سلامت نیوز : مهمترین
عاملی که باعث میشود بیمار به روانپزشک مراجعه نکند چیزی است که از آن
به عنوان انگ بیماری روانی یاد میشود. اینکه کسی به خاطر ابتلا به بیماری
روانی احساس شرم کند؛ درحالی که بیماریهایی روانی مسائل پزشکیاند و وجه
اخلاقی ندارند. اینها را فربد فدایی میگوید، روانپزشک و مدیر گروه
روانپزشکی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی و عضو انجمن روانپزشکان
ایران؛ همانطور که همان چند نفر دیگر از اعضای انجمن و دو خبرنگار دیگر
دور یک میز نه چندان بزرگ نشستهایم و فنجانهای چای جلویمان است و قرار
است از دغدغههای روانپزشکان نسبت به سلامت روانی جامعه بشنویم.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از آرمان ؛ مجید صادقی، روانپزشک و نایبرئیس انجمن، ارسیا تقوی روانپزشک و از اعضای کمیته رسانه انجمن، پرویز مظاهری عضو هیات مدیره و مسئول کمیته رسانه و افشین یداللهی از اعضای کمیته رسانه انجمن روانپزشکان از دیگر افراد حاضر در جمع بودند. فربد فدایی میگوید، بیماریهای روانی از مهمترین ابتلائات جامعه بشری هستند به طوریکه بنا به تحقیقات انجامشده یکچهارم افراد هر جامعه مبتلا به نوعی از انواع این بیماریها هستند. نزدیک به 400 نوع بیماری روانی داریم که از انواع خفیف مانند اضطراب و افسردگی ساده تا بیماریهای حاد مثل روانگسیختگی یا اسکیزوفرنی را شامل میشود. در ایران 1400 روانپزشک مشغول به کارند که از این تعداد بخش عمدهشان عضو انجمن روانپزشکان هستند.
روانپزشک در خط مقدم مراجعه بیمار
بار عمده پیشگیری، درمان و توانبخشی به بیمار روانی
برعهده روانپزشک است؛ چه سرپایی در مطبها و چه بستری در مراکز درمانی.
روانپزشک عضو و سرپرست تیم درمان است و بقیه اعضا را هم روانپرستاران،
مددکاران اجتماعی روانی، کاردرمانگر و روانشناس بالینی تشکیل میدهند که
همه زیر نظر روانپزشک پروسه درمان بیمار را پی میگیرند. اما برخلاف باور
عموم جامعه، نخستین مراجعه بیمار باید به روانپزشک باشد نه روانشناس
چراکه روانشناس برای تشخیص بیماری صلاحیت و مجوز قانونی ندارد. فربد فدایی
میگوید، ممکن است علت بیماری مثل افسردگی، استرس یا وسواس وجود ضایعهای
در مغز باشد که تشخیص آن از عهده روانشناس خارج است.
وظیفه روانشناس
شناسایی رفتارهای طبیعی و یافتن انگیزههای رفتار طبیعی است و درصورتی که
روانپزشک تشخیص دهد بیمار را برای تکمیل درمان به روانشناس نیز ارجاع
میدهد. درمورد سلامت روان دو مقوله مهم وجود دارد؛ یکی بهداشت روانی،
اینکه افراد چطور زندگی کنند تا بدون مشکلات و با حد اعلای کیفیت زندگی
خود را ادامه دهند و دیگر این که در صورت مواجهه با بیماری چطور با آن
برخورد کنند، به چه کسی مراجعه کنند و چطور با گذراندن مراحل درمان سلامت
خود را دوباره به دست آورند. پیشگیری نیز بنا بر گفته روانپزشکان بر سه
قسم است: پیشگیری اولیه؛ افراد بیاموزند که چطور بیمار نشوند، پیشگیری
ثانویه؛ مرحله تشخیص و درمان بیماری است و پیشگیری ثالثه؛ بازگرداندن بیمار
به حد اعلای سلامت روانی که از وظایف آنان است.
برای بخش اول اتکا بر رسانههاست که به مردم شیوه سلامت زندگی کردن را بیاموزند، اطلاعرسانی در این زمینه که بسیاری از بیماریها زمینه ژنتیک دارند و اینکه چطور از این مسائل پیشگیری کنند، چطور خانوادهای سالم تشکیل دهند و روابط خانوادگی خوب داشته باشند و چگونه علائم بیماری روانی را در خود تشخیص دهند و به موقع به روانپزشک مراجعه کنند و دیگر اینکه نزدیک به 70 درصد بیماریهای شدید روانی قابل درمانند و بیماریهای خفیف نیز درصورت تشخیص و روند درمانی مناسب قابل بهبودی بهطور کامل هستند. در این نوع بیماریها هم ممکن است مانند سایر بیماریهایی چون دیابت، نارسایی قلبی، فشارخون و نارسایی بینایی فرد باید درمان را بهطور دائم ادامه دهد و استفاده طولانیمدت از داروها به نفع بیمار است تا سلامت خود را بازیابد و کیفیت زندگیاش بهبود پیدا کند.
از نظر آمار مبتلایان به بیماریهای روانی با بقیه دنیا اختلاف چندانی نداریم
باورهای غلط؛ آنچه موجب میشود از بیماریهای روانی
بترسیم یا خودمان را پشتشان پنهان کنیم و دست ودلمان به دوا و دکتر نرود.
دکتر پرویز مظاهری عضو هیاتمدیره انجمن و مسئول کمیته رسانه میگوید، چند
باور رایج در میان مردم در رابطه با بیماریهای روانی وجود دارد که مانع از
درمان بیماری میشود. یکی اینکه مردم گمان میکنند که این بیماریها هرگز
خوب نمیشوند و حتی برخی مراجعین با تحصیلات بالا این ادعا را مطرح میکنند
و با ناامیدی از آن حرف میزنند. درحالی که تمامی اختلالات روانی اگر درست
درمان شوند و علل زیستی و اجتماعی آنها کنترل شود، هم قابل درمانند و هم
قابل پیشگیری. دوم اینکه عده زیادی از مردم تصور میکنند داروهایی که
روانپزشکان تجویز میکنند، اعتیاد آورند. توجیهشان هم این است که به محض
اینکه دارو را سر خود قطع میکنند، دوباره علائم بیماری برمیگردد و
اینطور استدلال میکنند که به همین علت معتاد شدهاند.
مساله این است که
اگر روانپزشک داروی مناسب تجویز کند و بعد به صلاحدید خودش دارو را کم و
سپس قطع کند بیمار با برطرف و کنترل شدن عوامل زیستی و اجتماعی میتواند
سلامت خود را بازیابد. ضمن اینکه درمان تنها دارو نیست که مردم با مراجعه
به داروخانهها یا دوست و آشنا بگیرند و مصرف کنند. بخشی از درمان دارو است
و بخشی درمانهای غیردارویی مکمل؛ رواندرمانی فردی و گروهی، رفتادرمانی،
شناخت درمانی، هنردرمانی و... و با مصرف قرص یا کپسول به تنهایی هیچ بیماری
روانی درمان نمیشود. علل عود بیماری نیز متفاوت است؛ یا شیوه درمانی درست
نبوده یا بازگشت به محیطهایی که زمینهساز بیماری بودهاند سبب شده علائم
بازگردند. مثلا فرد در خانواده مشکلی داشته و پس از درمان با بازگشت به
خانواده به همان عامل زمینهساز برگشته است و این موجب عود میشود. سوم،
این باور مرسوم و نادرست که اگر فرد مبتلا ازدواج کند خوب میشود؛ این باور
بعضا در خانوادههایی با سطح فرهنگی و تحصیلی بالا نیز دیده میشود.
فرد بیمار درحالی که از عهده حل مشکلات خودش برنمیآید، چطور میتواند بار مسئولیت زندگی مشترک را به دوش بکشد؟ این نوع ازدواج درنهایت به طلاق و جدایی منجر میشود و فرد همسرش را دچار آزردگی میکند و بر مشکلات بیمار میافزاید. خیلی از خانوادهها هم خیال میکنند کودک بیمارشان اگر بزرگ شود بهبود پیدا میکند. عدهای هم تصور میکنند با رسیدن به بلوغ بهره هوشی فرزندشان بیشتر میشود و بیماری روانی خود به خود طی مراحل رشد ناپدید میشود که بسیار نادرست است و حتی ممکن است بیماری شدیدتر و بیشتر هم بشود. مساله دیگر در رابطه با اختلالات روانی شایع در کشور است. واقعیت این است که از لحاظ آماری در این زمینه کشور ما با بقیه دنیا تفاوت چندانی ندارد؛ بهجز درمورد عوارض ناشی از سوءمصرف موادمخدر که به دلیل همسایگی با افغانستان و موقعیت جغرافیایی ایران آمار بالایی دارد. در کشور ما نیز مانند بقیه دنیا افسردگی و اضطراب بیشترین بار بیماریهای روانی را بر دوش میکشند و بیشترین مبتلایان را دارند و بعد از آن اعتیاد. البته این به این معنا نیست که هیچ اختلافی وجود نداشته باشد، بلکه این اختلافات جزئی و در محاسبه عددی در حد صدم درصد یا کمتر از آن است.
روانشناسی زرد، آفتی که مطبوعات به جان سلامت میاندازد
10 روش برای رسیدن به اهداف مهم زندگی، 20 راهکار برای
آنکه زندگی زناشویی فوقالعادهای داشته باشید، 10 روش برای انتخاب همسر
مناسب و... چیزهایی است که میتوان به راحتی با ورق زدن بعضی نشریات به
آنها دسترسی پیدا کرد. مثل گشتن توی دنیای عنکبوتی اینترنت میماند، برای
هر دردت درمانی سریع و معجزهآسا دارند. راهحل برای دردهایی که به گفته
دکتر افشین یداللهی، عضو انجمن روانپزشکان و از اعضای کمیته رسانه ریشه در
کودکی و هزار رقم برخوردهایی دارد که در خانواده، مدرسه و اجتماع با فرد
شده است. «تیتر میزنند: اعتماد به نفس در سه سوت. بعد هم تصویر کلیشهای
گربهای که در آینه خودش را شیر میبیند که خود عکس بارمعنایی غلطی دارد؛
اعتماد به نفس کاذب. فرد با باور شیر در جامعه ظاهر میشود درحالی که گربه
است و نتیجه میشود ضربههایی که از طرف اجتماع به او وارد میشود. این
دقیقا مثل همان فریب افزایش قد، 10 سانتیمتر در مثلا یک ماه با خوردن فلان
قرص و کپسول است. این هم دید مردم را نسبت به روانپزشکی و روانشناسی
بازاری میکند و هم دکانی برای یک عده باز میکند تا مراجعان زیادی را به
خود جذب کند و بعد هم دست خالی و سرخورده برشان گرداند.»
افشین یداللهی میگوید، از آنجایی که میان مردم ضعف اعتماد به نفس و عزت نفس زیاد است به این تبلیغات جذب میشوند اما راهکارهای معجزهآسا و کلاسهبندی شده نمیتواند مشکلاتی را که در اثر سلسله رویدادهایی در فرد ایجاد شده برطرف نماید. بعضی هم میآیند با بزرگنمایی درباره روشهای درمانی پاراکلینیکی که در کنار درمانهای معمول انجام میشود افرادی را به خود جذب میکنند و با ارائه یک روش مدعی هستند که انواع و اقسام بیماران روانی را درمان میکنند. بعد هم بیماران بهبود نیافته به روانپزشکان مراجعه میکنند. «افرادی بدون تخصص از روشهایی که در کتب علمی برای درمان آمده استفاده میکنند مثل آنجایی که مدعی بود وسواس را شفا میدهد. در روش علمی و روال معالجه بیمار به دست روانپزشک این درمانها حساب شده و کنترل شده با توجه به شرایط بیمار صورت میگیرد. در این مراکز عدهای با بیماری وسواس وارد میشوند و در اثر درمان نادرست روانپریش خارج میشوند. اما آنها تنها شفایافتگان را اعلام میکنند نه کسانی که به این روز افتادهاند.» انجمن روانپزشکان از این بابت از رسانهها گلهمند است که برای فروش بیشتر اینطور روشها را با سروصدای زیاد تبلیغ میکنند و بعد هم افرادی جذب میشوند تبعاتش گریبانگیر جامعه میشود. اینکه مردم به دنبال راهحلی برای مشکلاتشان مطبوعه آنها را میخرند و تیراژشان بالا میرود اما تکلیف وجدان این وسط چه میشود؟
آموزش برای اصحاب رسانه
قلم به دستها و برنامهسازان شاید زیاد از بیماریهای
روانی بنویسند و بگویند اما واقعا تا چه حد اطلاعات اصحاب رسانه در رابطه
به بیماریهای روانی و دنیای بیانتهای ذهن و روان بر واقعیت و علم منطبق
است؟ دکتر ارسیا تقوا از اعضای انجمن روانپزشکان و کمیته رسانه میگوید:
در خارج از ایران تحقیقی صورت گرفته که در آن با طرح سوالاتی میزان دانش
روزنامهنگاران و اصحاب رسانه را نسبت به مسائل روان سنجیدهاند و حاصل
این بوده که آنچه آنها از مسائل روانپزشکی میدانستند با حقیقت علم تفاوت
داشت چرا که آگاهی روزنامهنگاران و اهالی رسانه بر اساس مشاهدات و چیزی
است که در خانواده و اجتماع شنیدهاند یا از منابعی غیر از کتب علمی
روانپزشکی استفاده کردهاند. این هم شده که با برگزاری کارگاههایی سعی
کردند تا دانش رسانهایها را در این مورد افزایش دهند تا به این صورت به
آگاهی جامعه و بالابردن سلامت روان افراد کمک کنند.
اما چیزی که برخی رسانهها میپسندند رازآلود کردن مسائل علمی است و پیشنهاد ما این است که به جای پیچیده جلوه دادن آنچه چندان پیچیدگی ندارد با مشورت روانپزشکان جذابیت را از دل مفاهیم علمی بیرون بکشید تا هم مخاطبان جذب شوند و بازار رسانه کساد نشود و هم اطلاعات نادرست به جامعه تزریق نشود و حقیقت قربانی جلوه و بزرگنمایی و تیترهای جذاب مطبوعات نشود. در آخر اینکه برخی پزشکان محافظهکارند و ترجیح میدهند جوابهای متقن ندهند درحالی که مخاطب رسانهها دوست دارند جوابهای سرراست بشنود. روابط عمومی انجمن باید بهتر عمل کند و برخی مطبوعات هم باید دست از نشر مطالب زرد بردارند، تیترهای بفروش چاره کار نیست.
نظر شما