«کودک همسری» نوعی از پدیده کودک آزاری است، از آنجایی که این پدیده را خانواده‌ها زیر پوشش قرار می‌دهند و به نوعی حتی تحت حمایت و اجبار خانواده ازدواج کودک شکل می‌گیرد، شناسایی و بررسی آن روندی بسیار پیچیده و دشوار است. زناشویی کودکان در کشور در فاصله سنی 10 تا 14 سال رخ می‌دهد. در این بین شاهد ازدواج دختران و پسران زیر سن قانونی هستیم که در این قبیل ازدواج‌ها، بیشتر مواقع یکی از زوجین بزرگ سال است.

کودکانی که مادر می‌شوند/ «کودک همسری» نمونه بارز کودک آزاری در کشور

سلامت نیوز: «کودک همسری» نوعی از پدیده کودک آزاری است، از آنجایی که این پدیده را خانواده‌ها زیر پوشش قرار می‌دهند و به نوعی حتی تحت حمایت و اجبار خانواده ازدواج کودک شکل می‌گیرد، شناسایی و بررسی آن روندی بسیار پیچیده و دشوار است. زناشویی کودکان در کشور در فاصله سنی 10 تا 14 سال رخ می‌دهد. در این بین شاهد ازدواج دختران و پسران زیر سن قانونی هستیم که در این قبیل ازدواج‌ها، بیشتر مواقع یکی از زوجین بزرگ سال است.

به گزارش سلامت نیوز ،روزنامه جهان صنعت در ادامه نوشت: گروه جامعه‌شناسی زنان و جنسیت (مطالعات زنان) انجمن جامعه‌شناسی ایران با همکاری موسسه نیکوکاری مهر در نشستی مشترک زوایای پدیده کودک همسری در ایران را بررسی کردند. این نشست با مدیریت دکتر شهلا عزازی، از انجمن مطالعه زنان و سخنرانی غزاله مسعودی کارشناس ارشد مددکاری اجتماعی برگزار شد.
به گزارش «جهان صنعت» پدیده کودک همسری با وجود اینکه در هر دو جنس دختر و پسر را دچار آسیب‌های شدید روحی و اجتماعی می‌کند‌ اما بیشترین آسیب را دختران متحمل می‌شوند. دختران با آسیب‌های شدید جسمی و جنسی مواجه می‌شوند که دلیل اصلی آن هم عدم رشد کامل جسمانی آنهاست. کودک همسری نه تنها در روستا‌های دور افتاده کشور (بیشتر در روستاهای سیستان‌و‌بلوچستان و شهرهای جنوبی) مشاهده می‌شود، متاسفنه در پایتخت هم قابل مشاهده است و شاید یکی از دلایل آن مهاجرت‌هایی است که از شهرهای کوچک به سمت پایتخت و دیگر شهر‌های بزرگ شکل گرفته است. سوالی که باید به دنبال پاسخی برای آن باشیم، یافتن دلایل اصلی این پدیده است. کدام عامل بیشترین نقش و تاثیر را در به وجود آمدن کودک همسری دارد؟ آیا فقر اقتصادی‌ آسیب اجتماعی را شکل می‌دهد؟ آداب و رسوم و سنت‌های قدیمی تا چه میزان در شکل‌گیری آن نقش دارند؟ آیا خانواده‌ها در جایگاه والدین از حمایت و سرپرستی فرزندانشان طفره می‌روند؟


آموزش‌های ایمنی جنسی در مدارس
غزاله مسعودی، در ابتدا درباره آغاز فعالیت‌های آموزشی‌اش توضیح داد و گفت: حدود 5 سال قبل مدیران چند مدرسه تصمیم گرفتند به دانش آموزان آموزش ایمنی جنسی بدهند. با آغاز این کار نزدیک به 400 دختر دبستانی و والدینشان زیر پوشش آموزش‌های جنسی و ایمنی جنسی قرار گرفتند. مشکل ما در مدارس این بود که به دلیل تابوهای بسیار بزرگ درباره مسایل جنسی، کار آموزش جنسی بسیار دشوار می‌شود. این در حالی است که در مدارس ابتدایی کشورهای پیشرفته آموزش‌های ایمنی و مراقبت‌های جنسی بخشی از بسته آموزشی مدارس است. در نهایت این آموزش‌ها باعث می‌شوند که کودکان با اطلاعاتی که از مسایل جنسی دارند تحت مخاطرات سوءاستفاده‌های جنسی قرار نگیرند. به اعتقاد مسعودی، بهترین روش آموزش‌های جنسی، در مدرسه و در کنار دیگر سرفصل‌های آموزشی است. این موضوع نه تنها باعث می‌شود کودک درباره مسایل جنسی آگاهی پیدا کند، بلکه به او آموزش‌های لازم برای مراقبت از خود در برابر آزارهای جنسی را هم می‌دهد. کودکی که این آمزش‌ها را دیده باشد می‌داند که اگر مورد آزارهای جنسی قرار گرفت باید به چه کسانی اعتماد کند و مشکل خود را شرح دهد. وی همچنین از حمایت‌های مدیرکل آموزش و پرورش، در این طرح ابراز خرسندی کرد و گفت: در ادامه این طرح توانستیم کودکان کار و کودکان خیابانی را هم آموزش دهیم.


آزار‌های جنسی اولین مشکل کودک همسری است
به گفته مسعودی اولین موضوع کودک همسری که کودک را به چالش می‌کشد و او را دچار مشکل می‌کند،‌ رابطه جنسی است. کودک از نظر جسمی و روحی بسیار شکننده و ناتوان است و به دلیل همین ضعف نمی‌تواند از خوش مراقبت و دفاع کند. مساله مهم دیگر این است که دوران یادگیری نیز همین سن است و کودک بعد از ازدواج به طور کامل از یادگیری باز خواهد ماند. از سویی دیگر دوران کودکی زمان شکل‌گیری شخصیت کودک است‌،‌ تصور را کنید که کودک بدون هیچ رشد عاطفی، جسمی، روانی و آموزشی وارد مرحله‌ای بسیار دشوار از زندگی می‌شود. کودک حالا دیگر باید نقش همسری را بازی کند. نقشی که هیچ آموزشی درباره آن ندیده و مهم‌تر از آموزش، آمادگی پذیرش آن نقش را هم ندارد.
مسعودی در ادامه مراحل رشد کودک را تشریح کرد و گفت: انسان از بدو تولد در حال رشد در ابعاد مختلف جسمی و عاطفی است. رشد در مراحل اولیه یک برآیند جسمی دارد و در ادامه به تکامل جسمی و روحی می‌رسد. همه مراحل رشد انسان تا نوجوانی و حتی تا زمان بزرگسالی و مرگ ادامه دارد. اما بحث رشد و تکامل عاطفی فرد در نوجوانی آغاز می‌شود. فرد در سنین نوجوانی با مفهوم روابط عاطفی آشنا می‌شود،‌ به گروه همسالان خود گرایش بیشتر پیدا می‌کند و در ادامه در سنین 13-12 سالگی به جنس مخالف خود گرایش پیدا می‌کند.
به اعتقاد مسعودی،‌ نوجوانی یک انقلاب مهم و بزرگ در فرد است که کنار آمدن با این موضوع برای کودک بسیار پیچیده و دشوار است. همچنین تغییرات مهم روان‌شناختی و یادگیری درباره جهان اجتماعی پیرامون نیز در این سنین رخ می‌دهد. ترس و نگرانی از زیبا نبودن و قابل پذیرش نبودن هم از دیگر مسایل این گروه سنی است. حال تصور کنید در چنین انقلاب جسمی و روحی دشوار‌ و حتی قبل از آن کودک ازدواج کند.


دختران 13 ساله و پسران 18 ساله ازدواج‌شان قانونی است
از نظر قانونی سن ازدواج در ایران برای دختران 13 سال و برای پسران 18 سال است. اما مشکل این است که این سن قانونی اصلا مورد توجه قرار نمی‌گیرد. به گفته مسعودی،‌ امارهای دقیقی از افرادی زیر سن قانونی ازدواج کرده‌اند، در دست نیست. اما این موضوع روشن است که تعداد زیادی از این ازدواج‌ها بین دختران زیر 13 سال با مردان بالای 18 سال اتفاق می‌افتد. در مواردی هم دیده شده است که والدین فرزند خود را به عنوان بدهی به طلبکار خود می‌دهند. گاهی هم خانواه‌ها به دلیل عدم توانایی مالی کودک خود را مجبور به ازدواج می‌کنند.
مسعودی ادامه داد: خانواده‌ها به دلیل فقر فرهنگی تصور می‌کنند باید فرزندان‌شان را خیلی زود به سمت ازدواج راهی کنند و ازدواج دیرهنگام را اتفاقی شنیع و نامبارک می‌دانند. با این نوع از تفکر در مدارسی مواجه شدیم که به دانش‌آموزان آنها آموزش‌های ایمنی جنسی می‌دادیم. مادران معتقد بودند کودک همسری، نمی‌تواند نوعی از کودک‌آزاری باشد. با ذکر این توضیح که دختران نباید در خانه پدری‌شان وارد دوره قاعدگی شوند، این مرحله باید در خانه همسرشان آغاز شود.
وی تاکید کرد: این تفکر نه‌تنها در شهرستان‌های بسیار دورتر از پایتخت مشاهده شده بلکه برخی از والدینی که در پایتخت هم زندگی می‌کنند چنین تفکری دارند. معمولا ازدواج‌های زودهنگام در خانواده‌هایی شکل می‌گیرد که از نظر فرهنگی بسیار فقیر هستند و جهل و عدم آگاهی‌شان آبشخور آسیب اجتماعی (کودک همسری) می‌شود. این خانواده‌ها اغلب نمی‌دانند در حال آسیب زدن به فرزندان‌ خود و جامعه هستند. این کودکان وقتی از چرخه آموزش دور می‌شوند و به دلیل عدم دانش کافی و عدم توانمندی‌های لازم برای ورود به بازار کار، به بار مشکلی برای بدنه جامعه تبدیل می‌شوند از همین رو دولتمردان و مدیران جامعه باید برای حل شدن مشکلات و آسیب‌های اجتماعی به ریشه‌های این آسیب‌ها توجه کنند. فردی که در کودکی وارد نقش همسری می‌شود، قطعا به دلیل عدم توانایی‌های کافی دچار معضلات و مشکلاتی می‌شود که در ادامه حل آنها بر عهده جامعه است.


کودکانی که مادر می‌شوند
مسعودی در ادامه به جریان بارداری دختران اشاره می‌کند و می‌گوید: دختران در سنین کودکی، در حال رشد هستند و بدن‌شان به شدت نیازمند مواد معدنی و مواد عالی است. تصور که این کودک قبل از رشد کامل جسمی خودش قرار است نوزادی را هم تغذیه کند؛ دختر‌بچه‌ای 10 ساله که باید در رحم خود یک کودک را پرورش دهد. متاسفانه در همین مرحله، تعداد زیادی از مادران به دلیل وضعیت جسمانی‌شان دچار آسیب‌هایی جبران‌ناپذیر در زمان تولد فرزند می‌شوند. همچنین آمار‌های بسیار زیادی از مرگ و میر مادران در زمان تولد نوزادشان وجود دارد. این مرگ و میر‌ نه‌تنها در ایران، بلکه در بسیاری از کشورهای دیگر که شرایطی مشابه ایران دارند هم مشاهده شده است. کودکی که دیگر نه‌تنها نقش همسری دارد بلکه نقش مادری هم دارد، نه‌تنها از نظر جسمی توانایی لازم را ندارد‌‌ بلکه از نظر روحی هم توانایی هضم این موضوع را نخواهد داشت. جریان فرزند‌آوری از مرحله ‌بعد از تولد بسیار سخت‌تر می‌شود، حال زمان آن رسیده که مادر 10 ساله‌اش به نوزاد شیر دهد. این در حالی است که اندام‌های شیردهی هنوز در این کودک به رشد کامل نرسیده است.
به اعتقاد مسعودی، سیکل معیوب آسیب‌ها در همین مرحله به طور جدی آغاز می‌شود. مادری که هنوز به رشد نرسیده، باید فرزندی را تربیت کند که به شدت نیازمند مهر مادری است. در نمونه‌های عینی مشاهده شده است که مادر تا مدت‌ها حاضر نشده او را حتی در آغوش بگیرد. این فرزند که زاده شده یک ازدواج نادرست است، از همه نیازهای کودکی خود باز‌می‌ماند. تغذیه مناسب نمی‌شود، تربیت مناسب نمی‌شود و در نهایت زندگی او نیز تکرار زندگی والدینش خواهد بود.
مسعودی به مشکلاتی مثل طلاق و مرگ همسر اشاره و تاکید می‌کند: طلاق حتی برای بزرگسالان آسیبی جدی است که فرد برای بازسازی روحی و اجتماعی خود به زمانی طولانی نیاز دارد. حال آنکه دختربچه یا پسربچه‌ای خود به عنوان زوجین درگیر آسیب‌های طلاق شود. زندگی این کودکان به طور جدی آسیب می‌بیند و تا مدت‌های طولانی قادر به بازسازی روحی و جسمی خود نخواهد بود. این کودک در این شرایط به شدت نیازمند حمایت‌های اجتماعی است چون بی‌شک خانواده‌ای که او را در کودکی وارد چنین مشکلی کرده است، توانایی کمک کردن به او را نخواهد داشت. این کودک پس از گذر از مرحله دشوار ازدواجی اجباری و بعد از آن رابطه جنسی کنترل‌نشده و به تبع آن بارداری زود‌هنگام حالا باید مشکل بزرگ طلاق را در زندگی خود بپذیرد. آسیب‌ها و دردهای اجتماعی یکی پس از دیگری وارد زندگی این کودکان می‌شود. بهترین راهکار برای کمک به چنین کودکانی توجه جامعه به مساله «کودک‌همسری» است. اگر جامعه به این موضوع حساس شود به طور حتم دولت هم برای کنترل و رسیدگی به موضوع «کودک همسری» تلاش خواهد کرد.


کودکانی که کودکی‌شان دزدیده می‌شود
بر اساس تعریف جهانی از سن کودکی افراد از بدو تولد تا 18 سالگی کودک محسوب می‌شوند و باید مورد حمایت‌های خانواده و جامعه قرار بگیرند. اما با وجود ورود به دنیای مدرن و دستیابی بیشتر به امکانات فرهنگی و اجتماعی هنوز هم هستند کودکانی که قربانی تصمیمات اشتباه والدین می‌شوند. این کودکان بی‌شک نمونه‌هایی زنده و بارز از کودک‌آزاری هستند. کودکی‌شان دزدیده می‌شود و تنها سهمی که از کودکی به دست می‌آورند، پدر و مادر شدن خواهد بود. کودکان به شدت نیازمند حمایت‌های روحی و اجتماعی هستند و نباید آنها را تنها به جرم اینکه در خانواده‌هایی با فقر فرهنگی شدید زندگی می‌کنند، فراموش کرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha