بچه‌های بهزیستی فقط می‌توانند منتظر بمانند، منتظر دستی كه نجاتشان بدهد. مشكل ما یعنی همه بچه‌هایی كه در بهزیستی زندگی می‌كنند حضانت گرفتن یا نگرفتن خانواده‌ها نیست، زیرا حتی اگر بهترین خانواده دنیا هم ما را در آغوش گرم خود جای داده و بزرگ كند یك قضاوت‌های سطحی یا حرف‌های نسنجیده تا ماه‌ها و سال‌ها ما را ناراحت و مشغول می‌كند. آه می‌كشد و می‌گوید خسته است. خسته از همه آنهایی كه با انگشت نشانش می‌دهند و سعی می‌كنند به او بفهمانند با بقیه فرق دارد.

هزاران کودک بی سرپرست در مراکز بهزیستی چشم انتظار قبول حضانت هستند

سلامت نیوز:بچه‌های بهزیستی فقط می‌توانند منتظر بمانند، منتظر دستی كه نجاتشان بدهد. مشكل ما یعنی همه بچه‌هایی كه در بهزیستی زندگی می‌كنند حضانت گرفتن یا نگرفتن خانواده‌ها نیست، زیرا حتی اگر بهترین خانواده دنیا هم ما را در آغوش گرم خود جای داده و بزرگ كند یك قضاوت‌های سطحی یا حرف‌های نسنجیده تا ماه‌ها و سال‌ها ما را ناراحت و مشغول می‌كند. آه می‌كشد و می‌گوید خسته است. خسته از همه آنهایی كه با انگشت نشانش می‌دهند و سعی می‌كنند به او بفهمانند با بقیه فرق دارد.

 به گزارش سلامت نیوز، روزنامه آرمان نوشت: حیاطی سرسبز؛ جایی كه انگار سال‌ها پیش به آنجا پا گذاشته بودم. اینجا آدم‌ها درگیر مسائلی هستند كه برای خیلی از ما مشكل حاد تلقی می‌شود. بین آنها با مردم عادی در ظاهر سال‌ها فاصله است. در محدوده و حصار زندگی می‌كنند و ارتباطاتشان در حریمی كه خودشان هستند تعریف شده است. دیگران از آنها كناره می‌گیرند و خودشان هم چندان تمایلی برای ارتباط با دیگران ندارند. این جزیره‌ای زندگی كردن برای ما كه به بودن در كنار خانواده و فامیل عادت داریم اصلا قابل درك نیست. حتی اگر سال‌ها هم میانشان زندگی كنی نمی‌توانی درك كنی این جور زندگی كردن یعنی چه؟ باید از همان لحظه‌ای كه چشم باز می‌كنی تا زمانی كه جوان بالغی می‌شوی با این مفهوم زندگی كنی تا بفهمی چه دردی است بی‌سرپرست بودن.

 
كوچك نیستند، یعنی آن‌قدرها بزرگ هستند كه دیگر متوجه خیلی از مسائل پیرامون خود باشند و البته در سنی حساس. سن نوجوانی، یعنی دقیقا همان سنینی كه همه جامعه‌شناسان و روانشناسان درباره مراقبت از بزهكار شدن فرزند نوجوان به خانواده‌ها هشدار می‌دهند و در عمل هم به هر اندازه این مراقبت‌ها جدی‌تر باشد نوجوان و جوان بیشتر از آسیب‌های اجتماعی در امان می‌ماند، ولی اینها خیلی ساده و پاك به نظر می‌رسند و مبرا از همه قضاوت‌هایی كه پیرامونشان وجود دارد و همه بارها شنیده‌ایم. اینها مستعد بزهكاری نیستند، رفتارهای ناهنجار ندارند و با خیلی قضاوت‌های نادرست كه در ذهن برخی از ما درباره‌شان وجود دارد زمین تا آسمان فاصله دارند. برعكس آن چیزی كه تصور می‌كردم خیلی حساس هستند و خیلی بیشتر از بقیه روی رفتارهایی كه با آنها می‌شود دقت می‌كنند. از ترحم بیزارند و این را در نخستین ارتباطی كه با تو برقرار می‌كنند به طرق مختلف نشان می‌دهند.


  آنها خانواده دارند و من ندارم!
از او می‌پرسم چقدر دوست داشتی خانواده‌ای پیدا می‌شد و تو را به حضانت می‌گرفت؟ به فكر فرو می‌رود و می‌گوید: زمانی خیلی زیاد ولی الان دیگر بیشتر دوست دارم خودم تشكیل خانواده بدهم. از لحظه‌ای كه فهمیدم من با بقیه یك فرق بزرگ دارم و آن هم این است كه آنها خانواده دارند و من ندارم درگیر این مساله بودم. یادم می‌آید تا همین پنج سال پیش هر شب قبل از خواب ساعت‌ها در خیال فرو می‌رفتم و خودم را در كنار پدر، مادر و خواهر و برادرانی می‌دیدم كه خیلی مرا دوست داشتند. در عالم رویا می‌دیدم با خانواده خیالی‌ام به پارك یا مسافرت می‌رویم و در خانه ساعت‌های خوشی را كنار هم می‌گذرانیم. شاید باورتان نشود، اما تا همین پنج سال پیش كه 12 سالم بود هرشب این رویاها را می‌دیدم. از او می‌پرسم چرا كسی حاضر نشد تو را به حضانت بگیرد؟ در پاسخم می‌گوید: این دست ما نیست. بچه‌های بهزیستی فقط می‌توانند منتظر بمانند، منتظر دستی كه نجاتشان بدهد. مشكل ما یعنی همه بچه‌هایی كه در بهزیستی زندگی می‌كنند حضانت گرفتن یا نگرفتن خانواده‌ها نیست، زیرا حتی اگر بهترین خانواده دنیا هم ما را در آغوش گرم خود جای داده و بزرگ كند یك قضاوت‌های سطحی یا حرف‌های نسنجیده تا ماه‌ها و سال‌ها ما را ناراحت و مشغول می‌كند. آه می‌كشد و می‌گوید خسته است. خسته از همه آنهایی كه با انگشت نشانش می‌دهند و سعی می‌كنند به او بفهمانند با بقیه فرق دارد.


  آنها كه كودكی را به حضانت گرفته‌اند
تعداد افرادی كه در كشور ما تمكن مالی در حد عالی و بالاتر از عادی دارند واقعا كم نیست، پس چرا تعداد انگشت‌شماری برای سرپرستی و حضانت این بچه‌ها اقدام می‌كنند؟ مدیر موسسه مائده این را می‌گوید و اضافه می‌كند: من سال گذشته تعداد بچه‌های بی‌سرپرست كل ایران را بر تعداد خانواده‌ها تقسیم كردم و فهمیدم اگر هفت هزار خانواده ایرانی قبول كنند كه هر كدام حضانت دو تا سه كودك را به عهده بگیرند در ایران كودك بی‌سرپرستی باقی نمی‌ماند. این در حالی است كه در شهر تهران فقط بر اساس گفته‌های قالیباف، شهردار تهران 600 هزار خانواده خیلی ثروتمند زندگی می‌كند. خانم مدیر با درماندگی دستی به صورتش می‌كشد و می‌گوید: چرا خیلی چیزهای خوب كه جاهای دیگر دنیا مد شده اینجا مد نمی‌شود؟ همه افراد مشهوری ایرانی تمكن مالی این كار را دارند، اما هیچ كس برای این كار پیشقدم نمی‌شود تا با تبلیغ آن را مد كند. خانم مدیر آهی می‌كشد و می‌گوید: شاید درست نباشد و در این مقایسه نمی‌خواهم ارزش هیچ انسانی را پایین بیاورم، اما حیوان خانگی و نگهداری آن برای خیلی از افراد این طبقات یك پرستیژ حساب می‌شود. آیا نمی‌توان این حس را به جای حیوان به انسان نثار كرد و از او حمایت كرد؟ با این تفاوت كه در بزرگ كردن و حمایت از یك حیوان شما به او ظلم می‌كنید، زیرا او را از محیط زندگی او و طبیعت جدا كرده و برای خودتان محبوس می‌كنید در حالی كه در پرورش یك انسان شما بزرگ‌ترین مهربانی را نثار یك انسان و كل خلقت می‌كنید. خانم مدیر بغض می‌كند. صدایش می‌لرزد و می‌گوید: باور كنید خدای این بچه‌ها خیلی بیشتر از من و شما هوایشان را دارد و نگرانشان است. با نگهداری از یك كودك معصوم لطف و كرم خدای آن كودك در زندگیتان جاری و ساری می‌شود. این باور قطعی من و همه كسانی است كه كودكان بی‌سرپرست را حمایت می‌كنیم. افسانه خاكپور از كمپینی می‌گوید كه می‌خواهد هشتك آن را در شبكه اجتماعی اینستاگرام فعال كند: سلبریتی‌های ایرانی كه كودكی را به حضانت گرفته‌اند. می‌گوید: تا به حال هیچ فرد مطرح و معروفی در ایران این كار را نكرده و امیدواریم روزی این كار هم مد شود.


  موانعی كه سر راه فرزندخواندگی است
مددكار این موسسه درباره مشكلاتی كه باعث می‌شود خانواده‌ها كمتر مایل باشند كودكی را به سرپرستی بگیرند به «آرمان» می‌گوید: یكی از اصلی‌ترین این موانع این تصور است كه ممكن است پدر و مادر اصلی كودك پیدا شوند. معصومه نادری ادامه می‌دهد: این تفكر كه ما بخواهیم كسی حتی اگر آن فرد فرزند خود ما باشد، همیشه به ما تعلق داشته و با ما باشد، از اساس مشكل دارد. هر انسانی آزاد است و خودش باید تشخیص بدهد كه چه موقعیتی را انتخاب می‌كند. در حالی كه در عمل ثابت شده وقتی كودكی با پدر و مادر جدید خود خو می‌گیرد بعد از پیدا شدن پدر و مادر اصلی خود نیز میل چندانی به برگشتن نزد خانواده اصلی خود ندارد و ترجیح می‌دهد نزد خانواده‌ای باشد كه او را بزرگ كرده‌اند. نادری می‌گوید: این در حالی است كه همه افرادی كه به سن 18 سالگی می‌رسند باید مستقل باشند و بعد ازاین سن دیگر مساله سرپرستی فقط حمایت از راه دور را شامل می‌شود. نادری به یكی دیگر از مشكلات حضانت كودك اشاره كرده و می‌گوید: یكی دیگر از این مشكلات تصوراتی است كه درباره این قبیل كودكان وجود دارد. متاسفانه برخی فكر می‌كنند چون این كودكان به پدر و مادرهای عمدتا خلافكار یا بزهكار اجتماعی تعلق داشته‌اند از نظر وراثتی مانند خانواده‌های خود هستند و نمی‌توان انتظار داشت در آینده فرد سالمی شوند. این مددكار اجتماعی با چند استدلال این تصور نادرست را نفی می‌كند و می‌گوید: در درجه اول باید گفت علم ثابت كرده است محیط در كنار وراثت بر شكل‌گیری شخصیت افراد تاثیرگذار است، اما معنی تاثیر وراثت بر افراد این نیست كه اگر پدر یا مادری خلافكار شد بچه او نیز این‌گونه باشد یا تمایل به خلاف در او بیشتر شود. هیچ كسی حتی این پدر و مادرهای خلافكار از لحظه تولد خلافكار نبوده‌اند و در اثر زندگی و شرایط محیطی به این وضع رسیده‌اند. نادری می‌گوید: برخلاف تصورات اشتباه، كودكانی كه در خانواده‌های نابسامان و مشكل‌دار بزرگ می‌شوند می‌توانند به انواع آسیب‌های اجتماعی مبتلا شوند، در حالی كه اگر همین كودكان را از آن خانواده‌ها گرفته و به محیط‌های دیگری ببریم این اتفاق و رفتارهای ناهنجار در آنها كاملا از بین می‌رود. این نشان می‌دهد خانواده اصلی‌ترین و تنها جایی است كه در مبتلا شدن یا نشدن كودكان به انواع بزه‌های اجتماعی نقش دارد. این مددكار می‌گوید: حضانت بچه‌های بی‌سرپرست به معنای پشتیبانی عاطفی آنهاست و این به مسائل مالی خلاصه نمی‌شود.


برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha