به گزارش سلامت نیوز به نقل از فرهیختگان ؛ گاه این نگرانیها پایانی شاد به همراه دارد و گاه نیز شیون و گریه پایاندهنده حضور در این راهروهاست. شنیدن خبر مرگ یک عزیز، بزرگترین عامل این اشکها و نالههاست اما مدتی است بحثی در همین راهروها مطرح شده که شاید بتوان آن را عاملی برای کاهش این دردها دانست؛ درد از دست دادن عزیز در کنار شادی زندگی دادن به عزیزان خانوادههای دیگر.
مرگ مغزی و اهدای عضو مدتهاست خانوادهها را در دوراهی انتخاب قرار داده است برخی اهدای عضو عزیزانشان را توهین به متوفی و تکهتکه کردن وی میدانند و برخی این روند را با اشک و آه میپذیرند؛ یا به خواست خود متوفی و وجود کارت اهدای عضو یا برای زندگی بخشیدن به دیگر بیماران. این روزها مرگ عسل بدیعی هنرپیشه جوان سینما و تلویزیون بار دیگر زمزمه چنین عملی را در میان افراد و اشخاص گوناگون منتشر کرده است. اهدای اعضایی که به خواست و نظر خود این هنرپیشه بوده است. خوب است بدانیم در پس مرگ مغزی هر فرد ۵۰ نفر با بهبودی مواجه میشوند. هر فرد با هفت ارگان حیاتی خود ازجمله دو ریه، دو کلیه، یک قلب، یک لوزالمعده و یک کبد جان هفت نفر را نجات میدهد و با ۴۳ نسج میتواند معلولیت ۴۳ نفر را درمان کند. داشتن این اطلاعات بسیار جالب است و شاید برای این خانوادهها قوت قلبی به شمار آید.
خانواده عسل بدیعی در روزهای آغازین سال، حاضر به پذیرش این موضوع شدند و همچنین با خواست «عسل» که با «بودن یا نبودن» پا به عرصه سینما گذاشت و با صدای هنر به ترویج این روش برای نجات جان انسانها پرداخت. حال پس از مرگ عسل، خانوادهاش با اشک و آه دنبال عملکردن به قولشان هستند. قولی که به عزیزشان دادهاند و به خواست او عملی میشود. البته گامها برداشته میشود چه از سوی این خانواده و چه از سوی خانوادههای دیگر اما گامهایی که اگر در استواریاش خلل وارد شود هیچ بعید نیست داغداران را از انجام آن منصرف کند.
رضا داوودنژاد همسر غزل بدیعی، در همین موضوع لب به شکایت گشود و گفت: هنگامی که چنین موضوع بزرگی برای یک خانواده اتفاق میافتد و چنین تصمیم بزرگی گرفته میشود خواهش من از سازمان پیوند اعضا آسانکردن مراحل این داستان است. من گیرنده بودم و این موضوع را نمیدانستم اما اکنون که خودماندهنده هستیم میفهمم بعد از رضایت یک خانواده برای پیوند اعضا و قرار گرفتن در چنین شرایط حساسی، فرد برعهدهدارنده کفالت باید برای انجام مراحل با وجود داغ به پزشکقانونی و نیروی انتظامی برود. وی متاثر از تمام این وقایع ادامه داد: حال که خانواده این قدرت را برای بخشندگی پیدا کرده باید مراحل را آسانتر بکنند زیرا ما در این مدت مجبور شدیم پدر خانم بدیعی را برای نامهنگاری به پزشک قانونی و نیروی انتظامی ببریم. سخنان داوودنژاد حرف دل بسیاری از خانوادههای اهداکنندگان بوده است. در این میان بسیاری در پاسخ به سختی کار، سخن از کارت اهدای عضو به میان میآورند و آن را عاملی برای آسانی راه میدانند دریغ از اینکه بدانند این کارت تنها برای آرامش خانواده متوفی و اطمینان در تصمیمگیری است. بنابراین آشنایی با رویه کار و جایگاه هر یک از عناصر مهم است.
کارت اهدای عضو
معمولا کسانی که فرم دریافت این کارت را پر میکنند این توقع را دارند که کارت نقش ایجابی و تاثیرگذار در وقایع پس از مرگشان ایفا کند اما معمولا جایگاه این کارتها به گفته دکتر نادر، عضو تحریریه علمی ایران سلامت تنها نمایانگر خواست قلبی افراد است. وی در اینباره اظهار کرده است: کارت اهدای عضو نشاندهنده آرزوی قلبی فرد در مورد اهدای اعضای خویش است و همین امر میتواند با نشان دادن خواسته فرد به اولیایدمش تصمیمگیری را برای آنها در آن زمان حیاتی آسانتر کند؛ ضمنا این کارت میتواند جنبه فرهنگسازی نیز داشته باشد. او در ادامه افزود: بسیار مهم است که نزدیکان نیز در جریان این امر خداپسندانه قرار گیرند تا در زمان فوت فرد درخصوص اهدای عضو غافلگیر نشوند و آن را مصیبتی افزون بر از دست دادن عزیز خود ندانند چراکه، بنابر قانون جمهوری اسلامی ایران و اکثریت کشورهای جهان برای اهدای عضو رضایت اولیایدم ضروری است و حتی علیرغم داشتن کارت اهدای عضو در صورت عدم رضایت اولیایدم اهدای عضو صورت نخواهد گرفت.
روند قانونی اهدای عضو
در روند قانونی اهدای عضو چنین مطرح شده است: بیمارستانهای مجهز برای پیوند اعضا پس از کسب اجازه کتبی از وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی میتوانند از اعضای سالم بیماران فوتشده یا بیمارانی که مرگ مغزی آنان طبق نظر کارشناسان خبره مسلم باشد، بهشرط وصیت بیمار یا موافقت ولیمیت جهت پیوند به بیمارانی که ادامه حیاتشان به پیوند عضو یا اعضای فوق بستگی دارد استفاده کنند.
آییننامه اجرایی این قانون بهوسیله وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و نماینده قوه قضاییه با هماهنگی سازمان نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران و بنیاد امور بیماریهای خاص ظرف سه ماه از تاریخ ابلاغ این قانون تهیه خواهد شد و به تصویب هیات وزیران خواهد رسید.
در این فرآیند، پس از تایید مرگ مغزی توسط متخصصان، پزشکی قانونی بیمار را ویزیت کرده و پس از تایید نهایی مرگ مغزی جلسه توجیهی در محل واحد پیوند با حضور مسوول اهدای عضو، مددکار، روانشناس، نماینده پزشکیقانونی، هماهنگکنندهها و خانواده اهداکننده برگزار میشود و ضمن توجیه خانواده، رضایت نهایی برای اهدایعضو از آنها اخذ میشود. معمولا این رضایت نهایی باید به صورت سندی رسمی در نیروی انتظامی به ثبت رسیده و پس از آن خانواده متوفی برای هماهنگی بیشتر به پزشکیقانونی میرود.
پس از انجام مراحل ترخیص توسط واحد فراهمآوری، آمبولانس پزشکیقانونی توسط واحد جهت انتقال به پزشکیقانونی یا محل تدفین خبر میشود. براساس این روند سخن همان است که داوودنژاد را به شکایت واداشته است. به عبارتی علاوهبر داغی که بر دل خانواده متوفی وجود دارد، رفتوآمدها برای اتخاذ تصمیم اهدای عضو دردسرهایی را برای آنها ایجاد میکند. باید توجه داشته باشیم راهحلی در این زمینه وجود دارد؛ بنابر آنچه در برخی کشورها انجام میگیرد، اهدای عضو بیماران مرگ مغزی همین رویه قانونی را دارد؛ با این تفاوت که در برخی از کشورها نمایندگان و دفتر نمایندگی از سوی نهادهای مربوطه در بیمارستانها وجود دارند و به دلیل نقشآفرینی پررنگ وکلا، پیگیری این روند بیشتر از طریق آنها صورت میگیرد. البته خوب است مسوولان به تقاضای رضا داوودنژاد نیز توجه داشته باشند؛ این بازیگر بیان کرده است: بهترین حالت برای این سیستم بعد از دادن رضایت این است که همه کارها در بیمارستان انجام شود و خانواده پیکر عزیز خود را از همینجا دریافت کند وخواهش من از مسوولان برای جا افتادن این فرهنگ راحتترکردن مراحل این کار است.
نظر شما