حتما برای هریك از شما در هر سن و سالی پیش آمده، وقتی در مترو، اتوبوس، محل كار یا هر جای دیگر با افراد میانسال، سالخورده یا حتی جوان، سر صحبت را باز كنید یا پای درددل آنها بنشینید، شكایت از رسم بیوفایی روزگار میكنند، از زانودرد، پادرد، سوزش معده، تپش قلب، تنگی نفس، سردرد و كمخوابی، بیاشتهایی و هزاران بیماری دیگر مینالند و به تنگ آمدهاند.
آنها از بیماری فقط علائم آن را میبینند و به خاطر میسپارند و وقتی به آنها گفته میشود پادرد و زانودرد امكان دارد نشانهای از علائم بیماری آرتروز یا پوكی استخوان باشد، اعتراض میكنند، به طوری كه نام این بیماریها برایشان ناآشنا یا نامانوس است، گویا اصلا این بیماریها را نمیشناسند و چیزی از آن نشنیدهاند، بیماریهای خود را بیاهمیت و حتی گذرا میدانند و در نتیجه تعاملاتی كه با اطرافیان، همسایهها، عمه خانم، مادربزرگها یا زن فالگیر دارند هر كدام برای درد آنها نسخههایی جداگانه میپیچند و این افراد خوشبینانه هركدام از دستورالعملها را اجرا میكنند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از جام جم ؛ مشقهایی كه شاید به ظاهر درد را تسكین میدهد، غافل از اینكه بیماری آنها همچون آتشی زیر خاكستر بعد از مدتی در نتیجه این رفتارهای خوددرمانی و رژیمهای غذایی، حاد میشود.سوالی كه هماكنون میتواند مطرح شود این است كه چرا با توجه به انواع پیشرفتها و توسعههایی كه در عرصه ارتباطات و اطلاعات نظیر رشد انواع رسانههای جمعی ایجاد شده و با وجودی كه این رسانهها میتوانند در بالا بردن اطلاعات و آگاهیهای عمومی تاثیرگذار باشند، اما هنوز نام و علائم بیماریها و حتی بیماریهای شایع بیشتر مردم جامعه كه كانالهای ارتباطی آنها تنها این رسانههاست، باید ناشناخته باشد؟رسانههای دیداری و شنیداری و حتی مكتوب تا چه اندازه در ارتقای آگاهیهای عمومی مردم جامعه نقش ایفا كردهاند و مسوول بیاطلاعی در زمینه بهداشت و سلامت چه كسانی هستند؟
نظر شما