به جرأت می‌توان گفت معضل کودکان کار، یکی از مهمترین چالش‌های اجتماعی امروز ایران است که نوع رویکرد مسئولان و فرادستان در قبال آن بسیار تعیین کننده است. در سال‌های گذشته حتی آمار دقیقی از این کودکان تهیه نشده بود و همین امر، یعنی نادیده گرفتن معضل یا به عبارتی پاک کردن صورت مسأله.

سلامت نیوز:به جرأت می‌توان گفت معضل کودکان کار، یکی از مهمترین چالش‌های اجتماعی امروز ایران است که نوع رویکرد مسئولان و فرادستان در قبال آن بسیار تعیین کننده است. در سال‌های گذشته حتی آمار دقیقی از این کودکان تهیه نشده بود و همین امر، یعنی نادیده گرفتن معضل یا به عبارتی پاک کردن صورت مسأله.

به گزارش سلامت نیوز، اسکندر لطفی- فعال حقوق صنفی معلمان در روزنامه ایران نوشت: وقتی با واقعیت شگفت‌انگیز کودکان کار در ایران مواجه می‌شویم خیلی زود کودکانی در ذهن تداعی می‌شوندکه ده یا دوازده سالی سن دارند و غالباً در چهارراه و پشت چراغ قرمزها آنها را در حال گلفروشی دیده‌ایم یا با دستمالی میان دست‌های کوچک‌شان عاجزانه تمیز کردن ماشین‌ها را به انتظار ایستاده‌اند.
اگرچه به نظر می‌رسد که هنوز هیچ رقم دقیق و رسمی از تعداد کودکان کار در ایران عرضه نشده است، اما برخی نهادها و رسانه‌ها در گمانه‌زنی‌های خود ارقام مختلفی را در این عرصه ذکر کرده‌اند، ‌ارقامی که گاه به 5 یا 6میلیون نفر هم می‌رسد. پیداست که چنین ارقامی دور از دقت و احتیاط علمی است.
سن کودکان کار میان ۱۰ تا ۱۴ سال است و ۲۴ درصد آنها هرگز مدرسه نرفته‌اند؛ این آماری است رسمی که توسط مقامات ارائه شده است، اگر چه کمتر از نیمی از کودکان کار را اتباع بیگانه برآورد کرده‌اند اما کودک معصوم‌تر از آن است که برای خودی بودن یا بیگانه‌اش تمایزی قائل شویم و آنچه در هر کوی و برزن می‌بینیم حضور کودکانی است که به دلایلی از تحصیل بازمانده‌اند و به جای حضور در کلاس‌های درس، نان آور یا کمک خرج خانواده شده‌اند و این نان آور بودن گاهی به شکل کارگر روز مزد است یا کاردر کارخانه‌ها، معادن و مزارع یا کسب و کار خیابانی.
دستمزدی که حاصل رنج این کودکان است غالباً ناچیز و گاهی در همان حد غذا و سرپناه است. کودکانی که پیش از رسیدن به سن قانونی کار ناگزیر وارد بازار کار می‌شوند و کار زودرس آنها مانع رشد طبیعی، اجتماعی و روانی و جسمانی آنها شده است.
معضل کودکان کار توزیع جغرافیایی یکسانی ندارد. در مناطق، استان‌ها و شهرهایی که آمار بیکاری و دیگر ناهنجاری‌های اجتماعی همچون اعتیاد و بزهکاری بالاتر است، با این پدیده شهری دلخراش، یعنی کودکان کار، بیشتر مواجهیم.
به جرأت می‌توان گفت معضل کودکان کار، یکی از مهمترین چالش‌های اجتماعی امروز ایران است که نوع رویکرد مسئولان و فرادستان در قبال آن بسیار تعیین کننده است. در سال‌های گذشته حتی آمار دقیقی از این کودکان تهیه نشده بود و همین امر، یعنی نادیده گرفتن معضل یا به عبارتی پاک کردن صورت مسأله.
اگر هدف غایی را بازگرداندن کودکان کار به کلاس‌های درس و محیط‌های آموزشی تعریف کنیم، نیل به این هدف در کوتاه مدت هم امکان‌پذیر نیست، باید پیش شرط‌هایی محقق شود. نخستین چیزی که باید در نظر داشت این است که بازماندگی از تحصیل کودکان کار و خیابان، یک معلول است و در ریشه‌یابی دقیق ابتدا باید علت‌ها واکاوی شود.
شاید نخستین گام باید شناسایی کودکان بی‌سرپرست یا بدسرپرست باشد و پس از آن ارائه برنامه‌های حمایتی مالی و غیر مالی به این کودکان می‌تواند آنها را به «جهان کودکی طبیعی» برگرداند، جهانی که در آن آموزش و تحصیل حرف اول را می‌زند. این برنامه‌های حمایتی از تأسیس و گسترش خانه‌های نگهداری و بهبودی کودکان معتاد تا ارائه کمک مالی و بسته‌های رایگان تحصیلی را در برمی گیرد. پس از رفع علت‌های اصلی، باید امکانی برای بازگشت این کودکان به مدارس فراهم کرد؛ و در این میان، مشارکت فعال سازمان‌های مسئول دولتی همچون بهزیستی، کمیته امداد امام خمینی‌(ره) و وزارت آموزش و پرورش در کنار همیاری سازمان‌های مردم نهاد مدافع حقوق کودکان و تشکل‌های آموزشی مطالبه محور، می‌تواند کارساز باشد.
برای انجام چنین مهمی نیاز به تدوین برنامه‌های مشارکتی بلند مدت و البته تخصیص بودجه‌های مناسب توسط نهادهای دولتی ضروری است و البته بهره‌گیری از تجربه موفق کشورهای پیشرو در زمینه مبارزه با پدیده کودکان کار و بهره‌گیری از حمایت‌های سازمان‌های مردم نهاد بین‌المللی و داخلی و ایجاد بسترهای مناسب برای جلب مشارکت‌های مردمی.
اما شاید مهم‌ترین اقدام در گام نخست از بین بردن پنهان کاری خبری در ارائه آمار دقیق و معضلات این پدیده است مادامی که شناخت دقیقی از میزان آسیب‌های این معضل در دسترس نباشد اقدامات ثانویه در نهایت چون همیشه به همان کمک‌های گاه و بیگاه ختم می‌شود که این مسکن‌ها هرگز به درمان اساسی نمی‌انجامد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha