به گزارش سلامت نیوز به نقل از تهران امروز ، حجتالاسلام سیدمهدی طباطبایی، استاد اخلاق چهره شناخته شدهای برای جامعه است. ادبیات این استاد اخلاق ساده است و مخاطب را به آسانی جذب خود میكند. نكتههای ظریف سخنان این استاد اخلاق برای خواننده یك دنیا ارزش دارد و نمیشود به راحتی از كنار تك تك كلمات وی گذشت. با حجتالاسلام طباطبایی درباره یكی از مطالبات مقام معظم رهبری كه بررسی علل رواج دروغگویی در جامعه است، بهگفتوگو نشستیم.
علت رواج دروغگویی در جامعه چیست؟
طبع بشر از اول به صداقت و درستی است اما زمانی كه با مشكلی روبهرو میشود، از انجام كاری عاجز است یا گاهی ترس به سراغش میآید، برای رهایی خود از این مشكل به دروغ متوسل میشود. روایتی از امیر المومنین(ع) است كه میفرمایند وقتی گرانی در جامعه پیش میآید و بدهكار نتواند بدهی خود را به طلبكار بدهد یكی، دو بار علت دیر كرد در پرداخت بدهی خود را توجیه میكند اما بار سوم برای توجیه نپرداختن بدهكاریاش دروغ میگوید. پس یكی از مسائلی كه باعث دروغگویی میشود عجز و ناتوانی از انجام كار است.
مسئله دوم این است كه به فرد از نظر مالی، اخلاقی و... فشار میآید و در وهله سوم از روی ترس دروغ میگوید. مثل كودكی كه اگر كار نادرستی را انجام دهد در صورتی كه از پدر و مادر نترسد، كار نادرست را به گردن میگیرد در غیر این صورت مجبور به دروغگویی یا انكار واقعیت میشود. یا زمانی كه والدین نمیتوانند فرزندان خود را از نظر مالی تامین كنند در وهله نخست به آنها میگویند وضع مالی خوبی نداریم اما بعد به دروغ متوسل میشوند تا بتوانند بچه را آرام كنند. ناتوانی در حل گرفتاریهای روزمره هم یكی دیگر از مواردی است كه سبب دروغگویی میشود. پس زیربنای دروغ ترس، خوف، تقرب جستن و خواری و ذلتی است كه فرد در خود حس میكند. مثلا اگر از كسی میپرسند چه كاره هستی؟ ادعای علمی میكند در حالی كه آنطور كه میگوید نیست و چون در خود احساس ذلت میكند و میخواهد آن را با دروغ پر كند، مرتكب این عمل میشود.
زمانی هم كه فردی با حریفی روبهرو میشود كه نمیتواند شخصیت او را انكار كند برای اینكه بتواند مقام خود را بالا ببرد و در عین حال حریف را پایین بیاورد طرف مقابل را متهم به چیزی میكند كه در او وجود ندارد. در قرآن مجید تعبیری وجود دارد به نام «توفكون» و ماجرایی نیز در سوره نور نقل شده به نام «افك» به معنای دروغزده. یعنی نخست خود دروغ وارد زندگی میشود، بعد دروغ پذیرها زیاد میشوند و در نهایت باورهای بسیار زمینه را برای دروغ بسیار فراهم میكند.
دروغگویی مسری هم هست ؟
بله،دروغگویی یك بیماری مسری است كه سبب سرایت به دیگران میشود. چرا كه اگر كسی دروغ گفت و كارش پیش رفت بقیه هم بهدنبال او راه میافتند. فرد ممكن است نخواهد دروغ بگوید اما وقتی میبیند جامعه پذیرای راستی نیست و اگر فرد از خود صداقت نشان بدهد به جای اینكه تشویق شود برایش مشكل به وجود میآید، به سمت دروغگویی میرود و این خطر عظیمی است كه یك جامعه با آن روبهرو میشود.
اكثریت افرادی كه با هم مراوده دارند به علت نیازهایی كه به هم دارند به اكاذیب دست میزنند. مثلا ابراز ارادت شدید نسبت به هم میكنند و لغاتی را به كار میبرند كه با این صحبتها طرف مقابل را به انجام خواستههایی كه دارند راضی كنند.
اما از همه اینها بدتر این است كه فرد به كسی دروغ میگوید كه او دقیقا میداند و میبیند و میفهمد. مثلا میگوید: «خدایا به من بدبخت كمك كن» در حالی كه این فرد بدبخت نیست. اما اظهار ذلت در مقام الوهیت ارزش دارد و حتی در عبادت هایمان اذكاری را داریم مثل «الهی ارحم عبدك الذلیل یا رب الجلیل» كه اینها الفاظ خوبی است چون به عنوان ذلت در بندگی عنوان و برای نزدیك شدن به خدا عنوان میشود اما در زمانی كه در جامعهای مسئولان از تملق خوشحال و از شنیدن واقعیات و حرفهای منطقی و صحیح ناراحت شوند قطعا مردم هم برای حفظ منافعشان به دروغ روی میآورند.
اما دروغگویی در بعد كلان جامعه هم دیده میشود.
درست است. گاهی اوقات وضعی پیش میآید كه واقعیت به مردم گفته نمیشود. مثلا به كرات گفته میشود كه چند میلیون شغل در جامعه ایجاد شده است. جوانی كه بهدنبال كار میگردد به ادارهها رجوع میكند اما از كار برای او خبری نیست، این فرد به مرور متوجه میشود كه این صحبتها واقعیت نداشته است. در صورتی كه هر وقت بخواهند جامعهای را اصلاح كنند اول باید صداقت از مسئولان آن آغاز شود تا روی مردم اثر مطلوب داشته باشد.
یكی دیگر از موضوعات نوع رفتارهایی است در كشور دیده میشود و خیلی صادقانه نبوده است، به ویژه زمانی كه كذب آنها آشكار میشود و مردم هم متوجه میشوند كه افراد بهطور علنی و روشن دروغ میگویند. زمانی كه نمایندگان نخستین دوره مجلس شورای اسلامی به خدمت امام(ره) رفتند مرحوم «فخر الدین حجازی» كمی از امام تعریف و تمجید كرد اما امام راحت جلوی مردم گفتند كه اینطور تعریف و تمجید نكنید چون گاهی وقتها آدم این تعریفها را باور میكند. یا زمانی در اوایل انقلاب طومارهای زیادی برای امام(ره)می آوردند و در آنها از ایشان تعریف میكردند.
امام میفرمودند اگر خواستهای در آنها هست آن را به من نشان بدهید و تعریف و تمجیدها را برای من نیاورید چون اینها همان تعاریفی است كه در گذشته از شاه میكردند و الان دارند همان تعریفها را از ما میكنند.
امكان این وجود دارد كه دروغ گفته نشود؟
آدم نمیتواند دروغ نگوید ولی باید به اندازهای باشد كه ضرری به زندگی نزند. امكان ندارد كه هر كسی از راه رسید عین واقعیت را بگوید. هیچكس نمیتواند بهطور كامل راست بگوید، مثلا در مراسم عزاداری افراد نمیتوانند بگویند مرگ پدر شما روی ما هیچ تاثیری نداشت بلكه میتواند بگویند من را جزو عزادارها بدانید اما اگر میدانند گفتن این جمله هم ضرورتی ندارد، میتواند این را هم نگویند.
یا مثلا در مكانهای مذهبی میتوانیم بگوییم خدایا هر كس به من التماس دعا گفته یادش هستم تا اگر دوستی از او پرسید یاد من بودی یا نه؟ بگوید مگر میشود دوست را از یاد ببرم؟ كه با گفتن این جمله هم دروغ نگفته است. چرا كه ممكن است آن فرد را به اسم در دعاهایش نام نبرده باشد.
اما دروغ مصلحتی هم موضوعی است كه برای فرار از زیان، ریختن خون ناحق و جلوگیری از گرفتار شدن مومن یا آشتی دادن بین دو نفر است كه گفتن آن جایز و بلكه برخی وقتها واجب است،مثل زمان آشتی دادن بین دو نفر. این دو نفر را میتوان با گفتن دروغ مصلحتی به هم رساند.
چه آسیبهایی در اثر دروغ گفتن متوجه جامعه میشود؟
امروز آنچه در مملکت در اثر دروغگویی میگذرد تبدیل به خطر بزرگی در آینده میشود که امیدوارم هر چه زودتر اصلاح شود.
نخست اینکه آنچه از سران سه قوه به ما رسیده است این است كه اکثرا به هم بها نمیدهند، در حالی که باید اینها همسو و صادق باشند و یكدیگر را بپذیرند و هر سه با هم برای ملت کار کنند. آنچه در جامعه از طریق جراید و رسانهها منتشر شده این است كه مخالفت و مغایرت بین قانونگذار و مجری قانون هست.
اینها مواردی است كه ما برداشت میكنیم و ما از دلهای آنها بیخبریم و میگوییم انشاءالله چون همه مسلمان و انقلابی هستند و به اصل نظام ایمان دارند كارها درست میشود.
نكته ظریفی كه باید در اینجا بگویم این است كه هشدارها اگر مسئولان را متوجه نكند قطعا این رفتارها به چالشهای بزرگتری تبدیل میشود و هر چه بیتوجهی به اوضاع و احوال شود برای هیچكس به صلاح نیست.
حضرت علی(ع) میفرمایند: آگاه باشید وقتی بدی کردید عذاب خدا آمد دیگر خوبها را هم خواهد سوزاند... و ان کان فیه قوم صالحین. به نظر بنده اینها باید هر چه زودتر برای آینده خودشان و آینده کشور در محضر عدل الهی که روز قیامت است به خود آیند، حرمتها را حفظ کنند و وظایف خود را به خوبی انجام دهند، به یکدیگر تاخت و تاز نکنند و به جای مصرف کردن انرژی و نیرو برای کوبیدن طرف مقابل، نیروی خود را برای خدمت به ملت صرف کنند تا مردم از این وضع فعلی دشوار بیرون بیایند.
من مطمئنم که اگر مسئولان همسو و همراه حرکت کنند هم دشمنان بیرون و هم دشمنان داخلی همه بر سر جای خود خواهند نشست چون جامعه مثل پیکر است و یک پیکر اگر یک قسمتش با هم هماهنگ نباشد بیمار است. اكنون اینقدر بیماریهای اخلاقی،فکری،رفتاری و ناامنیها، سرقت و تجاوز و تعدی زیاد شده كه به تازگی رئیس قوه قضا گفته کسی که با كارد به كسی حمله کند حکمش اعدام است،چون ناامنیها به حدی رسیده که مجبور شدند این حکم را اعلام کنند.پس وقتی صداقت و همراهی و گذشت نداشته باشیم و به هم توهین کنیم اعتماد مردم سلب میشود.
این را تاكید میكنم كه ما روسای سه قوه را صالح و مومن میدانیم اما اگر یكی از سران بگوید دیگری بد است ما چون به طرف اولی ایمان داریم میگوییم این راست میگوید وقتی بعدی بگوید این بد است میگوییم این هم که راست میگوید. نتیجهاش این میشود که ما بدیها را در جامعه میپذیریم. اما اگر ما صداقت این گروه را نسبت به حرفهایشان بپذیریم طبیعی است که وقتی بد میگویند درباره هم بدی رواج پیدا میكند.
اكنون تمام جامعه بیماری رادرک کرده و تبعات دروغها را میبیند. بیشتر مردم این چالشها را کاملا احساس میكنند.آنها دنبال یک اصلاحگر و درمانگر میگردند. هر کسی دنبال دکتر بهتر میرود، کسی که تواناییاش بیشتر باشد.
جامعه برای درمان آسیبهای کشور دنبال درمانگر معتبر میگردد، اگر فرد معتبری میخواهد دعوت کندمردم را و مردم دعوت او را بپذیرند بهطور قطع و یقین اوضاع اصلاح میشود. مقام معظم رهبری، مردم و مسئولان نظام را به صورت مرتب به وحدت،یگانگی و همراهی دعوت میكنند و بهطور مكرر میگویند هر حرفی و کاری که سبب جدایی مردم و هر سخنی که باعث نفرت مردم میشود را نباید گفت.
پس ما باید مواظب باشیم كه همیشه در باب امور عمومی و کلی کشور صداقت، درستی و همسویی را حفظ کنیم و هر جایش از بین رفته برای ترمیم آن بکوشیم. نوع برداشتها،کشمکشها و الفاظی را مطرح میكنیم وهمه میشنوند.ما میگوییم شما هر چه بهتر و خوبتر به کمک یکدیگر برخیزید که چالشها تبدیل به یک روند ارزشی شود.
چه آسیبهایی در اثر دروغگویی متوجه نظام خانواده میشود؟
زمانی كه همسر شغل ندارد و نمیتواند نیازهای خانواده را تامین كندیا زمانی كه جوانی نمیتواند به نیازهایش برسد در خانه بهانهگیریها و دروغ گوییها آغاز میشود.امروزه زندگیها بهگونهای شده كه مردها خودشان را دربیرون خانه مشغول كردهاند، به حدی كه به زندگی خود كمتر میرسند اما آنچه در زندگی مهم است محبت به یكدیگر است اما وقتی اینها در بین مردم كمتر شود زندگی سخت میشود.
شناسایی توانمندیهای یكدیگر، نداشتن تقاضا و خواستههایی كه مازاد برتوان و قدرت افراد است نباید مطرح شود چون ابتدا مایه خجالت، بعد سبب مقابله و پرخاشگری میشود. این در حالی است كه در سایه محبت به یكدیگر میتوان به كمبودها راضی شد و با احترام گذاشتن به یكدیگر میتوان خواستهها را تعدیل كرد و پذیرفت كه توانایی طرف مقابل در همین حد است و نمیشود از او خواسته بیشتری داشت.
در خانوادهای كه صداقت بر فضای آن حاكم است، پدر و مادر به فرزندان خود وعده دروغ نمیدهند و فرزندان هم، خود را در مقابل پدر و مادر متعهد به راستگویی میدانند. پس باید رفتارها و روابط خود را بر اساس صداقت بگذاریم و از این طریق از حریم سعادت خانواده دفاع كنیم و البته لازمه این امر آن است كه اعضای خانواده تا جایی كه میتوانند از دروغ اجتناب كنند.
همانطور كه صداقت منشأ فضایل است، دروغ كلیدی است كه راهیابی به گناهان مختلف به وسیله آن میسر است. دروغگویان با تمسك به دروغ، گناهان خود را كتمان میكنند و به تصور خود، به این وسیله از فاش شدن گناهان خویش و رسوایی ناشی از آن جلوگیری میكنند. آن هم به خیال اینكه دروغهای آنها هیچگاه برملا نخواهد شد.
آنها نمیدانند یا خود را به غفلت میزنند كه اگر روزی دروغهای آنها آشكار شد، طشت رسوایی شان از بام میافتد و اعتباری را كه به واسطه دروغگویی كسب كرده بودند بهطور كامل از دست خواهد رفت و دیگر هیچكس به آنها اعتماد نخواهد كرد.
اعضای خانواده هم نباید با توسل به دروغ كانون گرم خانواده را به سردی سوق دهند و بذر بیاعتمادی در آن بكارند؛ افراد خانواده باید ملجأ و پناهگاه همدیگر باشند و این مهم زمانی حاصل میآید كه بین آنها اعتماد و اطمینان در جریان باشد و هرگاه بعضی از اعضای خانواده یا همه آنها با دروغگویی، اعتماد را ضایع و آن را نابود كنند، دیگر پناهگاه بودن اعضای خانواده برای همدیگر معنا و مفهوم خود را از دست خواهد داد و در چنین خانوادهای هر یك از اعضا به قصد خیانت به دیگری در كمین او خواهد نشست و به این ترتیب سعادت از چنین خانوادهای رخت برخواهد
بست.
امام علی(ع) میفرماید: «پیشوای قوم باید با مردم خود به راستی سخن راند.» بنابراین پدر به عنوان سرپرست خانواده، همواره باید با اعضای خانوادهاش با صداقت رفتار كند و البته اعضای خانواده با رفتارهای صادقانه او را پاسخگویند.
اعضای همه خانوادهها باید توجه داشته باشند كه دروغگویی مشتمل بر چیزهایی مانند تحریف واقعیت، ایجاد امید یا نگرانی بیمورد، برهم زننده دوستیها و صمیمیتها و ایجاد كننده كینه و عداوت است. پس باید به شدت از آن بر حذر باشند.
اما در محیطی كه دروغ حاكم باشد و بیصداقتی، نیات و گفتار و كردار افراد را شكل دهد، مجالی برای برقراری روابط اسلامی و انسانی نخواهد بود. شكلگیری روابط صمیمانه در پرتو صداقت امكانپذیر است و با صداقت است كه میتوان فضای معنوی خانواده را از انواع آلودگیها پاك كرد.
زندگی خانوادگی، زمینهساز زندگی سعادتمند یا نكبت بار اجتماعی است و رفتارهای هر كدام از اعضای یك خانواده بهطور مستقیم یا غیر مستقیم، دیگر اعضا را تحت تاثیر قرار میدهد بنابراین، رفتارهای صادقانه اعضای خانواده در خدمت سعادت اجتماعی آنان نیز هست. كما اینكه رواج دروغگویی در خانواده میتواند زندگی نكبت بار اجتماعی را برای اعضای خود رقم بزند و زندگی مردم را نیز در اجتماع به خطر بیفكند.
برای كاهش دروغگویی در جامعه چه باید كنیم؟
نخست باید از خود مسئولان آغاز كنیم. دوم اینكه هر كسی برای اصلاح و بلكه دستیابی خود به انوار الهی و الطاف الهی صداقت را از خودش آغاز كند تا رنجش كمتر شود چون اگر دروغ بگوید اضطرابی دارد كه دروغش فاش شود و برای آرامش خودش باید سعی كند دروغ نگوید. اما نكته مهم این است كه ما حریف جامعه كه نمیشویم چون هر كسی كار خودش را میكند و فقط میتوانیم با عمل خود راستگویی را ترویج دهیم.
نكته دیگر اینكه اول باید خود را به دروغ گفتن مجبور نكنیم و به جای دروغ گفتن توجیه كنیم. مثلا اگر نمیخواهیم به كسی پول قرض بدهیم دست خالیاش را نشان بدهد و بگوید دستم خالی است و پولی ندارم. از سوی دیگر فرد در جامعهای كه پذیرای دروغ است و صداقت ندارد باید خود را به دروغ نچسباند.
در جامعه بشری همیشه این مسائل بوده،بسیاری از مواقع شده كه میگویند اعمال آدمها نشانگر صداقت یا نشاندهنده كذب اوست. امام محمد باقر(ع) میفرمایند اگر صداقت را حفظ كنید عملتان نشان میدهد كه راست میگویید اما اگر صداقت نداشته باشید و دروغ بگویید این كار منجر به ریا میشود و جامعه به ریاكاری كشیده میشود.
نظر شما