به گزارش سلامت نیوز به نقل از شرق ؛ در بازگشت به وطن میبیند كه میلیونها و میلیاردها نفر در جهان به روش خود زندگی میكنند و میآموزد كه «بنیآدم اعضای یك پیكرند» وی میآموزد كه در هر جامعهای نكات مثبت و منفی فراوان است و هنر زندگی این است كه سره را از ناسره غربال كند. مجموعه دستاوردها، مزیتهای تحصیل در خارج را پیریزی میكنند. بنده خود از این نعمت! بیبهره نبودم. خیلی زود پس از ورود به انگلستان برای ادامه تحصیلات (فوقلیسانس و دكترا) پی بردم كه علاوه بر دانشگاه 450 ساله ابردین، دانشگاهی چندین هزار ساله به نام كشور بریتانیا وجود دارد كه در آن هم الحق میتوان آموزش دید و یاد گرفت. طبعا نگاه من بیشتر به نكات زیستمحیطی بود كه توسط دولت و مردم رعایت میشد. بریتانیا به عنوان یك كشور پیشرو در زمینه محیطزیست، برای یك دانشگاهی مشتاق درسهای زیادی را در چنته دارد! حقیقت آن است كه كشوری كه یك ششم ایران وسعت دارد، با جمعیتی حدود 65 میلیون نفر، برای حفظ طبیعت باید خیلی تلاش كند در غیر اینصورت تمام زمینهای جزایر بریتانیا، زیر ساختمان، جاده، شهرك، كارخانه و... مدفون خواهد شد و چیزی از طبیعت به راستی زیبای این جزایر باقی نخواهد ماند.
ولی حقیقت آن است كه با برنامهریزی و تلاش مضاعف، قسمتهایی از طبیعت ناب بریتانیا، حفظ شده و قرار است برای همیشه حفظ شود در حالی که تمامی نیازهای یك جمعیت مرفه و پیشرو هم، برآورده شده و میشود. تلاشهای كشور انگلستان برای حفظ محیط زیست طبیعی، به راستی اعجابانگیز است. به این مورد توجه کنید. پس از بهرهبرداری چندین ساله از معادن شن و ماسه، آلودگی عمیق، وسیع و زشت باقی میماند كه در اغلب كشورهای جهان آن را رها میكنند اما در انگلستان، با استفاده از خاكستر زغال سنگ سوخته شده در نیروگاههای تولید برق، گودال را پر میكنند. خاكستر با آب مخلوط و توسط لولههای 20 سانتیمتری، به مدت 2 سال یا بیشتر، گودال را پر میكنند. بالاخره برای ریختن خاك زنده كشاورزی (به عمق 30 سانتیمتری) از خاكهای بجا مانده از كارخانه شستوشوی چغندر قند استفاده میكنند. این خاك از چغندرهایی كه به كارخانه منتقل میشود، تكانده میشود و درون گودال و روی خاكستر ذغال سنگ ریخته میشود. اكنون زمین كشاورزی بازیافت شده و آماده زراعت است.در مورد دیگر در شهر دانشگاهی ما، یك پارك شهری بود كه آن سالها 115ساله شد و جشن تولد او را به طور مفصل برگزار كردند.
شورای شهر، تقاضاهایی را دریافت كرد مبنی بر ایجاد یك زمین بازی برای كودكان، آنهم در گوشهای از این پارك 115ساله. تصمیمگیری در این زمینه حدود یكسال طول كشید و در نهایت با ایجاد یك زمین بازی در گوشه این پارك مخالفت شد. دلیل: اگر از 115 سال پیش هر بار یك قسمت از این پارك تغییر كاربری میشد، اكنون چیزی از آن باقینمانده بود. اكنون هم اگر تغییر كاربری را شروع كنیم، صدسال بعد پاركی نخواهیم داشت. چنین است كه صدها پارك 300 و 400 ساله، دستنخورده از روز ابتدای تاسیس خود باقیماندهاند. هاید پارك، رجینتس پارك و... و اما چرا بریتانیا اینقدر هزینه میكند برای حفظ زمین و طبیعت؟ شاید دلیل اصلی كمبود زمین در این كشور است. همانگونه كه ذكر شد، بریتانیا یك ششم خاك ما است. بنابراین میتوان گفت كه آنها قدر زمینهای خود را میدانند و هر هكتار آن ارزش دارد و باید به هرقیمتی آن را بازیافت كرد. خب میرسیم به بحث اول این مقاله، در این بحر تفكر، ما كجا هستیم؟
آیا به راستی ما هم قدر زمینهای، طبیعی ایران یا پوشش سبز خود را میدانیم؟ اجازه بدهید حدود 40 سال به عقب بازگردیم. در سازمان حفاظت محیط زیست ایران (خیابان ویلا) صحبت از تاسیس پاركی بود در دل تهران كه در آن بیومهای ایرانی (مجموعه پوشش گیاهی و انواع جانوران) به نمایش گذاشته خواهد شد. آن روزها میگفتیم، این مجموعه، یك ایده بسیار مهم برای تهراننشینهای آینده خواهد بود. در این محاسبات حتی تعداد اتومبیلهای شهر تهران، 40سال بعد (امروز)، محاسبه شده بود. (گرچه میدانیم كه تعداد 2800 هزار موتوسیكلت كه هر كدام به اندازه هشت اتومبیل آلودگی تولید میكنند، دیده نشده بود! ) به یاد دارم كه وقتی كه سركلاس از ریه شهرهای بزرگ مانند پارك مركزی نیویورك یا خجیر و سرخهحصار صحبت میكردم، یكی از دانشجویان فرمود آقا كلی و مبهم صحبت نكنید، ریه یعنی چه؟ چرا غلو میكنید؟ تعجب كردم، گفتم خانم، فضاهای سبز، كاری فراتر از ریه انجام میدهند. در بدن ما دستگاه و عضوی وجود ندارد كه اكسیژن بسازد. ریهها تنها از اكسیژن موجود در هوا، استفاده میكنند و آن را به خون میرسانند در حالی كه فضاهای سبز (كه از هزاران درخت و گیاهان تشكیل شده است، این فضاها اكسیژن را میسازند!) با توجه به این مطالب، در طول 40سال گذشته، همچنان كه از فضاهای طبیعی، باغها و چنارستانهای تهران و حومه، كاسته شد، به تعداد وسایل نقلیه، افزوده شده و ساختمانها (جنگلهای شیشه و آهن و آسفالت) روبه افزایش داشته، آن وقت در این شرایط صحبت از واگذاری و حتی فروش پارك پردیسان به سر زبانها افتاده است. آنچه به عنوان یك علاقهمند به محیط زیست برایم عجیب است، سكوت مطلق مقامات سازمان حفاظت محیط زیست است.
خبرنگارانی كه در این زمینه مصاحبه میكنند، اذعان دارند كه سازمان به هیچ عنوان هیچگونه اطلاعاتی به آنها نمیدهد. در این صورت بازار شایعه داغ میشود. خیلی داغ. به یكی از اینها توجه كنید: قسمتی از زمینهای پردیسان به یكی از ارگانها، به قیمت مترمربعی هشتهزار تومان فروخته خواهد شد. (برای احداث مناطق مسكونی) در قسمت دیگر از این شایعات، واگذاری این مناطق به بخش خصوصی برای ایجاد مناطق سرگرمی و توریستی است. یكی دو موضوع درخور توجه است؛ یك آنكه اصلا قرار نبود كه در پارك پردیسان ساختمانسازی برای ایجاد دفاتر سازمان حفاظت محیطزیست شود، قرار بود كه این منطقه صرفا طبیعی باشد نه ساخته دست انسان. به یاد دارم كه وقتی در دبیرستان دارالفنون درس میخواندم، بعدازظهرها به پارك شهر میرفتیم برای مرور درس. به اطراف پارك كه میرسیدیم، هوا خنك و مرطوب میشد و مفرح. خب آن وقتها اینهمه ساختمان داخل پاركشهر نبود. اكنون بعد از حدود 40سال كه به پاركشهر میروم، این پارك پوشیده شده از راهروهای سنگفرش شده و آسفالت و ساختمانهایی كه قسمت اعظم پارك را تبدیل به مجموعهای دستساز كرده است. تفاوت بین انگلستان و ما را دیدید؟
ما زمین به اندازه كافی و حتی بیشتر داریم و قدر آن را نمیدانیم! علاوه بر اصل جریان كه واگذاری و حراج پارك پردیسان است كه به هر صورت خلاف قانون است و مسوولان فعلی سازمان حفاظت محیط زیست صلاحیت واگذاری آن را ندارند، مساله لاپوشانی این مساله، سکوت، عدم اطلاعرسانی و انجام معاملات پنهانی، شاید به اندازه خود واگذاری برای علاقهمندان طبیعت آزاردهنده باشد. تعجب در آن است كه مسوولان سازمان كه در موارد دیگر با شوق و اشتیاق مانند مجریان تلویزیونی، با تحرك از برنامه غیرعملی و شكستخورده ورود ببر سیبری (به عنوان ببر مازندران و كشتن حیوان نر مظلوم به خاطر وادار كردن او به جفتگیری با ماده) با مردم صحبت میكردند، در مورد فروش یا واگذاری، پردیسان روزه سكوت انتخاب کردند و اطلاعات قطرهچكانی را به خورد مردم دادند. باز هم لازم به یادآوری است كه حضرات نماینده مردم هستند و نه صاحب سازمان حفاظت محیطزیست. مردم ولینعمت شما هستند و شما خدمتگزار مردم. اولین وظیفه هر خدمتگزاری، صداقت است نسبت به مالك اصلی تشكیلات. این امانت چند روزی دست شماست و باید آن را به نمایندگان مردم بعد از خود واگذار كنید. در این مدت كم كه از مسوولیت شما باقی مانده، نگذاریدكه پارك پردیسان به دست شما مثله شود. صلاح محیطزیست و خود شما در این است. باور كنید.
نظر شما