به گزارش سلامت نیوز به نقل از جام جم ؛ هندوانه گرد كه با قرمزی درونش به كره زمین میمانَد كه از درون میسوزد در شبچله، دهان همه ایرانیها را تر میكند و محال است در خانهای اگر وسعشان به خرید هندوانه برسد آن را نبُرند و یك شب هندوانهای قشنگ نسازند. دانههای یاقوت انار هم به اندازه هندوانه دلفریب است.
انار آنقدر محبوب است كه در شب چله فقط باید به افتخارش یك دقیقه سكوت كرد و بعد دانههای قرمز و ترش و شیرینش را در كاسهای دانه و بین اهالی خانه قسمت كرد تا با فرو رفتن هر دانه آن در گلو، از بركتی كه قدیمیها میگویند میوههای پردانه برای اهالی خانه میآورد، سهمی به همه حضار برسد.
اما داستان یلدا به انار و هندوانه ختم نمیشود. طولانیترین شب سال برای هر یك از اقوام ایرانی طعم ویژهای دارد. از سحر و جادوی انار و هندوانه كه بگذریم در برخی شهرها و روستاها شبچله بدون مركبات و سیب یا انگور، خربزه و هویج برگزار نمیشود.
خراسانیها در این شب خربزه، پرتقال و گلابی میخورند، شیرازیها مركبات و خرما، تویسركانیها و ملایریها گردو و كشمش و مویز، اردبیلیها قورقا (گندم برشته) و نخودچی، گیلانیها كدو حلوایی پخته، كرمانشاهیها سیب سرخ و لیمو شیرین و آذریها لبو، بادام، سنجد و هویج.
البته هر كدام از این مردم خوراكیهای مخصوص دیگری هم دارند كه به پخت و پز طولانی نیاز دارد. كلوای نهاوندیها كه با روغن، شكر، آرد و تخممرغ پخته میشود و رنگینك شیرازیها كه خوراكی حلوا مانند و پخته شده با آرد، شیره انگور و دانههای روغنی است، جزو این خوردنی هاست كه البته شباهتی به حلوای خراسانیها ندارد.
مردم خراسان شمالی در شب چله، حلوای قلقلی میخورند كه از كوبیده شدن مغزگردو، بادام و كنجد كه در نهایت در شیره انگور خوابانده میشود، به دست میآید.
اما در خراسان جنوبی، رسمی غیر از پختن حلوا به پاست. مردم این استان مراسمی به نام كفزدن دارند كه در آن ریشه گیاه چوبك كه خراسانیها به آن بیخ میگویند در آب خیس میكنند و پس از چند بار جوشاندن، آن را در ظرف بزرگ سفالی میریزند.
در این مرحله، كار مردان و جوانان فامیل شروع میشود به طوری كه آنها با دستهای از چوبهای نازك درخت انار كه نامش دسته گز است این آب را در هوای سرد محیط آنقدر هم میزنند تا كف كند. وقتی این كف با شیره و شكر مخلوط شود و رویش با مغز گردو و پسته تزئین شود، خوراك مخصوص شب یلدای مردم خراسان جنوبی آماده است.
در گیلان نیز خوردنی منحصر به فردی در این شب سِرو میشود كه نامش «آوكونوس» است. آوكونوس همان ازگیل خودمان است كه گیلانیها قبل از اینكه به درخت برسد آن را در حالی كه كال است میچینند و در خمره میریزند و آن را با آب پر میكنند و كمی نمك رویش میپاشند و بعد از اینكه در خمره را بستند آن را تا مدتی دور از گرما نگه میدارند. محصول این همه تلاش، ازگیلی رسیده است كه كمكم پخته و آبدار و خوشمزه میشود.
غذاهای شب یلدا نیز مثل میوهها و تنقلاتش رنگارنگ است. در این شب لرستانیها غذاهایی میخورند كه با گوشت گوسفند یا بوقلمون پخته شده و در آذربایجان مردم یک خوراكی به نام خشیل میپزند كه تركیبی از بلغور گندم، آرد، شیر، عسل و كره است.
شب یلدای شیرازیها اما بوی ادویه میدهد مخصوصا وقتی قرار است كلمپلوی ویژه خود را بپزند و برنج را با آرد نخودچی، تخممرغ، گوشت چرخ كرده، ادویه و سبزیجات معطر مخلوط كنند. برخی شیرازیها نیزدر این شب، هویج پلو میخورند كه با كشمش، مغز گردو و رب تركیب شده است.
در آخرین شب پاییز، اما مردمانی هستند كه دست به ابتكار میزنند و خوراكیهایی جدید طراحی میكنند كه با بعضی ذائقهها همخوانی دارد مثل انارپلو كه وقتی برنج با دانههای انار، خلال پسته و كشمش پلویی مخلوط شود به دست میآید.
اما اگر از متولدین تهران باشی و چند نسلت پیدرپی در این شهر به دنیا آمده باشند برای شب یلدا هیچ غذایی جای سبزی پلو و ماهی را نمیگیرد همان غذای خوش عطر و بویی كه طعم سیر تازه در آن كاری میكند كه شب یلدا در تهران بدون سبزی پلو و ماهی، بیمعنا باشد.
نظر شما