سلامت نیوز: تاریکی شب، خلوتی خیابان و زمینهای بلا استفاده، هراس در دل زنان میکارند. شهر از زنان روی گردانده و مناطق بیدفاع شهری، زنان را آسیبپذیرتر و آسیبها را بیشتر میکند. سالهاست شهر و جرم به عنوان دو مفهوم، همواره کنار همدیگر قرار گرفتهاند. نوع شهرسازی و نحوه چیدمان شهری به عنوان یکی از عوامل میتواند روابط شهروندان با شهر را محدود کند؛ محدودیتی ناشی از نگرانی و ترس آنان از تعرض و رفتارهای مجرمانه. ترس از آسیبها، کاهش بده بستان با شهر را درپی دارد اما نه برای همه. مسئلهای که در سالهای اخیر توجه بسیاری از پژوهشگران شهری را به خود جلب کرده است تأثیر جنسیت بر میزان ترس از جرم است بهگونهای که تحقیقات مختلف بیانگر آن است که زنان بیشتر از مردان از وقوع جرائم میترسند. زنان با این هراس تا چه حد میتوانند در فضاهای شهری احساس آرامش داشته باشند و چه عواملی احساس امنیت زنان را بیشتر میکند؟
به گزارش سلامت نیوز، کامبیز مصطفیپور جامعهشناس شهری و مدیر مطالعات و برنامهریزی امور اجتماعی و فرهنگی در گفتوگو با روزنامه وقایعاتفاقیه، به شکلگیری فضاهای شهری و الزامات آن اشاره میکند که در نهایت فضا را برای زنان و کودکان تنگ کرده و حضور اجتماعی و اقتصادی آنها را کمرنگتر میکند.
شهرها چه تأثیری میتوانند در افزایش بزه و آسیبهای اجتماعی داشته باشند؟
در صد سال اخیر رنگ و شکل شهرنشینی بسیار متفاوت شده است. در گذشته نوع کاربری شهرها، اندازه و جمعیتشان متفاوت بوده. تقریبا تا 50 سال پیش 70درصد از مردم جهان در فضایی غیراز فضای شهر زندگی میکردند اما امروزه این شیوه زندگی در دنیا متفاوت شده است، یعنی معکوس شده است. در ایران هم تقریبا 71 درصد زندگی شهرنشینی داریم با ویژگیهای متفاوت از زندگی شهری گذشته. درهمینزمینه دو نوع تفکر وجود دارد، برخی این شهرها را بهخاطر زیادشدن آسیبهای اجتماعی، امنیت کم، احساس تنهایی زیاد و اینکه خدمات ابتدایی زندگی شامل مسکن، شغل و... به سختی پیدا میشود را بسیار بد میدانند. یک دسته از متفکران مسائل اجتماعی اما معتقدند که شهر جایگاه شعور و پیشرفت است و همه اختراعات و ابداعات بشر در شهر بهوجود میآید. به اعتقاد آنها در واقع شهرها ویژگیهای مثبتی دارند که باعث رشد آنها شده که یکی از این ویژگیها آزادی است. آنچه در زندگی روستایی حاکم بود درواقع تسلط وجدان اجتماعی بود یعنی در زندگی روستایی فرد هر کاری که میخواست نمیتوانست انجام دهد. وجدان اجتماعی آنها را کنترل میکرد و فردی اگر میخواست خارج از قاعده زندگی عمومی مردم عمل کند با کنترلهای اجتماعی، تحت کنترل قرار میگرفت که البته در کنار محاسن ایراد این موضوع سلب آزادیهای افراد بود یعنی اگر یک فرد کارتن خواب یا یک فرد بیخانمان در یک جامعه روستایی قرار گیرد همه پیگیر اطلاعات آن فرد میشوند ولی در زندگی شهری اینگونه نیست. با بزرگترشدن شهرها، وجدان اجتماعی هم پایین میآید و درون خود گمشدگی آدمها، ناشناسبودن و افزایش آسیبهای اجتماعی همراه با ترس میشود. این قصه، قصه مدرن برای همه شهرهای دنیاست.
چه فضاهایی در شهر مستعد وقوع جرم و بزه هستند؟
اصولا در شهرها دو دسته فضا داریم. فضاهای زیرساختی و فضاهای آزاد. فضاهای زیرساختی ساختمانهاست که باید ویژگیهایی مانند خلوت و انزوا داشته باشند و شهرداریها معمولا سعی میکنند شرایط یک زندگی را برای آن کسی که میخواهد ساختمان را بسازد لحاظ کنند. بخش دوم بخش فضاهای آزاد و خارجی درنظر گرفته میشود که باید محلی برای تعاملات اجتماعی باشد، در معرض عموم قرار بگیرد و فضاهای قابل تجربه باشد، درواقع فضایی باشد که برای همه بهطور مساوی در جهت زندگی سالم قرار گیرد. وقتی شهرها بزرگ میشوند و وجدان اجتماعی کاهش پیدا میکند، ما بههیچعنوان نمیتوانیم این شعار که شهر ما خانه ماست را محقق کنیم. چون واقعا شهر ما خانه ما نیست. بههمیندلیل مفهوم غریبه در شهرهای مدرن مطرح میشود.
این نگاه یک نگاه جهانی است؟
در کشورهای دیگر جهان نگاه دیگری به غریبه دارند غریبه از نظر آنها شخصی است که ما نمیشناسیم اما بخشی از نیازهای ما را در کوتاهمدت مرتفع میکند ولی در ایران میگوییم غریبه کسی است که ما نمیشناسیم و حتما میخواهد بلایی سر ما بیاورد. بههمیندلیل هنگامی که از همین فضای زیرساختی خودمان بیرون میرویم دیگر احساس مالکیت نداریم و وجود غریبه آنجا حاکم است که ممکن است بلایی سر ما بیاورد. چرا آنجا به این قضیه رسیدهاند؟ چون آنجا همهچیز را قانون مشخص کرده است. خیلی از صاحبنظران شهرسازی معتقدند: رویکردهای مسلط و قوانین شهری باعث تبعیضهای گوناگون اجتماعی، اقتصادی، سنی و جنسی میان شهروندان میشود. مثلا همین تأثیر در طراحی شهری، قوانین منطقهبندی و کاربری زمین شهری در مناطق مختلف تأثیرگذار است و اینکه منطقهای کاربریاش تجاری و مسکونی باشد چون مردان بیشتر قالب فضاهای شهری و عمومی را در اختیار میگیرند و فضاهای کمتر و خصوصیتری به زنها تعلق میگیرد که این خود به نوعی تبعیض است و زنها بهخاطر تحرک کمتر، تبعیض اجتماعی و محدودیتهای جابهجایی باعث میشود مشارکت فعالی نداشته باشند و سهم برابر در زندگی شهری نداشته باشند.
از منظر امنیت شهر چطور؟
اگر بخواهیم این را در بحث امنیت شهری ببینیم. امنیت به دو دسته فیزیکی و روانی تقسیم میشود. در امنیت فیزیکی به طراحی شهری پرداخته میشود اینکه چقدر معابر ایمن است و امنیت فیزیکی چگونه است. اما یک مقوله دیگر هم هست که بهتازگی در سنجش کیفیت زندگی به آن توجه میشود و آن هم بحث امنیت روانی است که یک فرد در ذهن خودش چقدر از این شهر هراس دارد؟ ضمن اینکه آن هراس واقعی میشود یا نه؟ این که ما بهازای عینی در شهردارد ذهنیت افراد خیلی مهم است کلا این هراس در شهر وجود دارد اما زنان نسبت به مردها ترس بیشتری احساس میکنند. عوامل زیادی هم نقش دارد مانند سن، تجربههای گذشته، محیط، جغرافیا، قومیت و فرهنگ همه اینها درواقع نقش دارد اما علیالاصول در دنیا زنان احساس ناامنی بیشتری در شهرها میکنند هاوارد نظریهای دارد که میگوید مردها احساس بهتری به محیط خودشان نسبت به زنها دارند. هم مردان هم زنان در تاریکی احساس ناامنی میکنند ولی درجه احساس ناامنی در زنان خیلی بیشتر است. همین موضوعات باعث محدودیت زنها میشود و جلو فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی آنها را میگیرد. اگر فرصتی شغلی در شب برایشان پیش بیاید حتی اگر درآمد خوبی داشته باشد یا کلاسی که در شب برگزار میشود، به دلیل ترس از شب نمیتوانند فعالیت اقتصادی یا اجتماعی داشته باشند.
امنیت زنان چقدر در شهرها در نظر گرفته میشود؟
امنیت در بافت مسکونی متراکم و املاک به هم متصل شده بیشتر است تا املاکی که با فاصله از هم هستند. نرخ خشونت در واحد همسایگی که روحیه جمعی دارند معمولا کمتر است که باعث نظارت و مراقبت از همدیگر میشوند. فضاهایی که ویژگیهای یک محله را دارند، همان فضای روستایی در قالب محله در شهر هستند علاوهبراین که آزادی شهری را هم دارند. تحقیقات نشان داده است که پارکها، بازارها، ایستگاههای حملونقل عمومی، تفرجگاهها و مراکز خرید در برابر جرم و بزه آسیبپذیرتر هستند و اصولا این موقعیتهای تجاری و تفریحی رفتار مجرمانه را بیشتر میکند. برای مثال بازار تهران در منطقه 12 افرادی که در آنجا به عنوان باربر کار میکنند معمولا از سطح زندگی پایینی برخوردارند و مجرد هستند. آنها در اطراف محله هرندی سکونتهای مجردی دارند. فقط به دلیل نزدیکبودن به محل کار و هزینههای پایینتر. املاک هم معمولا محل انبار میشود. همین مسئله درصد آسیب را بالاتر میبرد. هرجایی که بازار است و تجارت صورت میگیرد کیفبری، کیفقاپی و سرقت وسایل نقلیه و مقولههای از این نوع افزایش دارد.
در طراحی شهری چطور؟
چند ویژگی در طراحی شهری مهم است که زنان احساس امنیت داشته باشند. یکی از آنها خوانایی فضای شهر است. خوانایی به درک از یک فضا و موضوع فضا برمیگردد. یعنی فضا از نظر زنان از یک الگوی منسجمی برخوردار باشد که قبلا دیده باشد و این فضا برایشان آشنا باشد هرچقدر فضاها آشناتر باشند و بتوانند درک کنند احساس امنیت بیشتری وجود دارد اما وقتی فضا گیجکننده باشد، احساس امنیت کاهش پیدا میکند. دوم بحث مراقبتهای طبیعی و مصنوعی است. هرچه احساس دیدهشدن افراد در شهر بیشتر باشد، امنیت بیشتر است. برای مثال در آمریکا، در ساختمانها دوربینهایی میگذارند که تسلط بر فضای عمومی داشته باشد اما در ایران دوربینهای مداربسته کمتر استفاده میکنیم. هرچه فضاهای بیدفاع شهری کمتر باشد جرم کاهش پیدا میکند.
بنابراین در بحث امنیت برای زنان باید به سه موضوع توجه کنیم؛ یکی کالبد شهر است که میتواند هراس و ترس را ایجاد کند. فضاهای بیدفاع شهری اگر وجود داشته باشد امنیت را کاهش میدهد. زمینهای متروکه، زیر پلها، زیرگذرها و... جزء مناطق بیدفاع شهری هستند. روشنایی این مکانها خیلی میتواند تأثیرگذار باشد. فعالیتهایی که در این فضاها میشود انجام بگیرد در این مقوله تاثیر گذارند. کاربریهای طبقات همکف معمولا باید فعال باشد یعنی اگر یک ساختمانی طبقات همکفش کاربریهایی داشته باشد تا جمعیت زیادی رفتوآمد کنند احساس امنیت بالا میرود.
شهرداری چه اقدامات مؤثری انجام داده و تا چه حد تأثیرگذار است؟
یک تئوری به نام تئوری پنجره شکسته هست که میگوید وقتی پنجره یک ساختمانی شکسته باشد در یک مدت خیلی کوتاهی اکثر پنجرهها شکسته میشود. وقتی یک جایی مخروبه باشد مردم تمایل دارند آشغالهایشان را آنجا بریزند. این فضاها هرچقدر حذف شود ما امنیت را برای زنان در شهر بالا میبریم. شهرداری در ارتباط با این کالبد شهر به مقوله روشنایی توجه بیشتری کرده است مهم است که جایی تاریک نماند. سعی شده فضاهای بیدفاع شهری، مکانهایی که زیر نظر مدیریت شهری است فعالیتی راه بیندازد و اگر مالک خصوصی دارد با اخطارهایی که به مالک میدهند آنها فعالیتهایی دایر کنند و فضای بیدفاع شهری را کمرنگ کنند. نکته دوم بحث خود مردم است، یعنی ضعف سرمایه اجتماعی یک شهر که به نوعی میتواند این امنیت را کاهش دهد. برای مثال در روستاها چون سرمایه اجتماعی بالاست همه همدیگر را میشناسند و مشارکت دارند، بنابراین زنان و کودکان در این فضاها بیشتر احساس امنیت میکنند. الان بحثهایی که در مدیریت شهری در تهران به آن توجه شده است بحث محلهگرایی و محله محوری است که خیلی اثرگذار است. مزیت محله این است که آدمها خودشان محله را اداره کنند و مشارکت داشته باشند فضا را از این فضای اتمی خارج کنند که جای کار زیاد دارد. نکته دیگر بحث اعمال قانون است برای مثال درباره کودکان اگر ببینیم یک خشونتی از سمت مادر نسبت به بچه میشود نمیدانیم چه کار باید بکنیم. قانون در مواردی نسبت به امنیت سکوت میکند. در کشورهای دیگر خود مردم به لحاظ روشنبودن قانون از این مقوله حمایت میکنند. در قوانین کشورهای مختلف هست که اگرکسی شاهد خشونت علیه کودکان در خیابان باشد، او هم مجرم است اما در ایران در ارتباط با این مقوله آگاهیها کم است. در روز خشونتهای متنوعی علیه زنان صورت میگیرد. چه کلامی و چه نگاهی که اصولا به آن وحشیگری خیابان یا بیتمدنی اجتماعی میگوییم. با نگاهکردن با متلکگویی و. . . یک زن در شهر تهران بیش از هفت بار مورد خشونت قرار میگیرد. اما همه سکوت میکنیم.
ممکن است در دنیا ما شهر زنانه نداشته باشیم. به نظر من اگر شهری زنانه باشد، اگر شهری شکل بگیرد که استانداردهای لازم را برای زنان و کودکان داشته باشد همه مردم آن شهر زندگی بهتری خواهند داشت. یکی از مقولههای سنجش کیفیت زندگی بحث امنیت است. به لحاظ شهرسازی در ایران شهرها فرصتها را برای قویترها ایجاد میکنند یعنی کسانی که قویتر هستند سهم بیشتری از شهر میگیرند اگر بخواهیم به شهر تهران نگاه کنیم کسانی که درآمد بیشتری از این شهر کسب میکنند با آدمهایی که در حاشیه هستند خسارت برابر میدهند. یعنی کسانی که باعث آلودگی این شهر میشوند کسانی هستند که مالک خودروهای شهری هستند اما زمانی که بحث خسارت میشود آلودگی گریبانگیر همه است. یا افرادی هستند که میتوانند از فضاهای تجاری میلیاردها تومان کسب درآمد کنند، ولی مابهازای آن منافعی که میبرند آلودگی هم به شهر اضافه میکنند در صورتی که خسارت آلودگی برای همه یکسان است. در حوزه امنیت هم همین گونه است جاهایی در مناطق تهران مثلا در پارکها احساس امنیت بهخاطر وجود معتادان به مخاطره افتاده است. در حاشیه شهر هم میتوان این را دید به دلیل اینکه فضاهای بیدفاع شهری در آنجا بیشتر است.
نظر شما