متهم 25ساله بعد از اینكه توسط ماموران بازداشت شد به قتل دوستش اعتراف كرد. نماینده دادستان تهران ادامه داد: با توجه به اینكه اولیایدم اعلام رضایت كردهاند درخواست دارم متهم به لحاظ جنبه عمومی جرم مورد محاكمه قرار گیرد. در ادامه با توجه به اینكه اولیایدم اعلام رضایت كرده بودند متهم در جایگاه حاضر شد. او گفت: اتهام قتل را قبول دارم اما قصدی در قتل نداشتم. زمانی كه این اتفاق افتاد چند روزی بود كه از كمپ ترك اعتیاد فرار كرده بودم. پدر و مادرم خیلی اصرار داشتند من مواد را ترك كنم اما من نرفتم تا اینكه آنها دو مامور ترك اعتیاد خبر كردند و مرا به زور به كمپ بردند. بعد از مدتی از آن مركز فرار كردم. چند روزی از این فرار گذشته بود كه رفتم مواد بخرم. از فروشنده یك گرم كراك خریدم و 2500 تومان به او پول دادم.
وقتیكه داشتم برمیگشتم حسن و دوستش جلو مرا گرفتند و از من خواستند به آنها كراك بدهم. من ندادم. آنها میخواستند. درگیر شوند و مرا زدند. برای اینكه بتوانم فرار كنم یك ضربه چاقو به حسن زدم و بعد رفتم. متهم ادامه داد: قسم میخورم قصدی نداشتم و نمیخواستم حسن را بكشم. او رفیق من بود ما هممحلی بودیم اصلا نمیدانم چرا اینكار را كردم. 2500 تومان پولی نبود كه بخواهم به خاطرش آدم بكشم اما خماری خیلی به من فشار آورده بود و میخواستم به خانه بروم تا بتوانم مواد مصرف كنم. در این هنگام قاضی همتیار- رییس دادگاه- اظهارات یكی از شاهدان را خواند و به متهم گفت شاهدان، قتل را طور دیگری تعریف كردند.
متهم كه به نظر میرسید در حالت عادی نیست جواب داد: من چیزی یادم نمیآید و آنچه را یادم میآید برای شما تعریف كردم. او در مورد اینكه چطور توانست رضایت بگیرد، گفت: پدرم همه داراییاش را فروخت تا بتواند پولی كه خانواده حسن خواسته بودند تامین كند. ما پول زیادی دادیم تا من قصاص نشوم. در ادامه وكیل مدافع متهم در جایگاه حاضر شد. او گفت: آنچه موكلم در مورد درگیری گفت درست نیست و علت این مساله هم حواسپرتی موكلم است. ماجرا این بود كه موكلم با مقتول سر 500 تومان درگیر شد. وحید یك گرم كراك به مبلغ 2500 تومان خریداری كرده و 500 تومان به او بدهكار شده بود، حسن هم میخواست این مبلغ را بگیرد اما نتوانست و آنها با هم درگیر شدند.
به هر حال موكل من اتهامش را قبول دارد و من بهعنوان وكیل او درخواست دارم در مجازات او تخفیف قایل شوید. در پایان متهم برای بیان آخرین دفاع خود در جایگاه حاضر شد. او گفت: قبل از اینكه معتاد شوم باشگاه بدنسازی داشتم و خودم هم بدنسازی كار میكردم. اعتیاد من را از روزهای خوبم جدا كرد و به بدبختی افتادم. پدرم همه داراییاش را به خاطر من فروخت. میخواهم بعد از آزادی انسان شرافتمندی شوم و دوباره كار كنم و باشگاه بدنسازیام را راه بیندازم و درآمد داشته باشم. بعد از پایان جلسه محاكمه هیات قضات شعبه 113 دادگاه كیفری استان تهران برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
نظر شما