شنبه ۹ دی ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۲
کد خبر: 233943

مردم نیازمند آموزش درست و اصولی برای مواجهه با زلزله هستند، زیرا زلزله اکنون مختص یک استان، شهر یا یک زمان نیست، هر لحظه در این کشور مکانی می‌لرزد و افراد باید بدانند در قبل، هنگام و پس از این لرزش‌ها چگونه آرامش‌روانی و همچنین سلامت‌جسمانی خود را حفظ کنند.

حفظ آرامش روانی هنگام زلزله

سلامت نیوز:مردم نیازمند آموزش درست و اصولی برای مواجهه با زلزله هستند، زیرا زلزله اکنون مختص یک استان، شهر یا یک زمان نیست، هر لحظه در این کشور مکانی می‌لرزد و افراد باید بدانند در قبل، هنگام و پس از این لرزش‌ها چگونه آرامش‌روانی و همچنین سلامت‌جسمانی خود را حفظ کنند.

به گزارش سلامت نیوز، آرمان نوشت: «بغلی بگیر... چی رو بگیرم؟... زلزله رو... چکاره‌اش کنم؟ بده بغلی!» این طنز تلخ در حال گردش در صفحات مختلف مجازی است. طنزی که جدا از جنبه طنزآلود خود تمام مردم را با پرسش تلخی مواجه می‌کند: با زلزله چه کنیم؟!

 ترس از زلزله امروز همه جا هست، روزی نیست که صفحات و برنامه‌های خبری فضای‌مجازی، تلویزیون و رادیو را دنبال نکنیم و اکثرمان اکنون عضو یکی از کانال‌های‌رسمی لرزه‌نگاری کشوری هستیم. گویی اکنون باید یاد بگیریم تا مدت‌ها با زلزله کنار آمده و با آن زندگی کنیم. زندگی با زلزله نیازمند مهارت و آموزش‌ کافی است، زلزله زندگی اغلب ما را دچار تنش و اضطراب روحی و روانی کرده، بنابراین باید راهکار مدیریت اصولی بحران و کنترل رفتارهای‌شخصی را فرا بگیریم.

احمد محیط، روانپزشک و عضو سازمان بهداشت‌جهانی، با اشاره به انکارناپذیری لزوم آموزش مدیریت‌بحران می‌گوید:«مردم نیازمند آموزش درست و اصولی برای مواجهه با زلزله هستند، زیرا زلزله اکنون مختص یک استان، شهر یا یک زمان نیست، هر لحظه در این کشور مکانی می‌لرزد و افراد باید بدانند در قبل، هنگام و پس از این لرزش‌ها چگونه آرامش‌روانی و همچنین سلامت‌جسمانی خود را حفظ کنند.»

باتوجه به عدم مدیریت بحران زلزله توسط اغلب شهروندان، چگونه می‌توان مدیریت مسائل روحی و روانی را به شهروندان آموزش داد؟

در مورد مواجهه با مسائلی مانند زلزله تمام افراد جامعه نمی‌توانند اتفاق‌نظر قطعی داشته باشند، زیرا پیشینه تاریخی زلزله در ایران بسیار وحشتناک است، این سابقه‌تاریخی سبب اضطراب‌همگانی در میان آحاد جامعه می‌شود زیرا می‌دانند مواجهه با زلزله اجتناب‌ناپذیر است. مرور خاطرات زلزله توسط نسل‌های گذشته و انتقال آنها به نسل‌های کنونی ناخودآگاه وحشت‌آفرین است، برای مثال خاطرات دردناک زلزله‌ بم که در آن‌درصد بالایی از جمعیت شهر به یک‌باره فوت کرده‌اند. بنابراین طبیعی است با وقوع یک حادثه و زلزله کوچک این خاطرات در ذهن افراد جامعه مرور می‌شود و ایجاد اضطراب می‌کند و وجود اضطراب در رابطه با مساله‌ای مانند زلزله عادی و قابل‌انتظار است. اما مساله نحوه مواجهه ما با این اضطراب و تشویش است که در ایران مشکلات شدید اجتماعی ایجاد می‌کند. برای مثال مردم سراسیمه از خانه خارج شده و به پمپ‌ بنزین‌ها هجوم می‌برند یا مشکلات و هرج‌ومرج‌ زیاد در شهر ایجاد می‌شود.

مدیریت احساسات افراد در زمان زلزله به آموزش طولانی‌مدت نیاز دارد. در واقع جامعه باید در مورد حوادث و حالات ناشی از حوادث به صورت منظم و مداوم آموزش دیده باشد، این آموزش‌ها توسط رسانه‌های ارتباط‌جمعی صورت می‌گیرد و آنها موظف‌اند که مفهوم مدیریت بحران در زمان زلزله را به فهم عمومی مردم تبدیل کنند. افراد جامعه پس از وقوع هر حادثه‌طبیعی دچار نوعی تروما یا آسیب‌جسمی یا روانی می‌شوند و گاهی حتی تصور یک آسیب به ایجاد تروما در روان آنها کمک می‌کند یکی از مهم‌ترین ترس‌ها در مورد زلزله پیش‌بینی میزان صدمات جانی و مالی به افراد پس از وقوع زلزله است. افراد بر اثر این تصورات مثلا تصور می‌کنند زلزله آمده و آنها به گوشه‌ای پرتاب شده و به شدت آسیب دیده‌اند یا سقف خانه که مامن آنهاست به دشمن تبدیل شده و بر سر آنها پایین می‌آید. این تصورات و تخیلات استرس‌زا هستند و این استرس‌ها را استرس‌های بعد از تروما یا ترس می‌گویند. در واقع تصور آسیب یا آسیب سبب ایجاد آسیب‌روانی به فرد می‌شود. اولین ترس مردم ایران، ترس از جنگ‌تحمیلی بود، اما استرس‌های مردم از وقوع حوادث طبیعی نیز کم نیست و مدیریت این بحران‌ها اهمیت زیادی دارد. آموزش مواجهه با زلزله از اهمیت زیادی برخوردار است.

این آموزش‌ها دو پیش‌فرض مهم دارند، نباید به میزان زیاد اضطراب برانگیز باشند و در عین حال واقعیت‌های زلزله یا حوادث‌طبیعی دیگر را در اختیار مردم قرار دهند. در واقع هنگام زلزله شهروندان برای پیشگیری از عارضه‌جدی برای خود و خانواده چه کنند و در عین حال به صراحت بگویند در صورت عدم انجام خطرات جبران‌ناپذیری در انتظار مردم است. مردم باید در هنگام وقوع زلزله از خود مراقبت کنند اما این مراقبت لزوما به معنای فرار از خانه نیست و فقط میزان خطر را کاهش می‌دهد، اما وجود خطر را نباید برای مردم انکار کرد. این آموزش‌ها باید در مراکزی با تجمعات‌انسانی و مکان‌هایی با تجمع عمومی به افراد جامعه داده شوند. برای مثال کودکان و نوجوانان در مدارس این اصول‌ایمنی را فرا بگیرند و انتقال پیام به دانشجویان به صورت علمی در دانشگاه‌ها باشد. آموزش در مکان‌های دیگر مانند اماکن عمومی نیز اقدام مناسبی است.

با وجود اهمیت آموزش مدیریت‌بحران جمعی، مساله روحیات و شخصیت فردی نیز در مدیریت بحران حائز‌اهمیت است، در واقع مردم نمی‌دانند با زلزله چه کنند. برای مثال در زلزله البرز 45 نفر به دلیل عدم خروج مناسب از خانه مجروح شده و سه نفر سکته کردند؟ چگونه می‌توان ظرفیت وجودی افراد را تقویت کرد؟

تردیدی نیست میزان قابل‌توجهی از مدیریت‌بحران به‌طور کلی ناشی از مدیریت‌بحران افراد و در دست خودشان است، آموزش متمرکز در این زمینه، نزدیک کردن انسان‌ها به یکدیگر و برانگیختن حس کمک به آنها در این مدیریت‌ بحران بی‌تاثیر نیست. در واقع این اقدامات سرمایه‌اجتماعی را افزایش می‌دهند. تصور کنید در یک مجتمع مسکونی 30‌نفره قطعا دو، سه نفر مشکلات‌روحی بیشتری در هنگام بروز زلزله پیدا می‌کنند، برای مثال خانم سالخورده تنها، افراد بیمار یا ساکنان جدید ساختمان. مفهوم سرمایه اجتماعی در این مجتمع در حالی می‌تواند وجود داشته باشد که در شرایط احتمال وقوع بحران‌هایی چون سیل و زلزله به منظور جلوگیری از تصورات ناخوشایند به آنها سر زده و درباره ترس‌هایشان با آنها گفت‌و‌گو شود. افراد باید اندکی برای مواجهه با مساله زلزله برنامه‌ریزی و آمادگی داشته باشند. آنها باید بدانند در هنگام بروز زلزله چه کنند و چگونه از خانه‌هایشان خارج شوند، این موارد و نکات‌ایمنی نیازمند آموزش و انکارناپذیر است. بخشی از نحوه مواجهه با زلزله و حفظ‌آرامش در دست خود مردم است و آنها آمادگی‌های روحی نیز نیازمند آموزش صحیح هستند.

آموزش‌های مواجهه‌روانی با زلزله نیز باید به نحوه‌ای صحیح باشند، در واقع آموزش‌های‌احساساتی نباشند که افراد را به طرف ترس زیاد برانند یا آن را برایشان بی‌اهمیت جلوه دهند. نکته حائزاهمیت توجه به شرایط روحی افرادی با سابقه بیماری و مشکلات روانی است، این افراد به مراتب از افراد عادی در مقابل زلزله آسیب‌پذیرتر هستند. بنابراین سایر افراد خانواده باید به حال روحی و روانی اعضای خانواده که مشکلات‌عصبی و روانی یا مشکلات‌جسمی مانند بیماری‌های قلبی- عروقی دارند توجه بیشتری داشته باشند، زیرا خطر عارضه‌مند شدن و سکته کردن این افراد بسیار بیشتر از دیگر افراد است. خانواده برای تزریق آرامش روحی به این افراد نیازمند آموزش کافی است.

اغلب سازمان‌های مدیریت‌بحران در زمینه آگاهی‌رسانی از زمان زلزله 2/5 دهم ریشتری ملارد تا پس لرزه چهار ریشتری آن سکوت کردند و شاهد پیام‌های‌آموزشی متعدد در شبکه‌های‌مجازی بودیم. غفلت نسبی این سازمان‌ها درباره پیشگیری از بحران از کجا ناشی می‌شود؟

در ابتدا باید پذیرفت وقوع زلزله‌‌‌های متعدد در بازه‌های زمانی کم، پدیده‌ای نیست که در زمان یا کشورهای زیادی تجربه شده باشد و برای مردم و مسئولان تازگی دارد. در حال‌حاضر شاهد وقوع زلزله‌های‌زیاد با ریشترهای گوناگون در عرض کمتر از ده روز در اقصی‌نقاط کشور هستیم، زلزله‌هایی که دائم در حال تکرار هستند. بنابراین این موضوع سبب اضطراب‌دائم در میان مردم شده است و تمام افراد جامعه تصور می‌کنند فردا نوبت وقوع زلزله در شهر آنهاست یا زلزله کم ریشتر دیروز زلزله‌ای بزرگ‌تر را در محل زندگی‌شان در پی دارد. در واقع تکرار زلزله‌ها در فضاهای مختلف پدیده کاملا نویی است و باید بر مسائل زیادی که در اثر این پدیده نو در کشور ایجاد شده تحقیقات زیاد کرد. این پدیده برای مسئولان و مردم به یک اندازه ایجاد شوک کرده است. مسئولان شاهد یک زلزله نیستند که آثار و خسارت زیاد را در پی داشته باشد و بعد فشار روانی مردم را کم کند. بنابراین مسائل عصبی و روانی و شاید انفعال ناشی از این پدیده نیازمند تحقیقات بیشتر و کارشناسانه است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha