سلامت نیوز: صدای انفجار آتش، مادر و مادر بزرگ و پدر را به سمت بچهها میكشاند و صحنهای تلخ مقابل چشمان آنها قرار میگیرد. آنها بچهها را درحالی كه فریاد «سوختم-سوختم» میكردند از داخل آتش بهكناری آورده و مادر سعی میكند لباس بچهها را از تنشان جدا كند اما... .
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه قانون نوشت: «هركی میخنده فكر میكنم داره منو مسخره میكنه، به بابام میگم بابا من كه نمیخواستم اینطوری بشم خدا خواست، پس چرا مردم اینجوری به من نگاه میكنن»؟
اینها گوشهای از دردودلهای فرزانه دختر 8ساله طبسی است كه به همراه خواهرش نازنین زهرای 4ساله در در آتش سوختند. انگار تقدیر در بهار سال94 فصل تازهای برای این خانواده رقم زده بود و اردیبهشت، ماه بهشتی فصل بهار، برای این خانواده به جهنمی تبدیل شد كه تا سالها آثار آن برچهره و بدن معصوم این دو دختر باقی خواهد ماند.
اما حادثه چگونه اتفاق افتاد؟
فرزانه، شاگرد نمونه كلاس اول در حالی كه خود را برای امتحانات آخر سال آماده میكرد در یكی از شبهای اردیبهشت، مقارن با تولد حضرت علی(ع)درحالی كه به همراه خواهر كوچك، كنار آتشی كه مادربزرگ فراهم كرده بود به بازیگوشی مشغول بودند، لحظاتی مادربزرگ آنها را برای سرزدن به آغل گوسفندان تنها گذاشت. همین چند لحظه كوتاه كافی بود تا این دو كودك آن روی سكه زندگی را ببینند. نازنین زهرا در حال بازی، توجهش به گالنی كه مخلوط بنزین و نفت در آن بود جلب میشود و آن را برداشته و كنار آتش میآورد در این حین فرزانه كه كمی عاقلتر بود به طرف نازنینزهرا رفته و سعی میكند گالن را از دست خواهر كوچكش بگیرد كه ناگهان شعلههای آتش به سمت گالن هجوم میبرند و نازنین زهرا ناگزیر آن را داخل آتش پرت میكند و دو دختر خردسال در هجمهای گسترده از آتش قرار میگیرند.
صدای انفجار آتش، مادر و مادر بزرگ و پدر را به سمت بچهها میكشاند و صحنهای تلخ مقابل چشمان آنها قرار میگیرد. آنها بچهها را درحالی كه فریاد «سوختم-سوختم» میكردند از داخل آتش بهكناری آورده و مادر سعی میكند لباس بچهها را از تنشان جدا كند اما... .
وقتی از مادر بچهها كه زنی 24 ساله است میپرسم چرا با آتشنشانی تماس نگرفتهاید، مادر میگوید ما در روستای عشقآباد طبس زندگی میكنیم و در این روستا آتش نشانی نداریم و همسرم به كمك همسایگان مشغول خاموش كردن آتش شدند و پس از خاموش كردن آتش بچهها را با ماشین خودمان به بیمارستانی در عشقآباد بردیم. در آنجا فقط زخمهای بچهها را پانسمان كردند و اصرار داشتند كه بچهها را باید به بیمارستان بیرجند منتقل كنیم. اما من و همسرم نمیخواستیم بچهها به این بیمارستان منتقل شوند، زیرا ما از قبل میدانستیم این بیمارستان امكانات لازم را ندارد. پس بچهها را به بیمارستان امام رضای طبس انتقال دادند آنجا هم كار زیادی روی بچهها صورت نگرفت و فقط پانسمانهای بچهها را تعویض كردند و حتی یك سرم به دخترانم تزریق نكردند در حالیكه بچهها از تشنگی بیتابی میكردند و آب میخواستند، دكترها اجازه آبخوردن به آنها نمیدادند. تا ساعت یك بامداد نیز ما را معطل كردند و ما به ناچار با هزینه شخصی (با دو آمبولانس) كودكان را به بیمارستان شهید صدوقی یزد منتقل كردیم. در آنجا بچهها را سریع بستری كردند و خیلی زود سرم وصل كردند(6 سرم) و گفتند آب بدن بچهها به شدت كم شدهاست. نازنین زهرا شب اول به كما رفت و در نهایت هردو بچه را به آیسییو منتقل كردند. پس از چند روز بچهها به بخش منتقل شدند و پرسنل بیمارستان اقدامات درمانی از جمله عمل پوستگذاری روی سینه بچهها را آغاز كردند و حدود 25روز بعد از بیمارستان مرخص شدند.
در این حین فرزانه كه به حرفهایمان گوش میكرد توجهم را جلب كرد. از او پرسیدم چهچیزی بیشتر تو را اذیت میكند؟
بدنم خیلی میسوزه .
دوستانت رو بعد از آتش سوزی دیدی؟
بله، چندتا از دوستام با معلممون اومدن خونمون.
الان چی دوس داری؟
دوس دارم این باندا رو از رو سر و صورتم بردارم و صورتم خوب خوب بشه آخه خجالت میكشم برم تو خیابون، همه نگام میكنن.
با یارانه و با كمك بازنشستگی پدرم روزگار میگذرانیم
پدر بچهها مردی حدود 30 ساله است و به دامداری مشغول بوده و حال به دلیل خشكسالی شغل خود را از دست داده و به كارگری مشغول است. البته این روزها به دلیل سوختگی بچهها بیشتر زمان خود را صرف درمان بچهها میكند. از او میپرسم تا به حال چه مقدار برای درمان بچهها هزینه كردید؟ هزینه درمان بچهها زیاد بوده اما فكر میكنم تا به حال حدود 32 میلیون ( البته با بیمه) بابت درمان بچهها هزینه كرده باشیم. از او پرسیدم این هزینهها را از كجا تامین كردید در پاسخ گفت كه با كمك فامیل و دوستان وامهایی با سود بالا گرفتم.
درحال حاضر چگونه هزینههای زندگی تان را تامین میكنید؟ با یارانه و با كمك بازنشستگی پدرم روزگار میگذرانیم.
تحت پوشش بیمه تامین اجتماعی هستید؟
بله ، هستیم.
آیا مسئولان شهر و روستا اقداماتی درجهت كمك به شما انجام دادند؟
دوبار مشكلات ما و بچهها در اخبار شبكه خراسان رضوی پخش شد و در سفر اخیر سیداحمدخاتمی به مشهد نامهای به ایشان نوشتیم و درخواست كمك كردم، با ما تماس گرفتند و به ما گفتند بچهها بدون نوبت در بیمارستان شهید مطهری پذیرش شوند و در این بیمارستان بابت عمل پوستگذاری روی پای دخترانم و پلك چشم چپ فرزانه كه به گونهاش چسبیده بود هزینهای كه معادل 800 هزار تومان میشد را از ما دریافت نكردند البته هزینههای دیگر مانند تعویض پانسمانها كه یكروزدر میان باید انجام میشد را خودمان پرداخت كردیم.
درمان سوختگی درجه 3 عمیق با داروی گیاهی!
آقای مددی، در ادامه درمان بچهها، چه اقدامات دیگری انجام دادید؟
پس از مرخص شدن بچهها از بیمارستان برخی از دوستان و فامیل پیشنهاد دادند كه برای درمان سوختگی صورت بچهها پیش یكی از اطبای سنتی برویم. خانم محمدی ادعا میكرد دارویی گیاهی از نسخههای ابوعلی سینا را در اختیار دارد كه درمان سوختگیها، به ویژه سوختگیهای درجه 2 و 3 است. البته ناگفته نماند پزشكان بیمارستان شاهرود و حتی اساتید دانشگاه هم این درمان خانم را تایید كردند. وقتی ما عكس بچهها را برای این خانم فرستادیم گفت میتوانم مداوا كنم ما نیز به سراغ این خانم رفتیم و هر قوطی داروی گیاهی (كه میگفت مخلوطی از 40 گیاه دارویی است) 100 هزار تومان بود كه روزی 3 قوطی از این دارو را برای بچهها استفاده میكرد به اضافه هزینه پانسمان، روزی 500 هزار تومان از ما پول میگرفت. طی 20 روز حدود 10 میلیون تومان ما به این خانم پرداخت كردیم اما نه تنها صورت دخترانم بهتر نشد بلكه بدتر هم شد.
بیمه روستاییان شامل چهمواردی است؟
دكتر احمدینیاز، وكیل پایه یك دادگستری كه به تازگی به همراه همكاران خود وكالت رایگان این خانواده را برعهده گرفته است با اشاره به مشكلات فراوان این بچهها به «قانون» توضیح داداینجا دو نكته مطرح است: اولا چرا روستاییان ازپوشش بیمهای برخوردار نیستند؟ و اگر بیمهای برای این افراد درنظر گرفته شده باید دید شمولیت این بیمه شامل چه مواردی است؟ ثانیا چرا این خانوده برای درمان كودكان خود باید از عشق آباد طبس، مسافتی طولانی (معادل 10 ساعت) را بپیمایند و به تهران سفر كنند. به تعبیر دیگر باید گفت دركشور ما توزیع امكانات برابر برای شهروندان برای دسترسی به امكانات پزشكی وجود ندارد.
دولت جمهوری اسلامی ایران ملزم به درمان این دو دختر است
این وكیل دادگستری ادامه داد: براساس بحث تحول نظام سلامت اولا دراصل 29 قانون اساسی آمده است :«برخورداری از تأمین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیکاری،پیری، ازکارافتادگی، بی سرپرستی، در راه ماندگی، حوادث و سوانح، نیاز به خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبتهای پزشکی به صورت بیمه و غیره، حقیاست همگانی. دولت موظف است طبق قوانین از محل درآمدهای عمومی ودرآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات و حمایتهای مالی فوق را برای یکیک افراد کشور تأمین کند»پس دولت جمهوری اسلامی ایران ملزم به درمان این دو دختر، بدون پرداخت وجهی از این خانواده است. نكته دوم اینكه در زمان حادثه فرزانه تحت پوشش بیمه دانشآموزی قرار داشته است و این بیمه تمام حوادث در زمان دانش آموزی چه در منزل چه در مدرسه را شامل میشود پس آموزش و پرورش و صندوق جبران خسارت نیز باید در زمینه تامین خسارت این دختر احساس مسئولیت میكرد و اقداماتی را در این زمینه انجام میداد.
تحصیل مال از طریق نامشروع
احمدینیاز همچنین استفاده از داروهای گیاهی توسط فردی كه از رشته طبابت آگاهی ندارد، را سوءاستفاده از عدم آگاهی خانوادهها دانست و خاطرنشان كرد: در مورد این خانم باید گفت این خانم ازناآگاهی این خانواده استفادهكردهكه منطبق با شرافت انسانی نیست كه البته از این دست موارد دركشور ما زیاد مشاهده میشود.
حال سوال اینجاست كه آیا وزارت بهداشت با این افراد برخورد خواهدكرد؟از منظر حقوقی باید گفت اقدام این خانم، تحصیل مال از طریق نامشروع بوده كه لازم است پیگیری شود.وی تصریح كرد: این دودختر نمونههایی برای بیان خلأها، مشكلات و معضلات جامعه روستاییان در برخورداری از پوششهای بیمهای و حوادث هستند. مشكلاتی كه فقط گاهی در برخی از رسانهها منتشر میشوند. امیدوارم رئیس جمهور محترم تدبیری برای امید بخشیدن به این دو كودك بیندیشند. بنده به عنوان وكیل دادگستری به همراه همكارانم وكالت رایگان این خانواده را به عهده گرفتیم تا بتوانیم گامهای خوبی در جهت خدمت به این دو كودك برداریم. البته در این راستا ما نیازمند كمك دولت و خیرین هستیم. نا گفته نماند درحال حاضر این خانواده به همت یكی از اعضای شورای شهرشان در تهران در منزلی كه ایشان در اختیارشان قرار داده ساكن هستند و به دنبال اقدامات درمانی برای دخترانشان هستند.
حمایت دولت و خیرین از این دو كودك
احمدینیاز درخاتمه خاطرنشان كرد: درحال حاضر و با توجه به اینكه باید این دو دختر هرچه زودتر تحت درمان و جراحی قرار گیرند ما با روابط عمومی وزارت بهداشت تماس گرفتیم تا این دو كودك در بیمارستان حضرت فاطمه (س) بستری شوند و اقدامات درمانی هرچه زودتر روی آنها انجام شود دراین راستا معاون دكتر زارع نژاد قول همكاری دادند. البته در این زمینه ما نیازمند حمایتهای دولت و خیرین هستیم. حال باید گفت فرزانه و نازنین زهرا نمونههایی از كودكانی هستند كه قربانی حوادث شدهاند و از قضا نیز خانوادههای آنان توان مالی برای درمان كودكان خود ندارند. خانوادههایی كه در روستاها زندگی میكنند و از حداقل امكانات نیز برخوردار نیستند. اما مهمتر اینكه بعضا در برخی از شهرستانها امكانات لازم درمانی وجود ندارد و این افراد برای اقدامات بیشتر درمانی باید مسافتهای طولانی را پیموده و به پایتخت سفر كنند. كه در این راستا هم باید متحمل هزینههای سفر شوند و هم هزینههای درمان را بپردازند. این درحالی است كه مطابق اصل چهل و سوم قانون اساسی :«برای تأمین استقلال اقتصادی جامعه و ریشه کن کردن فقر ومحرومیت و برآوردن نیازهای انسان در جریان رشد، با حفظ آزادی او، اقتصادجمهوری اسلامی ایران بر اساس ضوابط زیر استوار می شود: تأمین نیازهای اساسی: مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان،آموزش و پرورش و امکانات لازم برای تشکیل خانواده برای همه و....» پس باید امكانات در تمام شهرهای كشور به صورت یكسان توزیع شود تا افراد مجبور نباشند برای درمان به تهران مراجعه كنند.
نظر شما