به گزارش سلامت نیوز به نقل از اعتماد ؛ حال پس از ماهها، دوباره دریچههای سد زایندهرود باز شده و باز صدای پای آب در اصفهان شنیده میشود. این نخستین بار نیست و آخرین باری هم نخواهد بودكه اصفهانیها با سرور و سرود به استقبال آب میروند. این چندمین باری است كه این خلق بیشمار نگران ایستادهاند بر فراز پل خواجو و سیوسه پل و به آب سلامی دوباره میگویند و برایش اسفند دود میكنند و سیدها نیز به یاد مهر مادرشان میافتند. اگرچه این شادی نیز دیرپا نخواهد بود و قرار است جناب آب فقط برای سه ماه از این حوالی بگذرد.
زندهرود یا زایندهرود، آن چنان كه از نامش پیداست، زندگیدهنده است و بزرگترین رود در فلات مركزی ایران است كه از كوههای زاگرس در استان چهارمحال و بختیاری سرچشمه گرفته و در كویر مركزی ایران به سمت شرق حدود 360 كیلومتر پیش میرود و در نهایت میان باتلاق گاوخونی آرام میگیرد. این رود برخلاف بسیاری از رودهای فلات مركزی كه فصلیاند، دایمی است و هیبت و شوكت اصفهان هم بسته به حضور اوست. پیشترها، عمده بهرهبرداری از آب این رود، عاید چهارمحال و اصفهان میشد و حال چندیست كه یزد نیز بر سر این سفره نشسته است. به باور بسیاری، برای همین است كه چند سالی است گاه و بیگاه شاهد خشك شدن و باز جان گرفتن آن هستیم. اما عواملی چند در این امر دخیلند: برداشت سالانه و بیرویه آب در بالادست رودخانه و محدوده سد، انتقال آب به استانهای یزد و شهرهای دیگر، استقرار صنایع بزرگ، پالایشگاهها، نیروگاهها در جوار رود و بالاخره كاهش میزان بارشها در سالهای اخیر از آن جمله است.
در نتیجه این اتفاقات و به جهت پیشگیری از بحران ناشی از كمآبی در آینده بوده است كه طرح بزرگ بهشتآباد عملیاتی شده است. این طرح كه در سال 84 توسط مجلس شورای اسلامی كلید خورد اما در دولت نهم متوقف شد، وظیفه انتقال آب از منطقه زاگرس به فلات مركزی ایران را برعهده دارد. به دنبال اجرایی شدن این طرح و خشك شدن زایندهرود، كشاورزان اصفهانی ضمن طلب حقابه خویش، مشكل اصلی را در انتقال آب برای استفاده در صنایع استان یزد دیدند و به نشانه اعتراض به این امر، در سال گذشته با تحصن در حواشی رود و اعلام هشدار، خساراتی به تاسیسات انتقال آب وارد كردند. به طوری كه مسوولان یزد اعلام كردند این خسارات، باعث قطعی و جیرهبندی آب در استان شده است.
اما در این دعوایی كه بر سر آب درگرفته است، موضوع ظریفی از نظرها دور مانده است. موضوعی كه غم نان نمیگذارد راحت به آن توجه شود. یادمان باشد كه آب زایندهرود به همان اندازه كه برای اصفهان نقش اقتصادی دارد، نقش هویتی هم دارد. مردمان پاییندست این رود در طول تاریخ آب را فهمیدهاند و برای همین آن را با خشت و گل بسیار ماندگار از دوره صفوی، آذین بستهاند. برای همین است كه در خیال همگان، زایندهرود بخشی از عناصر هویتبخش اصفهان است. خشك شدن زایندهرود گویی كه خدشهیی به هویت این شهر و بدنه اجتماعی آن وارد كرده است. شك نیست كه زندگی كشاورزان خشمگین مجاور رود، بسته به استفاده از این آب است و باید برای رفع مشكلشان اقدام شود. اما این نكته را نیز نباید فراموش كرد كه نه مردم اصفهان تنها مالك آب زایندهرود هستند و نه تمام آب زایندهرود از سرچشمههای اصفهان تامین میشود.
اصفهان، نه فقط برای ایران كه از آن دنیاست و چشم جهانی نگرانش است و باید مواظب احوال تاریخ و جغرافیایش بود. در حالی كه این قطع و وصل كردنهای آب زاینده رود در چند سال اخیر، لطمات جبرانناپذیری را بر بدنه هویتی اصفهان وارد میسازد. در غیبت آب و خشك شدن رود، خاك پوك میشود و ترك برمیدارد و آنگاه در پی جاری شدن دوباره آب، احتمال نشست و رانش زمین در این مناطق هست. این اتفاق اگر در زیر یا اطراف پایههای پلهای تاریخی آن صورت بگیرد، قطعا تاریخ و هویت اصفهان را نشانه خواهد رفت. نه فقط از حیث هویتی كه از نقطه نظر طبیعی نیز، بازی با آب مسوولان نگرانكننده است. از این رهگذر، اكوسیستم رودخانه و تالاب گاوخونی نیز دچار مشكل خواهند شد. چراكه برای احیا و حفظ اكوسیستم رودها و تالابها باید شرایط ثابتی را برای طبیعت آنها به وجود آورد.
همچنان كه گفته شد، ماجرای آب زایندهرود در سه زمینه اقتصادی، هویتی و طبیعی حیات اصفهان را تهدید میكند و باید برای آن چارهیی اساسی اندیشید. یادمان باشد كه زندهرود، مثل هیچ یك از رودهایی كه میشناسیم نیست. زندهرود نباید بمیرد. با مرگ زندهرود، ما بسیاری از گذشته و سنت و میراث هامان را از دست خواهیم داد. اعتراض كشاورزان اصفهانی، زنگ خطر خوبی برای متوجه ساختن ذهن تمام دست اندركاران امر برای نجات زندهرود، شهر اصفهان و تالاب گاوخونی بوده است. بنابراین چنین كه پیداست باید آب را مدیریت كرد و از اعمال سیاستهای سلیقهیی و آنی پرهیز كرد. هنوز به درستی آب از چهارمحال و بختیاری به اصفهان كشیده نشده است و ما داریم آن را به یزد میبریم. طبیعی است كه همه جای ایران، سرای ما است و یزد هم باید برخوردار از آب و آبادانی باشد اما باید اولویتها و مقتضیات مكانی را هم در نظر گرفت. نخواهیم كه با به جریان انداختن زندهرود به صورت ماهانه یا فصلی، تنها عدهیی را آرام كرده و در واقع صورت مساله را پاك كنیم.
همینطور مردم شریف و نجیب اصفهان نیز باید نه فقط در دقیقه نود و آغاز كشت بهاره نگران حقابه خویش باشند. قطعا ضرر زدن به تاسیسات و اموال عمومی نیز رفتار شایستهیی نیست. اگر قرار باشد با شكستن خط لوله انتقال آب، فریادی شنیده شود پس لابد مردم آن مناطقی كه فاقد این امكانات هستند و در تب محرومیت میسوزند، باید با انبوه مشكلات خویش بسوزند و بسازند؟ ایرانی باید چنانكه میاندیشد، رفتاركند نه چنانكه رفتار میكند، بیندیشد!
نظر شما