به گزارش سلامت نیوز به نقل از آرمان ؛ بر این اساس جامعه ما با چنین کودکانی مواجه است که متاسفانه به دور از افکار و رسانههای همگانی مورد کودکآزاری قرار میگیرند. اساسا کودکان بدسرپرست شامل کودکانی است که در آن شرایطی که هر چند کودکان دارای سرپرست بوده، لیکن سرپرستان آنها فاقد صلاحیت لازم از جهات مختلف برای حضانت و نگهداری کودک میباشند. بدسرپرستها در واقع کودکانی هستند که پدر یا مادر یا جد پدریشان در قید حیات است اما نداشتن صلاحیت اجتماعی و اخلاقی و... باعث شده، آنها حق قانونیشان را برای نگهداری از فرزندشان از دست بدهند. دلایل عدیدهای باعث بروز این وضعیت شده است اما دلیل اصلی که باعث شده بر تعداد کودکان بدسرپرست افزوده شود، اعتیاد یک یا هر دونفر از والدین است.در این میان اعتیاد یا نقش اصلی را بازی میکند یا غیرمستقیم منجر به بروز سایر آسیبهای اجتماعی از قبیل طلاق و... میشود.
قانونگذار ما در مصوبه اخیر خود وضعیت کودکان بدسرپرست را مشخص کرده است. اما آنچه حائز اهمیت است اینکه در حال حاضر آمار دقیقی از کودکان بدسرپرست در جامعه نداریم زیرا بسیاری از این کودکان بنا به دلایل عدیده خود را به سازمان بهزیستی معرفی نکرده یا در دادگستری علیه والدین بیصلاحیت خود طرح دعوی نکردهاند. کودکان بدسرپرست واقعیت تلخ جامعه ما هستند و متاسفانه به دور از مهر و محبت و تربیت و... والدین خود قرار دارند این امر تاثیرت منفی زیادی بر آنان گذاشته است زیرا از یک سو انسان وقتی یک گام در جهت رشد شخصیت خود برمیدارد، نیازهای اجتماعی از قبیل نیاز به توجه، نیاز به تعلق داشتن و نیاز به تحسین و محبت از خود نشان میدهد حال کودکان بدسرپرست به لحاظ اینکه کسی نیست تا به این نیازها پاسخ دهد دچار بحرانها و آسیبها میشوند از سوی دیگر خانواده بهعنوان یک گام مهم، اهمیت ویژهای در دوران مختلف رشد، بهویژه دوران نوجوانی دارد.
درصورتیکه والدین نتوانند به دلایل گوناگونی از عهده رفع نیازهای کودکان و نوجوانان برآیند، تاثیرات نامطلوبی را در تداوم زندگی آنان برجای میگذارند. این تاثیرپذیری زمانی بیشتر میشود که والدین که الگوهای رفتاری کودکان و نوجوانان هستند، بهدلایل مختلفی چون، بزهکاری، اعتیاد، سوءرفتار، بیماری صعبالعلاج، مسائل اخلاقی، زندانی شدن و... صلاحیت خود را به لحاظ ارزشی و الگویی نزد فرزندان از دست بدهند و از طرف این والدین کودک مورد هجمه کودکآزاری قرار گیرند. کودکان بدسرپرست همواره در معرض آسیبهای اجتماعی و کودکآزاری قرار دارند. کارشناسان کودکآزاریای را که نسبت به بدسرپرستان وارد میشود در سه دسته آزار جسمانی، جنسی و بیتوجهی نسبت به کودک تقسیمبندی و تعریف کردهاند. اگرچه در قانون مجازات اسلامی و قانون حمایت از کودکان و نوجوانان که در سال 1381 به تصویب رسید که طبق ماده ۲ این قانون هر نوع آزار و اذیت کودکان و نوجوانان که موجب شود به آنها صدمه جسمانی، روانی و اخلاقی وارد شود و سلامت جسم آنان را به مخاطره اندازد ممنوع اعلام کرده است همچنین کنوانسیون جهانی حقوق کودک در ماده 8 هر نوع کودکآزاری را ممنوع کرده است. کودکآزاری شخصیت و حرمت و کرامت کودکان بدسرپرست را ویران و نابود میکند.
قوانین موجود قدرت اجرایی و کافی برای جلوگیری از کودکآزاری علیه کودکان بدسرپرست را ندارند، همچنین ضعف و کمبود نهادهای مدنی و غیردولتی در حوزه حقوق کودک و مبارزه با کودکآزاری باعث تداوم این وضعیت وخیم کودکان بدسرپرست میشود. واقعیت مساله این است که همگان در برابر این تراژدی مسئول هستند و ضرورت بررسی قوانین حمایتی دیگر و اقدامات اساسی از جمله آموزش همگانی را میطلبد اگر چه آموزش این مسائل از طریق رسانهها میتواند موجبات روشنگری خانوادهها را پدید آورد، اما مهمتر از آن حد و حدودی است که قانون، برای خانوادهها تعیین کرده و اجرای آن را بدانها دستور میدهد .از سوی دیگر کودکان بدسرپرست با فقدان پدر، مادر یا جد پدری روبهرو نیستند بلکه به دلیل عدم صلاحیت آنان نمیتوانند توسط آنها نگهداری شوند، به این ترتیب نه میتوانند به آغوش خانواده برگردند و نه میتوانند تحت پوشش سازمان بهزیستی قرار گیرند.
این کودکان در آینده خود میتوانند به بزهکارانی خطرناک تبدیل شوند زیرا تداوم خشونت بهویژه در دوره نوجوانی موجب پیدایش بدبینی نسبت به زندگی و احساس پوچی و بدبختی در نوجوانان میشود و پیدایش این روحیه زمینه را برای انواع انحرافها فراهم میسازد. فلذا آنان بهدنبال مفری برای جایگزین سریع آرامش از دست رفته خود ولو بهطور موقت میباشند و این مفّر راه را به سوی گرایش به اعتیاد، دوستیهای خطرناک و... میگشاید. من در یکی از سایتها خواندم که در پژوهشی اعلام شده بود این معضلات در کودکان بدسرپرست موجب میشوند تا کودکان و نوجوانان بدسرپرست تمایل به مصرف مواد مخدر پیدا کنند و به سمت ناهنجاریهای اجتماعی گام بردارند که این امر جامعه ما را با مخاطرات زیادی مواجه خواهد کرد. در گزارشی و طی بررسیهای بهعمل آمده در کانون اصلاح و تربیت مشخص شده است که 99درصد کودکان بزهکار دارای والدین زودخشم و مهاجم بودهاند و 80درصد کودکانی که دست به خودکشی زدهاند نیز مورد شکنجه و آزار قرار میگرفتهاند و 90درصد جوانانی که به مواد مخدر روی آوردهاند از آزارگری والدین و مربیان خود خاطرهها دارند همچنین 90درصد والدین کودکآزار خود در کودکی مورد آزار و اذیت و تنبیه بدنی و روحی و روانی قرار گرفتهاند.
یادمان باشد که کودکان بدسرپرست بخشی از جامعه فعلی و آینده ما را تشکیل میدهند که واقعیتی تلخ از این اجتماع ما به شمار میروند. لذا ضرورت توجه بیشتر و فوری را میطلبد. قوه قضائیه طبق اصل 156 قانون اساسی در موضوع پیشگیری از وقوع جرم و سازمان بهزیستی بهعنوان متولی امر حسب قوانین حمایتی مکلف به جلوگیری از کودکآزاری و دفاع از کودکان آزاردیده هستند. اما این تلاشها چقدر به کاهش آسیبهای کودکآزاری و حمایت از کودکان بدسرپرست کمک میکند جای بحث و بررسی است.
نظر شما