سلامت نیوز:با شماره تماس روی کاغذ نصب شده روی شیشه مغازه تماس گرفتم، نوجوان نبودم وگرنه همان موقع وارد مغازه میشدم و در رابطه با این موضوع و بهعنوان کسی که میخواهد این پیشنهاد کاری را قبول کند با آنها حرف میزدم.
به گزارش سلامت نیوز، فرهیختگان نوشت: شب هم که به خانه بازگشتم و این آگهی را در کانالهای مجازی دیدم بیشتر راغب شدم تا موضوع را پیگیری کنم. تماس گرفتم و شرایط شروع به کار یک پادوی نوجوان را برای همکاری با این مغازه پرسیدم. مغازهدار گفت: «سن باید کم باشه، زن و بچهدار نباشی، همه کارای مغازه رو انجام بدی، بشوری، تمیز کنی، آشغالارو بندازی بیرون و... .» پرسیدم برای این کارها حقوق چقدر مدنظرتون هست؟ مغازهدار گفت: «یک هفته آزمایشی میای، اگه خوشمون اومد و قبول کردیم ماهی 800 تا 850 هزار تومن حقوق میدیم.» تشکر کردم و خداحافظ. شاید اگر این مغازه فقط چندصد متر با دانشگاه تهران فاصله نداشت و من پیاده این مسیر را هر روز طی نمیکردم و البته عاقبت فارغالتحصیلان این دانشگاه را هم نمیدانستم و نمیدیدم همکلاسی و دوستم را که صندوقدار فلان هایپر مارکت وارداتی شهر است(با مدرک کارشناسی فلان) هرگز نه این موضوع برایم جلب توجه میکرد و نه آبی در دیگ ذهن پرمشغلهام میجوشید.
رفتار عادی تمام چند هزار نفری که روزانه از مقابل چنین آگهیهایی میگذرند بیآنکه ادبیات زشت و زنندهای که در آنها به کار رفته است، روح انسانیتشان را آزار دهد برایم تعجب برانگیز بود. شاید بعد از انقلاب صنعتی و در همان روزهای سخت و پرفشار انقلاب صنعتی و 18 ساعت کار طاقتفرسا ذیل زندگی صنعتی همچنین تعبیری از انسان اینقدر عادی نبود و نیاز باشد برای هضم چنین استفادهای از نوجوان قرن 21 در جهان سوم را فقط در داستانهای مصر باستان و بردهداریهای آن دوران جستوجو کرد. با تمام این تعاریف و تصاویر این اتفاق در تهران سال 1396 و در چندصد متری نماد آموزش عالی کشور و در پر رفت و آمدترین خیابان شهر مکررا به وقوع میپیوندد و امری عادی تلقی میشود اما چنین توصیف و تصویری از یک انسان، یک نوجوان در عصر حاضر ناشی از چه گزاره اجتماعی و اعتقادی میتواند باشد؟ مصطفی اقلیما، جامعهشناس و رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران با ابراز تاسف از وجود چنین موضوعاتی بر در و دیوار مغازههای سطح شهر گفت: «قبل از بیان هر گزاره و ریشه فردی و اجتماعی باید به صورت خاص به مقوله بیکاری اشاره کرد. یک انسان و به صورت خاص یک مرد برای ارضای روحیه خودکفایی و گذران زندگی و تامین مخارج خود و خانواده نیازمند مشغولیت اقتصادی است. یک جوان و فرد بالغ تا وقتی که آرامش فکری در زمینه اقتصادی و معیشتی نداشته باشد چگونه میتوان از او انتظار داشت که در گزینش شغلی به تعابیر و عناوین توجه داشته باشد.»
وی با اشاره به این موضوع که فرد بیکار و شخصی که از لحاظ معیشتی در مضیقه است چگونه میتواند به منزلت و شخصیت فردی توجه کند، ادامه داد: «بیکاری، شخصیت فرد را هدف قرار میدهد و وقتی کسی دارای شغل نیست به نوعی خود را خارج از منزلت و جایگاههای اجتماعی میبیند و به همین دلیل برای خودش شخصیت قائل نیست. با این تفاسیر وقتی کسی شخصیتی را برای خودش نمیبیند در گزینشهای شغلی فقط کار اولویت دارد و حقوقی که دریافت میکند، اینکه پادو خطاب شود یا کارمند یا هر عنوان دیگری برایش هیچ اهمیتی نخواهد داشت.»
این جامعهشناس با بیان این نکته که نمونههای مشابه بسیاری در این زمینه وجود دارد خاطرنشان کرد: «این نوع ادبیات و گزینش نیرو مختص مشاغل خصوصی نیست و متاسفانه دولت نیز در گزینش نیرو و فراخوان جهت جذب، همواره مشکلات و آسیبهایی از این دست را متوجه فرد میکند. ادارات و نهادهای دولتی متاسفانه به دلیل اینکه درک درستی از تخصصها ندارند و شناخت کافیای درباره تبحر و تخصص افراد در آنها موجود نیست و جایگاه تخصصی افراد مورد توجه قرار نمیگیرد و شخص هنگام قبول شغل به دلیل ناهماهنگی با رشته تحصیلی و تخصصیاش دچار نوعی سرخوردگی میشود.»
رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران با اشاره به آسیبهای ایجاد شده توسط این نوع از مشکلات در جامعه و در بین افراد نیز اینگونه ادامه داد: «در جامعهای که افراد به دلیل نبود امنیت و آرامش شغلی بیاعتبار میشوند، آسیبهای اجتماعی روبهرشد میگذارند. خودکشی، پرخاشگری، جامعه عصبی و پوچ، طلاق و... همگی به صورت کاملا مستقیم و قابل توجه تحت تاثیر نتایج حاصل از نبود بیکاری و معضلات مربوط به آن است.»
اقلیما، در ارتباط با ارائه راهکار و راهحل جهت برونرفت جامعه از چنین وضعیتی و حفظ کرامت و شخصیت افراد افزود: «دولت بهعنوان متولی اصلی جهت ایجاد فضا و زمینه مناسب برای رفع معضلات فعلی موجود در جامعه موظف است در مسیر حل مشکلات گام بردارد. مقام معظم رهبری بارها فرمودهاند که بهرهوری از مقوله شایستهسالاری و پاسخگو بودن افراد در انتخاب آنها برای تصدی جایگاه شغلی باید بهعنوان گزاره اصلی مورد توجه قرار گیرد.» ما جزء کشورهایی هستیم که در تمامی حوزهها و زمینهها قوانین بسیار و متعددی داریم اما متاسفانه در مرحله اجرا از ضعیفترینها هستیم. این واقعیت را بارها شنیدهایم که اگر جامعهای یک قانون ضعیف داشته باشد و به آن عمل کند به سعادت میرسد اما اگر یک جامعه قوانین خوب و بسیاری هم داشته باشد اما به آن عمل نکند هرگز در مسیر سعادت گام بر نخواهد داشت.
این نظرات و آسیبشناسیها باید هرچه زودتر مورد توجه مسئولان قرار گیرد تا به این صورت و به این سادگی و خارج از توجهات و عدم نظارتهای سازمانهای متولی شخصیت افراد پایمال نشود و کرامت انسانی اینگونه به سخره گرفته نشود. انتخاب کارگر، همکار یا نیروی کار با ویژگیهای خاص حق کارفرماست اما نفی شخصیت انسانی و توهین و تحقیر افراد و زیرپا گذاشتن قوانین را هیچ کارگر و کارفرمایی بر نمیتابد و چنین بدعت خلافی، تبعات ناخوشایندی برای جامعه به دنبال خواهد داشت.»
«به یک پادوی نوجوان نیازمندیم»، جملهای است که یک مغازه مهرفروشی در محدوده خیابان انقلاب برای جذب کارگر پشت شیشه مغازهاش نصب کرده است. برای هر چشم و هر تفکر و عقیدهای آزاردهنده است و خواهد بود اما در شرایطی که هر فرد و مسئولی در جهت رشد فردی فارغ از حرکت اجتماعی حرکت میکند و انسانها برای گذران اوقات و زندگی خود اعضای بدن خود را میفروشند، کمکم طبیعی میشود که رسانهها و انسانها و جامعه واکنشی کاملا خنثی و گذرا به آن نشان بدهد.
نظر شما