اینجا از آن محله‌های عجیب و غریب تهران است. تلفیقی از معماری و زندگی مدرن كه در پس خود، بافتی بسیار فرسوده را پنهان كرده است.

واقعا قالیباف ساكن محله هرندی شده است؟

سلامت نیوز: اینجا از آن محله‌های عجیب و غریب تهران است. تلفیقی از معماری و زندگی مدرن كه در پس خود، بافتی بسیار فرسوده را پنهان كرده است. بی‌شك هر كسی كه از خیابان‌های امین حضور و مصطفی خمینی می‌گذرد و مغازه‌های شیك و پر از اجناس جورواجور آن را می‌بیند یا با معماری‌های بازسازی شده زیبای بناهای قدیمی آنها روبه‌رو می‌شود، هرگز تصور آن را هم نمی‌تواند بكند كه پشت این لایه زیبای تهران قدیم، كوچه‌هایی تنگ و تودرتو، باریك با ساختمان‌هایی قدیمی و یك طبقه و مغازه‌هایی با همان حال و هوای تهران ٣٠، ٤٠ سال پیش مانند غده‌ای بدخیم همچنان به حیات خود ادامه می‌دهد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد از كوچه ماست‌بندی گرفته تا كوچه هفت‌پیچ، كوچه كلیسا (كه هنوز هم ساختمان قدیمی كلیسایی كه امروز تغییر كاربری داده و به نواخانه‌ای تبدیل شده است)، كوچه مستوفی و... اینجا حداكثر نمایی كه برای ساختمان‌ها به كار رفته سیمان سفید است ؛كوچه‌هایی كه شاید به اندازه یك منطقه تابلوهای راهنمایی و رانندگی در آن نصب شده تا تازه‌واردهایی كه به آن می‌آیند گیج و سرگردان نشوند.

تابلو‌هایی كه تنها دو نماد در آنها دیده می‌شود: تابلویی كه نشان از یك‌طرفه بودن خیابان و كوچه‌ها می‌كند و تابلویی كه حكایت از ورود ممنوع بودن آنها دارد. اینجا عودلاجان است.

محله‌ای كه هنوز هم خیلی از قدیمی‌تر‌های آن یكدیگر را به اسم و رسم خاندان‌شان می‌شناسند و از جد و آباد هم خبر دارند. محله‌ای كه شاید بتوان گفت بعد از هرندی – یا همان دروازه‌غار معروف – یكی از آسیب‌پذیرترین محله‌های منطقه ١٢ و حتی تهران باشد. محله‌هایی كه یا به‌شدت خالی از سكنه شده‌اند یا به‌شدت جرم‌خیزند. كلكسیونی از انواع كارتن‌خواب‌ها و معتادها. كافی است نیم ساعتی در كوچه پس كوچه‌های عودلاجان قدم بزنی تا توفیق دیدار چند معتاد یا كارتن‌خواب نصیبت شود.

وضعیت اجتماعی هرندی و عودلاجان، امروز به قدری وخیم شده كه شهرداری تهران را هم وادار به واكنش كرده، از سال گذشته این نهاد اعلام كرده كه می‌خواهد طرح به نام انضباط اجتماعی را در این منطقه اجرایی كند. طرحی كه با وجود تمام تبلیغاتی كه شهرداری كرده، هنوز هیچ اثری از آن در منطقه دیده نشده، گزارش شهردار تهران در شورای شهر نیز حكایت از آن دارد كه بعید است كه شهرداری طرح مشخصی برای پرحادثه‌ترین بافت پایتخت داشته باشد.

١٨ ماه قبل شهردار تهران، همان زمانی كه برای نخستین بار به‌طور جدی طرح انضباط اجتماعی را مطرح كرد، با همان لحن قاطع همیشگی خود اعلام كرد: می‌خواهیم صد بنای تاریخی منطقه ١٢ را شناسایی كنیم تا مدیران ارشد شهرداری همراه با خانواده‌های‌شان به این ساختمان‌ها كوچ و در آنها زندگی كنند.

وی همان جا اعلام كرد كه به عنوان آغاز، خود در خانه‌ای تاریخی در این منطقه ساكن خواهد شد البته به همراه خانواده‌اش.

در كمتر از چند روز پس از انتشار این خبر، محمدعلی محمدی، مدیر بافت تاریخی شهرداری منطقه ١٢ در مصاحبه‌ای اعلام كرد كه به زودی احتمالا شهردار تهران به خانه‌ای موسوم به «مهربان» در محله عودلاجان اسباب‌كشی خواهد كرد، البته بعد از بازسازی این خانه تاریخی. خبری كه مانند بمب، در محله عودلاجان تركید. قرار بود شهردار تهران همسایه مردم و كسبه محله آسیب‌پذیر عودلاجان شود. هنوز خبر حضور قالیباف در محله یادشده داغ بود كه شهرداری اعلام كرد كه قرار نیست شهردار تهران در خانه مهربان ساكن شود، بلكه این خانه به عنوان دفتر كار او در منطقه ١٢ برای اجرای طرح انضباط اجتماعی بازسازی می‌شود.

 

سایه مبهم شهردار در عودلاجان

سوم آبان ١٣٩٤

آدرس هم سرراست است و هم گیج‌كننده. سرراست از آنجایی كه مشخصه‌ای كه داده‌اند پاساژ صوتی و تصویری و لوازم خانگی هفت طبقه خلیج فارس است كه در انتهای خیابان امین‌حضور، نرسیده به چهارراه سرچشمه قرار دارد و چون غولی بزرگ به راحتی می‌توان آن را پیدا كرد و گیج‌كننده از این جهت كه باورش سخت است كه خانه یا دفتر قالیباف بخواهد در كوچه باریك چسبیده به دیوار این پاساژ باشد. كوچه‌ای به نام «جاویدی» كه با وجود باریك بودن با بلوك‌های سیمانی به دو نیم شده و یك‌طرف آن تابلوی ورود ممنوع و یك طرف آن تابلوی یك طرفه نصب شده است.

صد متری كه وارد خیابان می‌شوید، دست چپ و نبش خیابان بیك دامغانی، درست مقابل در پاركینگ پاساژ خلیج فارس نخستین صحنه‌ای كه جلب‌توجه می‌كند، پارك نقلی و زیبایی است كه سرسره‌ای از جنس فایبرگلاس و به رنگ خوش‌رنگ قرمز و زرد در ابتدای آن نصب شده است. در نخستین نگاه چند معتادی كه در این پارك دور هم جمع شده‌اند، جلب‌توجه ‌كنند. گویا در حال خوردن چیزی هستند.

در كنج پارك و كمی آن‌طرف‌تر از دكه نگهبانی، صحنه دیگری خلق شده كه خالق آن زن كارتن‌خوابی است كه روسری سفیدرنگی به سر دارد و كلی خرت و پرت دور و برش را پر كرده است. وقتی من را در حال عكس گرفتن با گوشی می‌بیند، سرش را زیر زیلوی رنگ ورو رفته‌ای می‌كند تا دیده نشود. پیرمرد نگهبان پارك اما، گویا با چنین صحنه‌هایی كاملا آشناست. كاری به كارشان ندارد و بعضی وقت‌ها كه مردم از وی می‌خواهند تا معتادان و كارتن‌خواب‌ها را بیرون كند، به آهستگی و خونسردی می‌گوید: ولشون كنید، بی‌آزارند.

نخستین سوالی كه با دیدن این صحنه‌ها به ذهنم می‌رسد، این است كه: واقعا قرار است شهردار تهران دفترش را به اینجا منتقل كند و بخشی از ساعت‌های كاری‌اش را در هفته در چنین جایی سر كند؟

طبق گفته شهرداری، خانه بازسازی شده مهربان تنها چند متر پایین‌تر از این پارك بی‌نام و نشان قرار دارد. درست نبش كوچه‌ای باریك به نام بحرالعلوم. خانه‌های این كوچه همگی حداكثر دو، سه طبقه هستند و اكثرا با سنگ‌های نمای قدیمی تزیین شده‌اند؛ برخلاف خانه مهربان كه دیواری از جنس آجرهای سه‌سانتی و كاهگل تزیین شده و نرده‌های نوك تیز دزدگیر سفیدی در بالای آن دارد كه مانع از ورود دزدها و افراد ناباب به داخل بنا می‌شود. تنها چیزی كه از بیرون ساختمان دیده می‌شود، شاخه‌های درختان میوه‌ای است كه هنوز از شاخه‌های یكی – دوتای آنها خرمالوهای كوچكی آویزان است.

خانه‌ای با سه در چوبی. دو دربزرگ در ابتدا و انتهای ساختمان، از جنس چوب و آهن و یك در چوبی دو لنگه كوچك در وسط آن. خانه‌ای با پلاك ١٤٦. خبری از دوربین مداربسته روی دیوارها نیست با این حال، هنوز چند قطعه عكس نگرفته‌ام كه دو جوان ٢٠، ١٩ ساله با همان لباس كارگری از در پایینی بیرون می‌آیند و با كنجكاوی به من خیره می‌شوند. تنها، وقتی‌كه می‌شنوند قصدم گرفتن چند عكس از این خانه تاریخی است، خیال‌شان راحت می‌شود. از در پشت سرشان كه باز است، بخشی از خانه دیده می‌شود. چند گلدان زیبا كنار دیوار در گذاشته شده و زمین با شیبی به دروازه دیگری وصل می‌شود كه از آنجا بخشی از ساختمانی سفید رنگ و زیبا دیده می‌شود. یكی از پسرها كه گویا از كنجكاوی‌ام برای نگاه كردن به داخل ساختمان ترسیده است، در گوش دوستش چیزی می‌گوید و بعد، بدون آنكه چیزی بگوید با هم داخل خانه می‌شوند و در را می‌بندند.

اینجا به واقع خانه‌ای است اسرارآمیز. تقریبا تمام ساكنین خیابان جاویدی و كوچه پس‌كوچه‌های آن، امروز خانه مهربان را به نام خانه قالیباف می‌شناسند اما، تقریبا به همان نسبت، هیچ كس هنوز به درستی نمی‌داند كه پشت دیوارهای این بنای سحرآمیز چه می‌گذرد. پسرجوان موتورسواری كه ساكن یكی از خانه‌های كوچه بحرالعلوم است و خانه‌شان تنها چند خانه با خانه مهربان فاصله دارد در این باره می‌گوید: ما كه در طول این یك سال تا حالا چشم‌مان به دیدن آقای شهردار روشن نشده است. اما از حدود یكی، دو هفته قبل صداهای زیادی از داخل خانه شنیده می‌شود. گویا دارند آن را مرمت می‌كنند. گویا قرار است قالیباف بالاخره بیایید و اینجا ساكن شود.

تنها دو قواره پایین‌تر از خانه مهربان و نبش كوچه فیروزكوهی، بقالی‌ای قدیمی و سنتی دو نبشی وجود دارد كه هنوز به همان سبك و سیاق بقالی‌های سه، چهار دهه قبل اجناس آن چیده شده است. فروشنده‌های آن دو جوان ٢٥ – ٢٤ ساله هستند. یكی از آنها كه خود را داوود معرفی می‌كند، وقتی در مورد خانه مهربان می‌پرسیم، می‌گوید: خانه شهرداری را می‌گویید ؟ وی اما فروشنده نیست، بلكه شاگرد پدرش در مغازه لاستیك فروشی در سرچهارراه است كه به قول خودش از سر بیكاری می‌آید اینجا و به علی، دوست فروشنده‌اش كمك می‌كند. علی و خانواده‌اش ٤٠سال است كه ساكن همین كوچه‌های عودلاجان هستند. سرش را از روی موبایلش بالا نمی‌آورد برای همین داوود به جای وی جنس می‌فروشد و پول جنس‌ها را حساب می‌كند.

وقتی از وی در مورد مشكلات محله‌اش می‌پرسم، بدون اینكه سرش را بالا بیاورد، می‌گوید: اینجا هر چیز كه فكرش را بكنید پیدا می‌شود. از معتاد و كارتن‌خواب گرفته تا فقر و... ولی در عین حال مردم اصیلی هم دارد كه صورت‌شان را با سیلی سرخ نگاه داشته‌اند. وی هم با اینكه هرروز اینجاست، هنوز موفق نشده است قالیباف را ببیند. اما در عوض، داوود برخلاف انتظارم می‌گوید كه یك‌بار حدود یك‌سال قبل شهردار تهران را اینجا دیده است: یك‌روز كه داشتم از اینجا رد می‌شدم، دیدم قالیباف با یك ماشین پژو GLX نوك مدادی با چهار، پنج ماشین دیگر وارد كوچه شدند. با دست پارك را نشان می‌دهد وادامه می‌دهد: این پارك قبلا وضعیت خیلی بدی داشت. وقتی كه گفتند قرار است قالیباف بیاید و اینجا زندگی كند، در عرض چند روز این پارك را به شكل امروزی‌اش تبدیل كردند. آن روز هم قالیباف اول از همین در پایینی وارد ساختمان شد و حدود ١٥ دقیقه بعد هم بیرون آمد و قدم زنان به پارك رفت و دستورهایی داد و بعد هم رفت.

در همین بین خانم میانسالی وارد مغازه می‌شود تا آدامس ریلكس و تخم‌مرغ بخرد. وقتی قیمت تخم‌مرغ را می‌شنود، می‌گوید: چرا اینقدر گران؟ وقتی متوجه صحبت‌های ما می‌شود، لبخند تلخی می‌زند و می‌گوید: واقعا شما باورتان شده كه شهردار بخواهد بیاید و اینجا و در این محله درب و داغون زندگی یا كار كند؟

داوود اما حرف‌های جالب دیگری هم دارد: مثل اینكه شهردار به هنرمندان و ورزشكاران گفته است كه بیایید در این محله‌ها زندگی كنید یا پاتوق‌های‌تان را به این منطقه بیاورید تا اینجا هم رونق بگیرد. تو این چند وقته من خیلی از ورزشكاران و هنرمندان را اینجا دیده‌ام. همین چند وقت پیش بود كه این پسره كیه؟ همین كه خندوانه را اجرا می‌كنه؟ آها رامبد جوان، اینجا آمده بود و همین جا كیك و شیركاكائو خورد. محسن، فروشنده جوان مغازه سنتی گاز پركنی پرسی گاز است كه كمی جلوتر قرار دارد. جلوی مغازه‌اش روی یكی از ده‌ها كپسول گاز طوسی رنگ نشسته و دارد با موبایلش آهنگ گوش می‌كند. وی هم با وجودی كه خانه قالیباف را می‌شناسد، تاكنون وی را آن طرف‌ها ندیده و این خبر را بیشتر یك شوخی می‌داند. آخرین مخاطب ما علی بهرامی، میوه‌فروش ٤٤ ساله‌ای است كه با چرخ آهنی صورتی رنگش هر روز اینجا نبش كوچه فیروزكوهی و دیوار به دیوار بقالی علی می‌آید و شب به خانه‌اش در یكی از كوچه‌های باریك همان جاویدی برمی‌گردد. وی بچه سنندج است و به خاطر سقوط از ساختمان در سال ٨١ و معلولیتی كه برایش پیش آمده دیگر نمی‌تواند شغل قبلی‌اش یعنی نقاشی ساختمان را ادامه دهد. وی كه چهار فرزند هم دارد تنها كسی است كه از داستان خانه قالیباف در آن كوچه خبر ندارد. گرچه وقتی می‌فهمد با شوق می‌گوید: سردار را می‌گویی؟ اتفاقا باهاش كار دارم. می‌خواهم بگویم چرا ماموران سد معبرش این‌همه به من گیر می‌دهند، منی كه سال‌ها در جبهه بوده‌ام و این چرخ تنها محل درآمدم است.
 

قالیباف دایم به خانه مهربان سر می‌زند

با وجود تمامی این اظهارات و گفته‌های اهالی خیابان جاویدی درباره عدم تردد شهردار تهران در خانه مهربان، شهرام گیل‌آبادی، مدیركل روابط عمومی شهرداری تهران در گفت‌وگو با «اعتماد» می‌گوید كه شهردارتهران در راستای پیگیری مسائل منطقه ١٢ دایم به این منطقه و این خانه می‌آید و می‌رود: شهردار تهران به جد پیگیر مسائل منطقه ١٢ و اجرای طرح انضباط اجتماعی است، به طوری كه در هفته، چند روز به این منطقه می‌آید و از بخش‌های مختلف آن بازدید و دستوراتی را صادر می‌كند.

وی بعد از چند بار اصرار و تكرار این سوال كه بالاخره شهردار تهران براساس وعده‌اش دفتری در خانه مهربان دارد یا خیر؟ می‌گوید: بله. شهردار به خانه مهربان هم می‌رود.

با این وجود به نظر می‌رسد نه تنها طرح سكونت ١٠٠ مدیر شهری در منطقه ١٢ عملا به فراموشی سپرده شده است، گرچه این طرح و حضور شهردار در این خیابان می‌توانست بسیار برای ساماندهی این محله مثمرثمر باشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha