 120 میلیارد ریالی برای سال 93 کهگیلویه و بویراحمد را نشان میدهد آن هم فقط از فروش آنغوزه. این آنغوزهها مشتریانی از هند، آلمان و ایتالیا دارد.
[quote-right]خدا رحم جلالی رئیس سازمان جنگلها هم این استان زاگرس نشین را «پایلوت» گیاهان دارویی میداند. گیاهان داروییای که میخواهند مرهم و شفایی باشند برای احیای دوباره مراتعی که از بین رفته است و تخریب شده. [/quote-right]
خدا رحم جلالی رئیس سازمان جنگلها هم این استان زاگرس نشین را «پایلوت» گیاهان دارویی میداند. گیاهان داروییای که میخواهند مرهم و شفایی باشند برای احیای دوباره مراتعی که از بین رفته است و تخریب شده. کاشت گیاهان دارویی اما و اگرهای زیادی برای گله دارانی که حالا نام «مرتعدار» و «مرتع بان» یافتهاند، دارد؛ اگر سال خوب باشد و خشکسالی بگذارد، درآمد سالانه آنها دندانگیر میشود. محاسن دیگری هم دارد.
دیگر، خبری از سختی راهی که این کوه را به آن کوه میرساند و آن دشت را با این دشت تاخت میزد تا سبزه و گیاهی برای چرای گله گرسنهاش بیابد، نیست. حالا دیگر حادثهها پشت گردنههای کوچ به انتظار مرتعداران ننشستهاند. این مسأله را اسدالله زمانی میگوید که یک دهه پیش گلهاش را فروخت و به تعداد گله اش، حفاظت از مراتع ملی را به دست گرفت و در دل آن آنغوزه کاشت. حالا هم کنار آنغوزهها جوانههای درخت بادام تلخ دیده میشود.
وسعت و هکتار مراتع واگذار شده را تعداد دامها مشخص میکند. روشنتر اینکه کسانی میتوانند «مرتعدار» باشند که دامی داشته و آنها را از مرتع بیرون برده باشند. «زمانی» ابتدای ماجرای کاشت و برداشت این گیاه دارویی ناشناخته در ایران را به نیریزیها نسبت داد. مثل خیلی از مرتعداران : «خودمان بلد نبودیم، اما نیریزیها کار دستشان بود.» حالا اما خودش بلد شده است. پارسال هر کیلو آنغوزه را 95 هزار تومان فروخت. اما باز هم باید به نیریزیها بفروشد. آنها واسطه بین مرتعداران منطقه با تاجران و صنایعی هستند که آنغوزه را استفاده میکنند. از مسأله ناراضی است. ظاهراً چند باری هم برخی افراد سنگ و مواد ناخالص را وارد آنغوزه کردهاند تا سنگینتر شود و سود بیشتری به جیب بزنند. به گفته این مرتعدار این مسأله باعث شد تا نام آنغوزه یاسوج در بازار «خش» بردارد.
سلیمان محمدی کارشناس بهرهبرداری سازمان منابع طبیعی استان هم در گفتوگو با خبرنگار ما این مسأله را تأکید میکند اما میگوید که سازمان راه تقلبها را از سال 88 بسته است.
منطقه تنگ سرخ 40 «مرتعدار» دارد که به گفته یکی دیگر از آنها یعنی غلامحسین صفایی سال گذشته هر مرتعدار 400 کیلو آنغوزه برداشت کرده و به قیمت خوبی فروخته است. آنها تا 100 هزار تومان هم فروختهاند. البته روستاهای دیگری هم به کشت گیاهان دارویی روی آوردهاند. معمولاً بین 50 تا 100 هزار تومان به فروش میرسد. باز هم دست دلالان است. اما نیریزیها با تاجران آنغوزه ارتباط خوب و محکمی دارند.
صفایی میگوید: «بازار دست آنهاست، اگر به آنها نفروشیم معامله به طور کامل فسخ میشود.» صفایی میگوید که راه بلدی باید که بتواند آنها را به این بازارها وصل کند. او شماره تلفنی را از یکی از کارشناسان سازمان جنگلها گرفته و با یک تاجر هندی هم صحبت کرده است: «برای اینکه یک مقدار کوچکی را ببرم تا ببینند و معامله شروع شود، باید 50 میلیون خرج کنم تازه اگر قبول کنند.» سلیمان محمدی هم به عنوان نماینده سازمان جنگلها جواب واضحی به حل این معضل نمیدهد: «تاجری میخواهد که این ارتباط را برقرار کند.»
یک زمانی بین تنگ سرخیها و نیریزیها اختلاف به وجود میآید. نیریزیها محصول را نمیخرند و تاجران آنغوزه را هم تهدید میکنند. محصول روی دست مرتعداران میماند. سازمان جنگلها خود وارد ماجرا میشود، خریداران محصول را با قیمت پایینتر میخواهند. دوباره بین نیریزیها و تنگ سرخیها ارتباط برقرار میشود.
[quote-left]روستای «کاکان» هم در همین بخش «تنگ سرخ» از سال 75-74 وارد کاشت داروی گیاهی«باریجه» شده است. آنطور که محمدی میگوید: «درآمد خوبی هم برایشان دارد.» کاشت درختان بادام هم یکی دیگر از طرحهای حفاظتی است. [/quote-left]
روستای «کاکان» هم در همین بخش «تنگ سرخ» از سال 75-74 وارد کاشت داروی گیاهی«باریجه» شده است. آنطور که محمدی میگوید: «درآمد خوبی هم برایشان دارد.» کاشت درختان بادام هم یکی دیگر از طرحهای حفاظتی است. آنطور که مسعود منصور معاون حفاظت سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری هم میگوید: «یکی از رویکردهای سازمان منابع طبیعی بحث حفاظت مشارکتی است یعنی اینکه عرصههای منابع طبیعی را در قالب طرحهایی با خود مردم قرارداد ببندیم و دولت از یک طرف از طریق تسهیلات و مشارکتهای فنی و مردم از سوی دیگر در اجرا به حفاظت از منابع طبیعی میپردازند.» اما بازار فروش محصولات و تولیدات گیاهان دارویی اما واگر دارد و گره بر پیشانی آنهاانداخته است.
همین نبود بازار مطمئن و مشتری ثابت، به احتمال زیاد یکی از علل بیتوجهی سایر دامدارانی است که نگاهی مطمئن به آینده «مرتعداری» ندارند. یک مسأله دیگر هم وجود دارد. آنغوزه 5 سال پس از کشت جواب میدهد و مرتعداران میگویند نمیدانند که تا زمان بذر دهی و رسیدن محصول چطور زندگیشان را بگذرانند. آنها انتظار دارند که دولت در این 5 سال آنها را
حمایت کند.
یکجانشینی مردان ایل
15تا20 اردیبهشت هر سال، آغاز فصل «مال کنون» (کوچ) عشایر کهگیلویه و بویراحمد است. خشکسالی که جان مراتع افتاد، امور عشایری استان تصمیم گرفت تا گلهها را فروردین ماه راهی «ایل راه» کند اما بهشتی فرد میگوید که کوچ زودهنگام را تأخیر انداخته است تا گلههایی که سر به زیر مراتع دو سوی جاده را میچرند و اجازه نمیدهد هیچ جنبدهای سر از خاک در آورد، وضعیت مراتع را بیشتر از آنچه هست، بدتر نکنند. گلههایی که پشت هر پیچ جاده سبز میشوند و «رمه وار» جاده را با خود میبرند. «کهنه مرد» میگوید که 20 روز توی راه هستند و حادثه است که پشت گردنه میگذارند و گردنه است که به دل حادثه میبرند تا از «گچساران» به «سمیرم» برسند. حالا رسم و راه کوچ فرق کرده است. سر و همسر را با ماشین به سمیرم فرستادهاند. از مرتعداری چیزی نمیداند اما از کوچ خسته است. شیارهای چپ و راستی که روی صورت او و همراهانش نشسته است را شاید بارزترین تفاوت ظاهری آنها با مرتعدارانی دانست که حالا آب زیر پوستشان دویده است. وقتی میگویم حاضری مرتعدار شوی میگوید: «پول دارد؟» میگویم از درآمد گلهداری و دامداری راضی هستی؟ میگوید: «درآمدی ندارد.» حاضری مرتعدار شود؟
فقط با گله!
انرژی خورشیدی
کوهستانیترین استان کشور که باشی، یعنی سردترین هوای ممکن را هم داری! سوخت فسیلی ات که تأمین نشده باشد یعنی سایه سبز درختان را به دندان اره و تبر میسپاری تا اجاق زندگیت روشن شود. عبور لوله گاز از مناطق صعب العبور هم راه دور و درازی است که کمتر به کوچ رویی میرسد. آنها میمانند و بلوطها و چنارهای جان به در برده از ریزگردها وخشکسالی و سم گله و رمه، زغال میشود و مرد ایل و جنگلبان زغال فروش شود. چیزی که رسانهها از آن به «تجارت سیاه» نام میبرند. بهشتی فرد سهم جنگلهای استان در تأمین سوخت عشایر را 60 درصد میداند. راهکار را در انرژی خورشیدی میداند. به گفته
بهمن افراسیابی مدیر کل دفتر حفاظت و حمایت منابع طبیعی، باید در یک جلسه کارشناسی میان منابع طبیعی و استاندار برای استفاده از انرژی خورشیدی به جای سوخت یک تفاهمنامه میان استاندار و سازمان جنگلها بسته شود. سیدموسی خادمی استاندار کهگیلویه و بویراحمد در این جلسه قول میدهد که در تأمین انرژی خورشیدی سازمان جنگلها را یاری کند.
نظر شما