سلامت نیوز: قیمت محصولات توانبخشی در بخش خصوصی٣ تا ٤ برابر قیمت ارایهشده در هلالاحمر است بیش از ٨٠درصد معلولان از قشر ضعیف اقتصادی جامعه هستند بخش خصوصی هیچگاه نمیتواند جایگزین بخش عمومی شود بزرگترین مانع توسعه توانبخشی در کشور مشکل اقتصادی مددجو است.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه شهروند نوشت: آمارها میگویند بیش از یکمیلیون نفر در کشور با محدودیت و ناتوانیهای جسمی و ذهنی زندگی میکنند؛ این رقم به احتمال قوی با توجه به برآوردها و آمارهای جهانی بیشتر هم است؛ ارقام جهانی حاکی از آن است که ١٥ تا ٢٠درصد هر جامعهای معلول هستند؛ حالا اگر کنار این ارقام افزایش شاخص امید به زندگی و رشد جمعیت سالمند کشور که نیازمند به خدمات توانبخشی هستند را نیز قرار دهیم، اهمیت و توجه به حوزه توانبخشی در کشور روشنتر میشود؛ توجهی که از همان شروع تصدیگری دولت یازدهم جزو اولویتهای برنامههای دولت قرار گرفت و تا حدودی در طرح تحول سلامت اجرایی شد؛ اما حل مشکلات در حوزه توانبخشی را نباید تنها در سیاستهای برنامهای دولت خلاصه کرد؛ سایر دستگاههای خصوصی و عمومی نیز در طول این سالها فعالیتهای بسیاری را در این حوزه دنبال کردهاند. یکی از این دستگاهها که میتوان به آن اشاره کرد جمعیت هلالاحمر است که بهعنوان بزرگترین سازمان مردمنهاد کشور با توجه به اهدف خود ازجمله تسکین آلام بشری در این چند سال با تأسیس مراکز جامع توانبخشی بهعنوان بازوی قدرتمند در عرصه سلامت کشور در توسعه این حوزه درمانی کوشیده است.
روزنامه شهروند نیز به منظور تشریح برنامههای جمعیت هلالاحمر در این بخش گفتوگویی با دکتر پیمان پیشگاهی، مدیرکل توانبخشی معاونت بهداشت، درمان و توانبخشی هلالاحمر داشته است. پیشگاهی در این گفتوگو ضمن ارایه آماری در خصوص مراکز جامع توانبخشی جمعیت هلالاحمر از ضرورت حل مشکلات اقتصادی در حوزه توانبخشی میگوید. او با تأکید بر ضرورت پوشش کامل بیمهای معلولان، بزرگترین مانع توسعه توانبخشی در کشور را مشکل اقتصادی مددجو میداند.
آنچه در ادامه میآید شرح گفتوگو با مدیرکل توانبخشی معاونت بهداشت، درمان و توانبخشی هلالاحمر است.
موضوع بیمه معلولان همیشه یکی از مهمترین چالشها در حوزه سلامت کشور بوده است. اگر موافق هستید با همین موضوع گفتوگو را آغاز کنیم.
بحث بیمه معلولان به طور کلی یک بحث قدیمی است که تا به حال در کشور ما حرکت موثری در این زمینه صورت نگرفته است؛ البته ناگفته نماند که بعضی از خدمات توانبخشی مانند خدمات فیزیوتراپی از قدیمالایام تحت پوشش بیمهای بودهاند ولی این میزان حمایت برای جامعه هدف که معلولان قطع عضو و یا مددجویانی هستند که دارای عضو فعال نیستند، کافی نیست. این گروهها نیازمند لوازمهای کمکحرکتی هستند که شامل انواع پروتزها و ارتزها است. از پروتز مددجویانی استفاده میکنند که قطع عضو دارند؛ اما ارتز برای مددجویی است که یکی از اعضای بدنش توان لازم را برای فعالیت نداشته باشد.
این گروهها تحت پوشش سازمانهای بیمهگر نیستند؟
به سوال شما باید به این شکل پاسخ داد که مجموعه خدمات ارتز و پروتز تحت پوشش هیچ بیمهای قرار نگرفته است. حالا به این نکته هم توجه کنید که عمده موضوعاتی که این مسأله را ایجاد میکنند در جوانان حوادث و تصادفات جادهای و در افراد مسن بیماری دیابت است که مددجو به علت بیماری دچار قطع عضو میشود. تعدادی از افراد هم به صورت مادرزادی دچار معلولیت و مشکلات حرکتی هستند. این را میخواهم بگویم تمامی عللی که ذکر کردم در افراد ضعیف جامعه بیشتر شیوع دارد؛ بهطور مثال در تصادفات جادهای کسانی بیشتر در معرض خطر هستند که خودروهایی با ایمنی کمتر خریداری میکنند. اغلب مجروحان کسانی هستند که از خودروهایی استفاده میکنند که ایمنی و استاندارد لازم را ندارد. پس علل معلولیت در قشر ضعیف و طبقه پایین اقتصادی جامعه بیشتر شیوع دارد و این در شرایطی است که بیمهها در کشور پوشش کامل را در این زمینه ارایه نمیدهند. اگر بخواهم درصدی بگویم بیش از ٨٠درصد معلولان از قشر ضعیف جامعه هستند و من بهعنوان یک عضو در این پروسه درمانی به چشم میبینم که روز به روز خرید وسیله مورد نیاز برای این مددجویان سختتر و دشوارتر میشود.
اگر موافق هستید در خصوص نقش جمعیت هلالاحمر در حل این مشکلات صحبت کنیم.
دقیقا میخواهم به اینجا برسم که بگویم اولا افراد نیازمند هستند؛ ثانیا خدمات به نسبت گران است. حالا در این شرایط نقشی که هلالاحمر میتواند ایفا کند حمایت از نیازمندان براساس اهداف این جمعیت است. ما هم به همین منظور سعی کردیم به این حوزه ورود پیدا کنیم.
تاکنون چه حمایتهایی از سوی جمعیت هلالاحمر صورت گرفته است؟
در حال حاضر قیمت تمامشده محصولات جمعیت هلالاحمر بیش از قیمتی است که به مردم ارایه میدهیم؛ این یعنی ما در این حوزه نقش یک بنگاه اقتصادی صرف را نداریم. جمعیت هلالاحمر بهعنوان یک «انجیاو» حمایتکننده به این مسأله ورود پیدا کرده است. بهطور مثال در قیمت کفش طبی ٥٠درصد تخفیف به همه خریداران ارایه میشود. این قیمتی است که شامل همه مراجعهکنندگان میشود و حتی در ارایه آن با توجه به اصول و هدف هلالاحمر به ملیت افراد نیز توجه نمیشود.
این تخفیفات شامل دیگر محصولات نیز میشود؟
بهطور کلی جمعیت هلالاحمر در تمام محصولات توانبخشی خود یارانه لازم را ارایه میدهد؛ این نقش کمکرسان نقشی است که جمعیت هلالاحمر میتواند بهعنوان یک جمعیت بشردوستانه ایفا کند؛ ولی باز هم هزینه برای مددجو سنگین است. حالا شما قیمت محصولات ما را با مشابه بخش خصوصی به قیاس بگذارید؛ قیمت در بخش خصوصی ٣ تا ٤ برابر قیمت ارایه شده جمعیت است. من نمیخواهم این بخش را محکوم کنم؛ بخش خصوصی سرمایهگذاری کرده است و باید بهره لازم را ببرد؛ قیمتهایش هم غیرمنطقی نیست اما باید به داد مددجو رسید.
دلیل اصلیای که بیمهها حاضر نمیشوند به این حوزه ورود پیدا کنند، چیست؟
نقش دوم را باید بیمهها ایفا کنند؛ مشکل بیمه این است که مددجویان این عرصه وقتی بیمه میشوند، هزینههای سنگینی را به بیمه تحمیل میکنند و از آنجا که سازمانهای بیمهگر بنگاه اقتصادی است، دو دوتا چهارتا میکنند و خدماتی را تحت پوشش قرار میدهند که نفع اقتصادی برایشان داشته باشد.
طرح بیمه جانبازان موضوعی است که در اوایل سال در رسانهها مطرح شد؛ طرحی که به موجب آن جانبازان کشور میتوانند از خدمات ارتوپدی فنی تحت پوشش درمانی هلالاحمر استفاده کنند، در این خصوص بفرمایید.
در مورد بیمه جانبازان این برنامه با همکاری جمعیت هلالاحمر، بیمه ایران و بنیاد جانبازان عملیاتی و از اول سال آغاز شده است؛ باید مثل همین قصه در مابقی معلولان نیز اجرایی شود؛ این آرزوی من است. اما میبایست یکی از سازمانهای بیمهگر و یک سازمان حمایتکننده دولتی به مسأله ورود پیدا کند. ما با یکی از شرکتهای بیمهگر در این خصوص گفتوگوهای مشترکی داشتهایم اما نیاز است همانطور که بنیاد جانبازان هزینه بیمه جانبازان را مکلف میشود، یک سازمان نیز هزینه بیمه معلولان را مکلف شود.
علت تحقق نیافتن چنین آرزویی چیست؟
متولی امر سلامت مردم وزارت بهداشت است و حوزه توانبخشی نیز یکی از حوزههای اصلی سلامت است؛ پس در اینکه متولی این موضوع وزارت بهداشت است شکی نیست. بهزیستی، هلالاحمر و شهرداری همه باید با وزارت بهداشت در این بخش هماهنگ شوند. باید برای بهتر شدن این حوزه همه دستگاهها هماهنگی لازم را داشته باشند؛ اما این مشکل عدم هماهنگی به عقیده من در حال حل شدن است. حوزه توانبخشی در دولت قبل واقعا جایگاه منسجمی در کشور نداشت؛ اما برای نخستینبار در دولت یازدهم جایگاه مشخص برای این حوزه تعریف شد؛ جایگاهی با عنوان سمت مشاور وزیر. درحال حاضر این بخش در وزارت بهداشت با تمام سازمانها و بخش فعال در حوزه توانبخشی ارتباط دارد و سعی میشود این مسأله به ساماندهی مطللوبی برسد؛ اما باید قبول کرد که این موضوع زمانبر است. دلیلش هم مشخص است، سازمانهای فعال در این حوزه قوانین و وظایف مختلفی دارند و تا کنون هیچ ارتباطی میان آنها نبوده؛ هماهنگ کردن این موضوع کار سادهای نیست ولی با توجه به تلاشهایی که صورت میگیرد، امیدوار هستم که به نتیجه خوبی برسیم.
جمعیت هلالاحمر چند مرکز توانبخشی فعال در کشور دارد؟
ما ١٠٥ واحد در قالب ٢٧ مرکز داریم؛ معنیاش این است که ما هر بخش مانند ارتوپدی فنی، کمبینایی و فیزیوتراپی و... را یک واحد میدانیم و بهطورکلی هر مرکز که بیش از سه واحد داشته باشد، بهعنوان مرکز جامع شناخته میشود.
هلالاحمر در چند استان فاقد مرکز توانبخشی است؟
مراکز ما در اغلب استانهای کشور فعال است؛ ما در ٣ تا ٤ استان فاقد مرکز هستیم.
آیا این تعداد افزایش پیدا میکند؟
خیر؛ ما درحال حاضر قصد گسترش نداریم.
در استانهایی که هلالاحمر فاقد مرکز توانبخشی است، بخش دیگری فعالیت دارد؟
توافقی به این مضمون در زمان مرحوم دکتر وحید، رئیس وقت جمعیت شکل گرفت که در استانهایی که دولت نوعی از خدمات را ارایه میدهد، هلالاحمر ورود پیدا نکند. دلیلاش هم روشن است، هلالاحمر به دنبال رقابت نیست؛ ما میگردیم، ببینیم در کجا خللی وجود دارد و برای حل آن قدم برمیداریم. به آن حوزه ورود پیدا میکنیم، کمک میکنیم اما این گونه نیست خود را ملزم بدانیم که در تمامی حوزههای توانبخشی در سراسر کشور ورود پیدا کنیم. این وظیفه ما نیست.
تمام استانها مراکز درمانی برای حوزه توانبخشی دارند؟
ببینید ما اگر در مورد ارتوپدی فنی صحبت میکنیم، لفظ توانبخشی یک واژه عام است، فیزیوتراپی و کاردرمانی عضو حوزه توانبخشی هستند که بخش فراوان دولتی و خصوصی نیز در این عرصه فعال هستند؛ شنواییسنجی و کاردرمانی هم همینطور. من بعید میدانم شهری در کشور باشد که فیزیوتراپی در آن ارایه نشود، منتها اگر درباره ارتوپدی فنی صحبت میکنیم شهرهایی هستند که فاقد این مرکز اند. اما این را نیز میتوانم بگویم که اغلب مراکز استانها این خدمات را ارایه میدهند. حتی تعدادی از شهرهایی که مرکز استان هم نیستند چنین خدماتی را ارایه میدهند. درصورتی هم که یک استان فاقد مرکز باشد، استان همجوار این خدمات را ارایه میدهد.
پس به عقیده شما مراکز توانبخشی فعلی کشور ظرفیت پذیرش صددردصدی مددجویان ارتوپدی فنی را دارد؟
بهطور کامل بله. مراکز ما ظرفیت پذیرش لازم را دارد؛ همانطور که گفتم عمدهترین مشکل نبود بیمه است که مانع حضور مددجو میشود. جدای از تخفیفهایی که در مراکز ما ارایه میشود، در سال ٩٤ واحد مددکاری با همکاری خیرین سلامت کمکهای شایانی را برای مددجویان کمبضاعت ارایه کرد اما به قدری وضع مالی مددجو در کشور بغرنج است که باز هم از حضور در مرکز اجتناب میکند. باز هم تأکید میکنم بزرگترین مانع توسعه توانبخشی در کشور مشکل اقتصادی مددجو است. قشری که خدمات ما را دریافت میکنند، ضعیف هستند. عمر مفید یک پروتز ٣ تا ٤سال است اما مددجویانی هستند که یک پروتز را گاهی تا ١٠سال استفاده میکنند؛ پروتزی کههزار بار تعمیر شده است. من مددجویی دارم که هنوز پس از ١٢سال از پاهای چوبی بهعنوان پا استفاده میکند؛ محصولی که سالها پیش منسوخ شده است.
موضوعی که برخیها در سالهای اخیر در حوزه سلامت مطرح کردهاند، بحث واگذاری بخشهای فعال دولتی و عمومی به بخش خصوصی است؛ شما با این موضوع بهطورکلی و بهطور خاص در حوزه توانبخشی موافق هستید؟
زمانی این بحث به صورت جدی در کشور مطرح شد، در همان زمان بهزیستی تمام مراکز ارتز و پروتز خود را به بخش خصوصی واگذار کرد. مراکز بزرگی در کشور وجود داشت که بعد از مدتی تماما تعطیل شد. بخش خصوصی وارد شد اما به علت سنگینی هزینهها و ضعف اقتصادی مراجعهکنندگان این مراکز مدتی بعد تعطیل شد. دلیل هم مشخص بود بخش خصوصی یا باید قیمتها را بالا میبرد یا ضرر اقتصادی را متحمل میشد. مددجو توان پرداخت قیمت بیشتر را نداشت و چون بخش خصوصی سودمحور است، توان ضرر نداشت و مراکز تعطیل شد.
ورود بخش خصوصی به این حوزه را چگونه میبینید؟
ورود بخش خصوصی بسیار مطلوب است؛ باید از حضور این بخش استقبال کرد. دلیلش هم چابکی و پویایی است که بخش خصوصی در عرصه سلامت دارد. بخش خصوصی میتواند بخشی از مشکلات این حوزه را حل کند؛ اما بهطور قطع به دلایل اقتصادی در این زمینه هیچگاه بخش خصوصی نمیتواند جایگزین بخش عمومی شود. به عقیده من واگذاری بخش عمومی به بخش خصوصی در این حوزه اشتباه صددرصدی است.
آیا تخفیف قیمتها در کیفیت محصولات شما تاثیرگذار است؟
ما مدعی هستیم کیفیت محصولات در بالاترین حد و بهترین است. این برتری دو پایه اساسی دارد؛ یکی مواد اولیهای که ما استفاده میکنیم و دیگری نیروی انسانی کاربلد و باتجربه جمعیت در این حوزه. ما نزدیک به نیم قرن سابقه داریم. در بخش خصوصی هم اگر کار باکیفیتی ارایه میشود یا نیروی انسانی آن بخش دانشآموخته مراکز ما بوده یا فرد بازنشستهای از مجموعه ما با آن بخش همکاری داشته است. در مورد محصولات و مواد اولیه هم با توجه به اینکه جمعیت هلالاحمر یک مرجع بینالمللی است و با توجه به ارتباط بینالمللی این نهاد همیشه تلاش شده بهترین مواد خریداری شود.
در حوزه ساخت محصولات نیز فعال هستید؟
در دوران جنگ تحمیلی در هلالاحمر مرکز فنی به نام واحد خودکفایی تشکیل شد و وظیفه ساخت محصولات را در این حوزه برعهده گرفت. به مرور بخش خصوصی وارد این حوزه شد و عملکرد بسیار مثبتی نیز داشته است. رقابت خوبی هم بین شرکتهای تولیدکننده شکل گرفته است. جمعیت هم با توجه به حضور بخش خصوصی از تمرکز بر این حوزه خودداری کرده است؛ البته همکاریهای خوبی با دانشگاههای کشور همچون دانشگاه شریف و علم و صنعت آغاز کردیم که بعضی از قطعات را که در کشور تولید نمیشود، تولید کنیم.
در زمینه پژوهش نیز آیا در جمعیت هلالاحمر فعالیتی در این زمینه صورت گرفته است؟
در ساختار اداری مجموعه یک واحد به نام تحقیق و توسعه فعال است که ما سعی کردیم این بخش را در سال جدید فعال و پویاتر از گذشته ساماندهی کنیم. گروهی از بهترین کارشناسان ما در این حوزه فعالیت میکنند.
اخیرا فعالیت مشترکی را با کمیته بینالمللی صلیبسرخ دنبال میکنید، درخصوص این فعالیت صحبت کنید.
ما یک تفاهمنامه با کمیته بینالمللی صلیبسرخ در رابطه با مهاجران افغانی در یک شهرک اطراف مشهد که اکثریت آن را مهاجران تشکیل میدهند، امضا کردهایم. یکی از نیازهای اهالی این شهرک بحث توانبخشی است. پروژه مشترک سهجانبه بین جمعیت هلالاحمر و کمیته بینالمللی صلیبسرخ و یک سازمان مردمنهاد که در آن منطقه به مهاجران خدمات ارایه میدهد، امضا شده که مشکلات توانبخشی مهاجران برطرف شود. کمیته بینالمللی صلیبسرخ هزینههای این پروژه را تقبل کرده و ما نیز برای درمان با آنها هماهنگی کردیم.
در پایان اگر نکته خاصی باقی مانده، بفرمایید.
جمعیت هلالاحمر نیاز امروز در حوزه توانبخشی را راهاندازی مراکز فوق تخصصی میداند؛ بهطور مثال آمار بیماران سکته مغزی در کشور رقم بالایی است، بیمارانی که پس از مدتی بستری توسط پزشک به مرکز فیزیوتراپی معرفی میشوند و در آخر هم رها میشوند. حوزههای تخصصی توانبخشی میتواند ما را به سمت هدفمندسازی مراکز حرکت دهد و این بیماران را به صورت تخصصی درمان کند. به همین منظور ما امیدواریم در سال ٩٥ ، در آبانماه روز جهانی سکته مغزی، نخستین مرکز توانبخشی فوق تخصصی بیماران سکته مغزی را در تهران راهاندازی کنیم.
نظر شما