به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا، بر اساس نتایج به دست آمده از بررسی «درد در اروپا» شدیدترین دردها مربوط به آرتروز، دیسك جراحتها، ورم شبه روماتیسمی مفاصل و سردرد است.
درمان جسمی دردهای مزمن به تنهایی اغلب نتیجهای ندارد. زیرا نگرشها، انتظارات و نحوه برخورد بیمار با این مسئله بر احساس درد و غلبه بر آن تاثیر میگذارد.
دكتر ایوا وینتر پزشك عمومی و متخصص دردهای مزمن در مركز درمانی درد توترنیك اشتارنبرگ میگوید: عوامل اجتماعی – روانی از قبیل ترس، درماندگی، عقب نشینی و نادیده گرفتن در فرض كردن درد نقش بسیار مهمی دارند. برعكس عوامل مثبت نظیر توجه و محبت در زمان بیماری، گواهی معافی پزشكی یا دریافت خسارت مالی پس از سانحه در تسكین درد بسیار موثر است. بنابراین درد را تنها با استفاده از دارو یا تزریق نمیتوان برطرف كرد. اما آسیبهای جسمی الزاما در همه بیماران به نشانگان درد منجر نمیشود.
ونیتر میگوید: اگر دو بیمار با نتایج تشخیصی و شرایط جسمی یكسان را در نظر بگیریم امكان دارد، نشانگان درد مزمن برای یكی از آنها شكل گیرد اما در مورد دیگری این امر صورت نگیرد. زیرا چگونگی احساس درد و پردازش آن در مغز به وضع روحی و عاطفی فرد بستگی دارد.
پروفسور ماركوس شیلتن ولف رئیس بخش درمانی درد در درمانگاه ارتوپدی دانشگاه هایدلبرگ میگوید: در ایجاد نشانگان درد، علاوه بر عوامل ایجاد كننده، وضعیت و شرایطی كه در آن فرد دچار درد میشود نیز نقش مهمی دارد. برای مثال ناراحتی و عصبانیت عامل بسیار مهمی در مزمن كردن درد است. همچنین ترس از درد و نیز برخی بحرانهای شغلی و خانوادگی به مزمن شدن درد كمك میكند.
به گفته پژوهشگران، ترس درد را تشدید میكند. درد بسیار شدید نقش هشدار دهنده دارد و در واقع از آسیب دیدن بدن جلوگیری میكند. در این حالت درد مشخص و شدید است و معمولا طی روند درمان كاهش مییابد، زیرا دستگاه نگهدارنده بدن همه چیز را به از بین بردن علل درد و كنترل نشانه بیماری یعنی درد اختصاص میدهد. چنانچه این دستگاه بازدارنده درد عمل نكند مثلا به دلیل اضطراب فراوان فرد مبتلا كه باعث تشدید درد میشود – درد شدید به درد مزمن مبهم و آزار دهندهای تبدیل میشود كه نقش هشدار دهندگی آن كاهش مییابد.
در دراز مدت درد مزمن دیگر فقط در مناطق دچار درد، مانند سر یا پشت احساس نمیشود بلكه به دستگاه عصبی نیز اثر میگذارد و آستانه تحریك پذیری آن را كاهش میدهد. در این صورت محركهای جزئی هم موجب بروز احساس درد در مغز میشوند.
متخصصان این فرایند را «حافظه ایجاد كننده درد» مینامند. درد خود به خود بیماری تلقی میشود و در مركز قوه ادراك فرد قرار میگیرد. دردهای مزمن فرآیندهای جسمی و روانی كاملا مرتبط با یكدیگرند. بنابراین شیوه درمانی جدید بر درمان دارویی تكیه نمیكند، بلكه جنبههای روان درمانی و رفتار درمانی را نیز در نظر میگیرد. در واقع در این شیوه، درمان چند وجهی مدنظر است.
شیلتن ولف میگوید: درمان چند وجهی به معنای كمك بیش از اندازه به فرد نیست. چارچوب این روش درمانی را كمك به فرد به منظور خودیاری و نیز تقویت خودآگاهی او تشكیل میدهد. بیمار باید بیاموزد كه او بر درد مسلط است نه درد بر او و خود میتواند درد را كنترل كند.
ونیتر تاكید میكند كه این روش درمانی در درجه اول ترس از حركت را كاهش میدهد و فعالیت كردن را در فرد نهادینه میكند.
نظر شما