دوشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۶ - ۰۹:۲۷

روستاییان در حیاط خانه‌شان تانکرهای بزرگی کار گذاشته‌اند تا بتوانند آب مخزن اصلی را در آن ذخیره کنند. ماشین‌های حمل آب تا مخزن اصلی را پر می‌کنند، در چشم به هم زدنی، خالی می‌شود. روستاییان از ترس بی‌آبی، پمپ‌های خود را روشن می‌کنند و در کمتر از چند دقیقه تانکرهای‌شان را پر می‌کنند!

سلامت نیوزیلام تشنه است. ایلام سد ندارد. ایلام آب ندارد. جنگل‌های بلوط تشنه‌اند. چشمه‌ها خشک شده‌اند و زمین‌های کشاورزی در حال بایر شدن. دیگر از آن سرسبزی و پرآبی ایلام خبری نیست. خشکسالی و بی‌آبی عروس زاگرس را پیر و فرتوت کرده. بی‌آبی و ریزگردها شکارگاهی برای بهرام چوبین باقی نگذاشته. سرزمین ققنوس‌ها در خطر است.


به گزارش سلامت نیوز، ایران نوشت: جایی نزدیکی ایلام که کوه «قلاقیران» در افقش همچون شمایل عقاب به چشم می‌آید، تنها بلوط‌ها هستند که هنوز دوام آورده‌اند. «چوار» هم مثل «ایلام» و «چرداول» و «مهران» و «دهلران» تشنه است. از ایلام تا چوار نزدیک 20 کیلومتر راه است. راه پرافت و خیز کوهستان قاب شده در دل جنگل‌های بلوط و چشم از دیدن این همه زیبایی که مقابل خشکسالی دوام آورده، سیر نمی‌شود.


روستاهای بخش چوار آب ندارند. چشمه هایشان خشک شده و از 20 سال پیش که آسمان با آنها کم‌ لطف‌تر شده، کجدار و مریز‌ زندگی می‌گذرانند. می‌گویند بیشتر روستاهای این بخش هیچ منابع آبی ندارند؛ نه چشمه‌ای نه سدی و نه رودخانه‌ای! حتی چاهی هم نیست که اندکی با خیال راحت گذران زندگی کنند. اگر به آنها آب نرسانند...
همراه با مهندس مهرشاد سلیمان‌نژاد، رئیس امور آب و فاضلاب روستایی ایلام به روستای «آوه زا» می‌رویم که به گفته قدیمی‌هایش نیمی از اهالی آن به‌خاطر کم‌آبی مهاجرت کرده‌اند. شیب تندی ما را از سر جاده می‌رساند به روستایی که ورودی آن پیرمرد و پیرزنی جلوی خانه‌ای قدیمی همجوار با مدرسه، نشسته‌اند. با دیدن‌ ما بلند می‌شوند و با لهجه کردی «فعلی» - یکی از گویش‌های کردی این منطقه- سلام و خوشامد می‌گویند؛ زوج 70 ساله‌ای که رد سختی‌های زندگی را می‌شود در چهره‌شان دید.


از پیرمرد که دستار شیری رنگی به سر بسته از وضعیت آب می‌پرسیم. لاغر اندام است و خمیده. از ناراحتی دستش را در هوا تکان می‌دهد و می‌گوید: «آب نداریم. هر روز چند تا ماشین برایمان آب می‌آورند و می‌ریزند توی مخزن روستا ولی یکساعته تمام می‌شود. از 25- 20 سال پیش که خشکسالی آمد و چشمه‌هایمان خشک شد، وضعیت همین است. اگر شرکت آب ایلام برایمان آب نیاورند، هلاک می‌شویم. زمانی روستایمان چشمه داشت و آب روستا از چشمه‌ها تأمین می‌شد. برف و بارانی هم نمی‌بارد که دلمان را به آن خوش کنیم.
 40 -30 سال پیش که جمعیت اینجا خیلی زیادتر بود، زمین کشاورزی داشتیم و دام‌هایمان هم مشکلی برای تأمین آب و علوفه نداشتند ولی حالا آنقدر بی‌آبی فشار آورده که در طول 20 سال گذشته نیمی از اهالی به ایلام کوچ کرده‌اند.»


همسر پیرمرد هم با زبان کردی ادامه حرف‌های شوهرش را می‌گیرد و همراهان می‌گویند او هم از خشکسالی شکایت دارد. مهندس سلیمان‌نژاد درباره مشکلات این روستا و روستاهای دیگر این منطقه می‌گوید: «متأسفانه خشکسالی منابع آبی ما را در این منطقه از بین برده‌ است. رودخانه، سد و حتی چاهی نداریم که بتوانیم آب این روستاها را تأمین کنیم. برای تأمین آب چند چاه زده‌ایم که با توجه به گوگرد و سفره‌های نفتی، چاه‌های آب هم قابل بهره‌برداری و استفاده نیستند.


باید به نکته دیگری هم اشاره کنم، همه روستاهای این منطقه دارای لوله‌کشی آب هستند ولی مشکلی که همه ما و روستاییان با آن دست و پنجه نرم می‌کنیم نبود آب است. برای تأمین آب شرب با تانکر از مناطق دیگر به این روستاها آبرسانی می‌کنیم. مثلاً برای این روستا هر روز 70 هزار لیتر آب شرب بهداشتی که از این مقدار با توجه به جمعیت 270 هزار نفری روستا، بیش از سرانه‌ای است که برای هر نفر در استاندارد مربوطه تعریف نشده است ولی به علت اینکه اهالی از همین آب برای کشاورزی و احشام استفاده می‌کنند، بعضاً با مشکل مواجه می‌شوند.»
گشتی در روستا و بازدید از مخزن در حال بهره‌برداری نشان می‌دهد گذشته از کم‌بارشی و از بین رفتن منابع آبی روستا، مسئولان این منطقه در طول 20 سال گذشته سعی کرده‌اند با آبرسانی سیار و ساخت مخازن ذخیره آب گرهی از مشکلات اهالی منطقه باز کنند.
از آوه زا به سمت کوه‌های «رنو» می‌رویم و روستای «بان امرود» که به زبان فارسی سرزمین گلابی معنا می‌شود. رد خشکسالی بر چهره طبیعت بکر این منطقه بخوبی دیده می‌شود، خبری از سرزمین گلابی نیست.


روستای بان امرود، نصف روستای قبلی جمعیت دارد یعنی 40 خانوار. زمانی به این روستا می‌رسیم که هوا گرگ و میش است و اهالی در حال بازگرداندن دام‌هایشان. بزها و گوسفندها از کوچه پس‌کوچه‌ها به سوی آغل‌هایشان می‌روند و چوپان‌ها آب تانکرها را باز می‌کنند توی آبشخورها.
مقابل خانه‌های بان امرود هم مثل آوه‌ زا پر است از تانکرهای هزار و 2 هزار لیتری ذخیره آب. مخازنی که هر روز و در زمستان یک روز در میان پر از آب می‌شود. به گفته مهندس سلیمانی‌نژاد بیش از نیمی از آب‌های تصفیه شده‌ای که آنها برای اهالی این روستاها می‌آوردند صرف دام‌ها می‌شود.
ابراهیم چراغی 83 ساله به پیشوازمان می‌آید، مردی که تاریخ تولدش را از حفظ است و به قول خودش حافظه خوبی دارد. او هم از وضعیتی که 20 سال است با آن دست به گریبان هستند، می‌نالد: «زمانی آنقدر برف و باران می‌بارید که نمی‌شد گاوها و گوسفندها را به چرا برد. حالا یک ماه از پاییز گذشته و هنوز یک قطره باران نباریده. یادم نمی‌رود که توی زمین‌هایمان لوبیا و نخود و ذرت می‌کاشتیم، حالا آب هم به زور گیرمان می‌آید.»


از او می‌پرسم چرا از آب‌های تصفیه شده به دام‌هایشان می‌دهند، آبی که هزینه زیادی برای آن شده‌است. دستانش را به نشانه ناچاری بالا می‌برد و می‌گوید: «تا چند سال پیش توی دشت و کوه آب بود، خب مشکل زیادی نداشتیم ولی حالا که هیچ آبی نیست چاره‌ای نداریم. این بزها و گوسفندها تنها سرمایه‌مان هستند. اگر این‌ها را هم از دست بدهیم که نمی‌شود زندگی کرد.»
جواد و محمد، اکبر و عباس چراغی که با پیرمرد قوم و خویش هستند با او هم‌نظرند. آنها هم از خشکسالی می‌نالند، از این واهمه دارند اگر یک روز ماشین حمل آب توی جاده بماند چه کنند؟


 روستاییان در حیاط خانه‌شان تانکرهای بزرگی کار گذاشته‌اند تا بتوانند آب مخزن اصلی را در آن ذخیره کنند. ماشین‌های حمل آب تا مخزن اصلی را پر می‌کنند، در چشم به هم زدنی، خالی می‌شود. روستاییان از ترس بی‌آبی، پمپ‌های خود را روشن می‌کنند و در کمتر از چند دقیقه تانکرهای‌شان را پر می‌کنند!
با سلیمان‌نژاد به تنها روستای این منطقه که لوله‌کشی ندارد، می‌رویم؛ روستای «چشمه سرخ» که 4 خانه دارد و فقط 2 خانوار در آن زندگی می‌کنند که یکی از آنها هم آخر هفته‌ها به خانه‌اش سر می‌زند. تنها ساکنان این روستا خانواده 5 نفری است که به دامپروری مشغولند. نزدیک به 12 تانکر آب جلوی خانه‌شان گذاشته‌اند. از «محمد ولی» 52 ساله که مثل بقیه دستار روشنی به سر کرده و در حال رسیدگی به گوسفندهایش است سؤال تکراری‌ام را می‌پرسم. می‌گوید: «سال‌هاست وضعیت همین‌طور است یعنی بارندگی‌ها خوب نیست و چشمه‌ها خشک شده‌. آب آشامیدنی را شرکت آب و فاضلاب برایمان می‌آورد. دیگر به این وضعیت عادت کرده‌ایم. راستش چاره‌ای هم نداریم.»
بازدید از چند روستای چوار نشان می‌دهد منابع آبی این منطقه خشک شده‌ و سال‌های سال است که مسئولان آب ایلام مجبورند از مناطق دوردست دیگری به این منطقه آبرسانی کنند. رئیس شرکت آب و فاضلاب روستایی ایلام می‌گوید نیمی از روستاهای چوار با مشکل منابع آب روبه‌رو هستند و ما مجبوریم روزانه به 25 روستا آبرسانی کنیم که فاصله محل برداشت آب تا آخرین روستا بیش از 140 کیلومتر است و سالانه حدود  2 میلیارد تومان هزینه دارد.


16 روستای چرداول در آستانه استفاده از آب لوله‌کشی


جنگل‌های بلوط در فاصله ایلام تا چرادول تنک‌تر می‌شود، گویی درختان با این همه بی‌رحمی‌ که از طبیعت و آدم‌ها دیده‌اند، از جاده می‌گریزند. پیکرهای بی‌جان‌شان نزدیکی‌های جاده‌‌ای که به تازگی پهن‌تر شد روی زمین افتاده‌ است. آنها قربانی خشکسالی نشده‌اند بلکه قربانی خودخواهی ما انسان‌ها شده‌اند.
چرادول هم مثل بقیه شهرهای ایلام سال‌هاست درگیر خشکسالی است ولی با یک تفاوت که فقط برای 16 روستای آن از 132 روستایش آبرسانی می‌کنند. بقیه روستاهایی که از نعمت آب لوله‌کشی برخوردارند طور دیگری با بی‌آبی و کم‌آبی سر می‌کنند. آنها آب را از زمین بیرون می‌کشند و برنج و ذرت می‌کارند.
به روستاهای «بلاوه خشک»، «بلاوه تر» و «چالاب زرد» که هر کدام بین 20 تا 40 خانوار جمعیت دارند سری می‌زنیم. جز اینکه تابستان شاید کمی از فشار آب لوله کشی‌شان پایین بیاید مشکل آنچنانی ندارند ولی مشکل ختم می‌شود به 16 روستایی که 3 درصد از جمعیت روستایی چرداول را تشکیل می‌دهند. روستاهایی که پراکنده از هم هستند و همین موضوع کار لوله‌کشی و رساندن آب را به آنها مشکل کرده‌ است، مثل روستاهای «کمول ستیکی باباخانی»، «کرم‌خانی»، «محمد زمان» و «رستم بیگی».
15 کیلومتر مانده به پل «سیمره» جاده‌ای باریک و پرشیب می‌رود به سوی روستاهایی که سال‌هاست با خشکسالی و بی‌آبی دست و پنجه نرم می‌کنند. روستاییانی که به دامپروری مشغولند.


از شانس زمانی می‌رسیم که ماشین حمل آب به نخستین روستا یعنی روستای محمد زمان رسیده است، روستایی که تنها 4 خانه دارد و سر صبحی کسی را بیرون نمی‌بینیم. راننده کامیون چند بوق کوتاه می‌زند به نشانه سررسیدن آب. مردی میانسال از نخستین خانه بیرون می‌زند و پاشنه کفشش را می‌کشد و به سوی ماشین می‌آید. اسمش محمد حسین غلامی است. بعد از حال و احوالپرسی با ما، در تانکرهای فلزی و پلاستیکی را که کمی جلوتر از خانه‌اش کنار هم صف شده‌اند، باز می‌کند و سریع می‌رود و سر لوله لاستیکی را می‌گیرد و می‌اندازد توی تانکر. راننده فلکه را باز می‌کند و مخازن را یک به یک پر می‌کند؛ چهار مخزن را تا خرخره پر می‌کند. بعد دنده عقب می‌گیرد و به سوی خانه دیگری می‌رود. این روستا به نام پدر محمد حسین است. این را «خاتون» 70 ساله که مادر محمدحسین است، می‌گوید. زنی میانه قد و نحیف که لباس یکدست سیاه به تن دارد. او هم از خشکسالی می‌گوید: «9تا بچه دارم. چهارتای‌شان اینجا زندگی می‌کنند و بقیه هم رفته‌اند ایلام. زندگی سخت شده. رودخانه سیمره دو- سه کیلومتر بیشتر با ما فاصله ندارد ولی از این آب نمی‌توانیم برای آشامیدن استفاده کنیم. آن زمان که آب خوبی داشت با الاغ و قاطر می‌رفتم از آنجا آب می‌آوردم. یکبار که رفتم آب بیاورم همین محمد حسین که چندماه بیشتر نداشت، گرما زده شد و چیزی نمانده بود بمیرد. آب برایمان غنیمت است حتی اگر یکساعت هم باشد بازهم غنیمت است. برای روستایمان لوله کشیده‌اند و قرار است تا چند ماه دیگر از آب لوله‌کشی استفاده کنیم. سال‌هاست منتظر چنین روزی هستم.»
او می‌گوید این چهار روستا متعلق به پدر و عموهای محمد حسین است که 40- 30 سال پیش از هم جدا شده‌اند و برای خودشان محل زندگی جدیدی درست کرده‌اند.


از این روستا تا روستای دیگر یعنی کرم‌‌خانی راه زیادی نیست، شاید 2کیلومتر. این روستا 10 خانوار دارد و فاصله زیادی هم با رودخانه سیمره ندارد. عزیز کرمی 28 ساله هم امیدوار است پس از 18سال، همین چندماه آینده آب لوله‌کشی به روستایشان برسد. او عنوان می‌کند از سال 78 آب آشامیدنی‌شان را با تانکر به روستا منتقل می‌کنند و شاید با رسیدن آب به خانه‌هایشان دیگر دغدغه‌ای نداشته باشند.
وضعیت در روستاهای دیگر که در امتداد این جاده قرار دارند مشابه یکدیگر است؛ دست به گریبان با خشکسالی و امیدوار به چند ماه آینده.
مهندس «صید مهدی احمدی» معاون مهندسی و توسعه آب و فاضلاب روستایی ایلام در تشریح عملیات ساخت شبکه انتقال آب به 16 روستای چرداول که سال هاست مشکل تأمین آب دارند، می‌گوید: «برای رفع مشکل بی‌آبی این روستاها مجتمع آبرسانی «شله کش- بیجنوند» را با اعتباری بیش از
120 میلیارد ریال از محل صندوق توسعه ملی راه‌اندازی کرده‌ایم. این مجتمع با استفاده از یک حلقه چاه به عمق 280 متر و دبی 35 لیتر بر ثانیه و ارتفاع 275 متر پمپاژ، دو باب ایستگاه پمپاژ، 5.5 کیلومتر خط انتقال برق، دوحلقه چاهک، 60 کیلومتر خط انتقال، احداث 9 باب مخزن بتنی به حجم 2350 متر مکعب و 2کیلومتر شبکه توزیع با پیشرفت فیزیکی 75 درصد در حال احداث داریم که امیدواریم در آینده‌ای نزدیک این پروژه به بهره‌برداری کامل برسد و مردم این روستاها از نعمت آب شرب سالم و بهداشتی به‌صورت دائم و پایدار برخوردار شوند.ضمناً مجتمع مذکور برای تأمین و جبران کمبود آب شرب 45 روستای منطقه طراحی و اجرایی شده که این 16 روستا بخشی از روستاهای بهره‌مند از این مجتمع می‌باشند. با افتتاح این پروژه می‌توانیم با اطمینان بگوییم که دیگر هیچ یک از روستاهای چرداول با مشکل تأمین آب روبه‌رو نیستند.»


وی در ادامه می‌افزاید: «با توجه به خشکسالی و از بین رفتن منابع آبی و خشک شدن رودخانه‌‌ها و چشمه‌ها، برای تأمین آب روستاهای ایلام 15 مجتمع آبرسانی در طول سال‌های گذشته تأسیس کرده‌ایم. پس از مجتمع شباب که به 13روستا با جمعیت بیش از 7 هزار و 400 نفر آبرسانی می‌کند، مجتمع شله کش آخرین مجتمعی است که مشکل تأمین آب روستاییان را برطرف خواهد کرد.»
ایلام و چرام و چرداول و مهران و دهلران تشنه‌اند. خشکسالی امان‌شان را بریده. آسمان سخاوت خود را دریغ می‌کند و زمین معلوم نیست تا کی سخاوتمند بماند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha