چنانكه قاضی محمد حسین شاملو، قاضی دادگاه تجدید نظر در گفتوگو با تهرانامروز میگوید: «آنهایی كه زورگیری میكنند و قدرت تعقل دارند وقتی میبینند ضرر زورگیری از نفعش بیشتر است به سراغ جرایم دیگر میروند.» همین است كه به گفته شاملو جرایمی مانند سرقتهای شبانه افزایش مییابد یا آمار كلاهبرداری و سایر جرایم مالی بالا میرود.
یك ماجرای واقعی
بدون شك اگر شما هم شاهد یك صحنه زورگیری بوده باشید، تجربه دیدن صحنهای شبیه این ماجرای واقعی را دارید. یك شب زمستانی انگار همه عابران برای رسیدن به مقصد خود عجله داشتند. دقایقی قبل ازنیمههای شب، مردی كه پالتو به تن داشت در یكی از چهارراههای پر تردد پایتخت به انتظار ایستاده بود تا سوار بر تاكسی شود. موتورسواری كه مرد جوانی را پشت سرش سوار كرده بود، نزدیك به او توقف كوتاهی كرد تا جوان از پشتش پیاده شود. تا اینجا هیچ چیز غیر طبیعی نبود اما همین كه مرد جوان قمهای را از زیر كاپشنش بیرون كشید تا كیف مرد منتظر را به زور بگیرد، وحشت عابران را فراگرفت. وقتی مقاومتهای قربانی برای تسلیم كیف به او ادامه پیدا كرد، او با قمه به پیشانی مرد ضربه زد. همه چیز آن قدر سریع اتفاق افتاد كه حتی كسی برای دفاع از مرد، فكر نكرد. جوان زورگیر كیف در دست ترك موتورنشست و دور شد.
پروندههای موجود در دادگاهها نشان میدهد از این دست رخدادها در كشور كم نیستند. قاضی محمد حسین شاملو، قاضی دادگاه تجدید نظر در گفتوگو با تهران امروز «زورگیری» را پدیدهای متاثر از محیط اجتماعی میداند. او میگوید: «اعدام زورگیران و مجازات صریح آنها به لحاظ سرعت و دقتی كه نیروی انتظامی و قوه قضائیه در عمل داشتند بسیار موثر در بازدارندگی است. اما ریشههای این پدیده اجتماعی باید بررسی شود از جمله بیكاری و فقر و شیوع مصرف روانگردانها.» قاضی شاملو میگوید: «آنهایی كه زورگیری میكنند و قدرت تعقل دارند وقتی میبینند ضرر زورگیری از نفعش بیشتر است به سراغ جرایم دیگر میروند. جرایمی مانند كلاهبرداری، سرقتهای شبانه و... وقتی آمار را بررسی كنیم بدون شك نتایجی اینچنینی به دست خواهیم آورد.»
پیشگیری برتر از مجازات
قاضی شاملو میگوید: «اقدامات پیشگیرانه تاثیر بیشتری در کاهش جرایم خشن به ویژه زورگیری دارد اما متاسفانه روند پیشگیری از جرم در کشور ما چندان مناسب نیست. مجازاتهای قاطع مانند اعدام بازدارنده است اما نه بهطور مطلق. به این معنا كه افراد سبك و سنگین میكنند تا ببینند انجام جرمی مانند زورگیری به نفعشان هست یا نه. اگر ببینند ضررش بیشتر است، این جرم را مرتكب نمیشوند. اما واقعیت این است كه بیشتر زورگیران را افراد شیشهای تشكیل میدهند یا افرادی كه از سایر مواد روانگردان استفاده میكنند. چنین افرادی عموما به درجاتی از توهم رسیدهاند و نمیتوانند درست تعقل كنند، آنها حتی از قتل بستگان خود برای تهیه مواد مصرفی شان ابایی ندارند. بنابراین برای این افراد، نمیتوان گفت كه مجازات قاطع بازدارنده است!»
قاضی شاملو ادامه میدهد: «وقتی میتوانیم بهطور مطلق شاهد كاهش زورگیری باشیم كه به سوی حذف بیكاری از جامعه پیش برویم. این نكته قابل تامل است كه ظرفیتهای افراد با یكدیگر یكسان نیست. حتما افرادی را دیدهاید كه در شرایط بد اقتصادی كه لقمهای به عنوان نان شب ندارند هم حاضر نیستند تن به دزدی بدهند اما افرادی در شرایط مطلوب مالی ممكن است دزدی كنند. بنابراین وضعیت مالی، فرهنگی و تربیتی بسیار موثر است. طی سالهای گذشته شاهد این هستیم كه برای خانوادههایی كه فرزندان خود را به درستی تربیت نكردهاند، سیستم آموزشی كشور اعم از آموزش و پرورش و آموزش عالی نیز چندان موثر عمل نكرده است.»
كاهش مجازات، پاداشی برای زورگیر است
افزایش سرقتهای خرد در كشور، بالا رفتن آمار نزاعهای خیابانی، طلاقو... نمونههایی از پیامدهای مستقیم و غیرمستقیم افزایش هزینههای زندگی است.البته این یك روی سكه است،روی دیگر آن ترسی است كه از وقوع جرایمی چون زورگیری به دل مردم افتاده است. ترسی كه تنها چاره آن كاهش اینگونه جرایم است. جامعه شناسان میگویند برای كاهش جرم باید زمینههای وقوع آن را كاهش داد. دكتر نوروز هاشمزهی، جامعهشناس و استاد دانشگاه در این باره به تهران امروز میگوید: «سیستم رسمی كنترل اجتماعی و وجود واحدهایی مثل كلانتری، دادگاه و... برای نظارت دقیق اجتماعی لازم است و تا این نظارت نباشد، رسیدگی میسر نیست و جرم كاهش پیدا نمیكند. زورگیر با خودش میگوید كه چند بار این جرم را انجام دادم اما به دام نیفتادم پس نوعی پاداش غیر مستقیم دریافت كرده است. بنابراین اجرای قانون و نظارت در قالب عوامل كنترل اجتماعی تعریف میشود و در هر جامعهای برای جلوگیری از جرم نیاز است اما كافی نیست.
شرایط دیگری نیز باید فراهم شود.» او میگوید: «در هر جامعهای چنین سیستمی لازم است. حتی در جوامعی كه نظم اجتماعی مناسبی وجود دارد. چه برسد به جامعهای مثل جامعه كنونی ما كه نظم اجتماعی آن خدشه دارد شده است. چون انسانها به ذات زیاده طلب هستند و هر چه داشته باشند، بیشتر میخواهند. این در تمامی نظریات جامعه شناسی و تاریخ وجود دارد.»او میگوید: «برای مثال جوامعی دارای نظم اجتماعی هستند كه افراد بتوانند بر اساس سلیقه خود تحصیل كنند، شغل مناسب انتخاب كنند و هر كسی كه جویای كار باشد، بتواند كار پیدا كند. یعنی افراد بتوانند تا حدودی به اهداف خود برسند. اما در فقدان ابزارهای كافی، نظم اجتماعی ایجاد نمیشود و افراد بهطور خودخواسته و از درون، تمایل به حفظ این نظم و رعایت قانون ندارند.»
دكتر هاشم زهی میگوید: «گاهی شرایط اقتصادی این افراد را به سمت ارتكاب جرم سوق میدهد. در برخی از جوامع ضرب المثلی وجود دارد كه میگوید اگر از دهان خون بیاید بهتر از آن است كه آب دهان از آن جاری باشد. یعنی وضع اقتصادی بهگونهای است كه افراد میگویند بهتر آن است كه بر اثر دزدی دستگیر شویم تااینكه از گرسنگی بمیریم.»
نظر شما