پنجشنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۲ - ۱۲:۴۳

کار کردن در برخی موارد می تواند منبع فشار و در واقع استرس روانی نیز باشد؛ استرسی که اثرات و عوارض منفی زیادی بر عملکرد و بازده کاری کارمندان و در نهایت یک اداره یا سازمان خواهد داشت.

دست و پنجه نرم‌کردن با استرس شغلی

سلامت نیوز : کار‌کردن و شغل داشتن، نمادی از زندگی اجتماعی است که برای همه آقایان و البته بسیاری از خانم‌های نسل امروز ضروری و البته خوشایند تلقی می‌شود، چراکه از یک‌سو منابع مالی بیشتری را در اختیار شخص شاغل قرار می‌دهد و از سوی دیگر، برخی نیاز‌های روحی و شخصیتی وی نظیر داشتن تحرک روانی و بدنی و روابط اجتماعی و نیز احساس خود ارزشمندی را ارضا می‌کند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از جام جم ؛ با وجود این، کار کردن در برخی موارد می تواند منبع فشار و در واقع استرس روانی نیز باشد؛ استرسی که اثرات و عوارض منفی زیادی بر عملکرد و بازده کاری کارمندان و در نهایت یک اداره یا سازمان خواهد داشت.

به بیان دیگر مدیران، کارکنان و ارباب رجوع یک سازمان، همگی تحت تاثیر فشارهای عصبی دچار حالات روانی خاصی می شوند که در فعالیت ها و بازدهی آنها تاثیر خواهد داشت.

از آنجا که بسیاری از شاغلان کم و بیش با درجاتی از استرس شغلی دسته و پنجه نرم می کنند، بر آن شدیم پای صحبت های دکتر عبدالله شفیع آبادی، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی و متخصص مشاوره شغلی بنشینیم.

منظور از استرس شغلی چیست؟

استرس یک کلمه انگلیسی است که فارسی آن فشار است؛ بنابراین استرس همان فشار روانی است که در نهایت فرد را با شکست مواجه می کند و یکی از آفت های قرن کنونی است که در زمینه های مختلفی از جمله شغل گسترده شده است. وقتی می گوییم فردی استرس دارد یعنی در حقیقت تحت فشار روانی است و این فشار زندگی وی را مختل و ایجاد دلهره می کند و تصمیم گیری های او را تحت تاثیر قرار می دهد.

چرا این اصطلاح همیشه با بار منفی همراه است؟

شغل یکی از مهم ترین، اساسی ترین و بنیادی ترین عوامل زندگی انسان است که ایجاد امنیت برای جامعه و سلامت روانی را به دنبال دارد و می تون آن را با زنده بودن فرد مساوی دانست، بنابراین اگر فردی در زمینه شغل خود با استرس روبه رو باشد، روند زندگی اش مختل می شود و از سلامت روان فاصله می گیرد. با توجه به این که استرس شغلی آثار نامطلوبی را هم برای فرد و هم برای جامعه به دنبال دارد، پس این پدیده منفی تلقی می شود.

مدیران، کارکنان و ارباب رجوع یک اداره یا سازمان، تحت تاثیر فشارهای عصبی دچار چه حالات روانی و رفتارهای عصبی می شوند؟

استرس علائم فردی دارد که گریبانگیر کارکنان و مدیران می شود. این علائم عبارتند از: بی قراری، بی خوابی، حواس پرتی، کاهش تمرکز، اختلال در تصمیم گیری، خستگی، بالارفتن ضربان قلب، تعرق و تهوع، بی حوصلگی و کاهش آستانه تحمل فرد. فردی که دچار استرس شغلی است آستانه تحمل پایینی دارد و زود از کوره در می رود. در نتیجه کارآمدی او افت می کند و درنهایت ممکن است کارش را از دست بدهد و بیکار شود.

این نوع استرس چه اثرات و عوارضی را بر عملکرد و فعالیت های محیط کاری بر جای می گذارد؟

مسلما وقتی کارکنان یک سازمان دچار استرس باشند، با افت عملکرد و کارکرد روبه رو می شوند و به دنبال آن علمکرد نهایی سازمان افت می کند و پیامدهای وسیع تر و مخرب تری به دنبال دارد؛ بنابراین سلامت روان، آرامش کارکنان و کارایی و عملکرد آنان تاثیر مستقیمی بر فضای محیط کار و کارایی بالای سازمان دارد و موجب افزایش کمی و بهبود کیفی خدمات و کالا می شود.

استرس شغلی تا چه اندازه بر اثر تعارضات روانی درونی خود شخص و مشکلات روحی اش شکل می گیرد؟

یکی از عواملی که در بروز استرس شغلی موثر است، ویژگی های شخصیتی و فردی است. افرادی که آستانه تحمل آنها پایین است یا زیاده طلب هستند یا از لحاظ کارکردی مشکل دارند، بیشتر دچار استرس شغلی می شوند. این افراد معمولا با هرگونه ناکامی و تغییر، مضطرب و نگران می شوند. این مساله به حیطه شغلی آنان نیز سرایت می کند و در انجام امور با استرس های فراوان و با افت کاری مواجه می شوند. یعنی افرادی که روحیه قوی، توازن و تعادل درونی بیشتری دارند کمتر دچار استرس شغلی می شوند.

آیا تاکید بیش از حد بر رعایت ضوابط و قوانین کار نیز می تواند در ایجاد استرس موثر باشد؟ به بیان دیگر توجه و تاکید بیش از حد بر ضوابط کاری خوب است یا بد؟

یکی از مواردی که به ایجاد استرس شغلی منجر می شود قوانین خشک، بی روح و یکطرفه یک سازمان یا کارفرماست. اگر افراد در محیط کار به صورت ابزار و ماشین در نظر گرفته شوند و به مسائل روانی و مشکلات آنها توجه کافی نشود، بتدریج دچار استرس شغلی می شوند و احساس نارضایتی می کنند. در سازمان ها یا محیط های کاری که کارفرما به صورت افراطی انتقاد و عیب جویی می کند و به نکات مثبت و قوت کارکنان بی توجهی می شود، معمولا این مسأله بیشتر به چشم می خورد. رعایت قانون خوب و مطلوب است، اما افراط در آن و در نظر نگرفتن روحیه و عواطف انسان ها باعث خشکی کار و ایجاد ناراحتی و استرس شغلی می شود.

تغییر شغل یا فضای کاری در این استرس چقدر تاثیرگذار است؟

تغییر شغل و پرداختن به شغلی جدید می تواند به طور موقتی ایجاد استرس کند. نکته مهم آن که نبود امنیت و ثبات شغلی بشدت در ایجاد استرس شغلی موثراست و چنانچه فردی در شغلی که دارد احساس امنیت نکند، به طور مستمر و شدید استرس شغلی را تجربه می کند. به همین دلیل است که افراد استخدام در مشاغل دولتی را ترجیح می دهند، زیرا در مقایسه با مشاغل آزاد، از ثبات بیشتری برخوردار است.

بی عدالتی و تبعیضی که بین کارکنان گذاشته می شود تا چه حد در بروز استرس های شغلی موثر است؟

گاهی ممکن است در یک سازمان بی عدالتی وجود داشته باشد که می تواند به ایجاد ناراحتی و ناامنی در فرد منجر شود، اما مسأله دیگری که به آن نیز باید اشاره شود این است که ممکن است فردی توقعات زیادی داشته باشد و به طور دائم، خود را با دیگران که حتی در سطح او نیستند، مقایسه کند. در این صورت خود فرد است که بی علت احساس می کند با بی عدالتی روبه رو شده است.

آیا نداشتن همکار خوب در ایجاد استرس شغلی موثر است؟

همان طور که قبلا هم به آن اشاره شد برای ایجاد محیطی سالم، هم خود کارکنان اهمیت دارند و هم مسائل مربوط به شغل. فردی که زود از کوره در می رود در محیط کار یا در روابط بین فردی با اختلال کارکردی روبه رو می شود. بنابراین اگر در محیط کار افراد با استرس شغلی روبه رو نباشند یا استرس آنها حداقل باشد زود از کوره در نمی روند و اگر در یک مجموعه کارکنان آن سازمان افرادی گرم و اجتماعی باشند و روابط حسنه و صمیمی داشته باشند برای فرد نوعی دلگرمی را به دنبال دارد و افراد بهتر در آن مجموعه کار می کنند.

نداشتن تخصص هم می تواند در ایجاد استرس شغلی موثر باشد؟

به کارنگرفتن افراد بر اساس توانایی و تخصصی که دارند باعث می شود هم خود فرد دچار استرس شود و هم کارفرما ناراضی باشد. پس توصیه اکید این است هر فردی در هر شغلی که قرار دارد باید توانایی و تخصص و کارایی لازم را برای احراز آن شغل داشته باشد تا بتواند در آن به موفقیت برسد و کمتر با استرس روبه رو شود، زیرا اطمینان دارد که توان انجام آن کار را دارد.

می توان گفت یکی از ریشه های اصلی استرس های شغلی نگرفتن حقوق به اندازه میزان کار یا پایین بودن سطح درآمد به نسبت هزینه های زندگی باشد موافقید؟

دقیقا همین طور است. ساعات کار طولانی و متناسب نبودن هزینه های زندگی فرد با میزان درآمدش باعث می شود وی دچار استرس شود. استرس شغلی معمولا به نارضایتی شغلی می انجامد و با توجه به اهمیت شغل، تمام سیستم خانواده به هم می ریزد. زیرا هم درآمد فرد ناکافی است و هم ناگزیر است ساعات طولانی را به اشتغال بپردازد و نمی تواند وقتی را برای بودن با خانواده و پرداختن به فعالیت های زندگی در نظر بگیرد.

چرا مدیران باید نگران استرس شغلی کارمندان باشند؟

استرس شغلی هزینه های سنگینی برای فرد و جامعه به دنبال دارد و برآورد میزان دقیق هزینه های استرس شغلی دشوار است. زمانی که کارکنان یک مجموعه با استرس روبه رو هستند در محیط کار، فضا ناآرام است و افراد کم تحمل می شوند و احتمال بروز درگیری و ناراحتی بین آنها افزایش می یابد و چنانچه محیط کار ناسالم و فضا نامطلوب باشد، عملکرد کارکنان افت پیدا می کند و در نهایت مجموعه سازمان به دنبال کارکنانش صدمه می بیند.

اگر بالا بودن فشار و ساعات کاری همراه با حقوق و مزایای خوب باشد، بازهم به استرس شغلی منتهی می شود؟

ساعات کار طولانی حتی اگر هم با مزایای خوبی همراه باشد چون توازن بین کار و زندگی را به هم می ریزد، باعث می شود فرد دچار استرس و ناآرامی شود. در این حالت جذابیت مالی برای فرد وجود دارد، اما چون از زندگی خانوادگی و انجام فعالیت های مفرح دور می شود به مرور زمان دچار استرس شغلی می شود، اما در مورد فشار کاری باید زمان بازیابی فرد و رسیدن به آرامش نیز در نظر گرفته شود. چنانچه فشارکار در حدی باشد که زمان زیادی را صرف آرام شدن خود بکند بازهم توازن بین ساعات کار و استراحت برهم می خورد.

کاهش استرس شغلی برای کارمندان با رعایت چه اصولی ممکن است؟

همواره پیشگیری از استرس شغلی بهتر از درمان آن است. برای انجام این کار باید ابتدا عوامل ایجادکننده استرس شغلی شناسایی شود. دنیای فعلی، دنیای علت و معلولی است و باید اول علت ها شناخته شود و بعد به پیشگیری و درمان اقدام کنیم. برای شناسایی عوامل فشارزا بررسی مشکلات فردی به تنهایی موثر نیست و باید به صورت سیستمی بررسی شود و شرایط شغل نیز مورد بررسی قرار گیرد و علت یابی شود.

آیا جدای از راهکارهای شخصی، دعوت از مشاوران و کارشناسان را برای دادن مشاوره در محیط های شغلی توصیه می کنید؟

یکی از مواردی که بسیار کارآمد خواهد بود ایجاد مراکز مشاوره شغلی است که در آن افراد متخصص و آموزش دیده ای که در دانشگاه ها در همین زمینه تحصیل می کنند و آموزش می بینند به ارائه راهنمایی و مشاوره های شغلی بپردازند. این مشاوران می توانند هم به محل های کار مراجعه کنند و هم در آنجا کارگاه هایی را برای آموزش های لازم کارکنان برگزار کنند و هم در مراکز مشاوره شغلی به ارائه خدمات بپردازند، بنابراین جزو توصیه های اکید اینجانب ایجاد مراکز مشاوره شغلی است.

با توجه به این که در بسیاری موارد، تغییر محل کار، شرایط یا همکاران ممکن نیست، بهترین مهارت هایی که هر شاغلی باید برای غلبه بر استرس هایش یاد بگیرد، چیست؟

بهترین توصیه من یادگیری مهارت های حل مسأله، افزایش سطح پذیرش و ایجاد سازگاری در محیط کار است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha