چهارشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۶ - ۰۸:۳۰

بررسی و ارزیابی شاخص‌های نشاط اجتماعی سازمان‌های مختلف نشان می‌دهد که بسیاری از نمودهای زندگی اجتماعی در ایران که جزئی از فرهنگ معنوی این سرزمین محسوب می‌شوند، شاخص منفی دارد.

نشاط اجتماعی،حلقه مفقوده جامعه ما

سلامت نیوز:بر اساس تعریف سازمان‌های جهانی، نشاط اجتماعی یکی از مولفه‌های اصلی رفاه و مهم‌ترین شاخص‌های توسعه محسوب می‌شود و نقش مهمی در سلامت و پویایی اجتماعی ایفا می‌کند.

به گزارش سلامت نیوز، آرمان نوشت: این در حالی است که میزان نشاط اجتماعی بر اساس معیارهای اعلام شده در ایران از سوی این سازمان‌ها در حد مطلوب قرار ندارد. بر اساس تعریف روانشناسان اجتماعی شادی و نشاط موجب ایجاد آرامش روحی می‌شود که نقش پراهمیتی در خلاقیت اندیشه و ابتکارهای فردی دارد. همچنین نشاط اجتماعی ارتباط مستقیمی با سلامت روان افراد دارد.

هر قدر افراد جامعه از سلامت روان مطلوبی برخوردار باشند، میزان نشاط اجتماعی در آن جامعه افزایش می‌یابد. باید دانست تا پیش از دهه ۱۹۸۰ بیشتر تاکید روانشناسان و جامعه‌شناسان بر بعد منفی عوامل خطرساز بیماری‌های جسمی و روانی متمرکز بود، اما از این دهه به بعد تحولی در نظام درمان به‌ویژه بخش روانی به وجود آمد که اهمیت نشاط و شادی اجتماعی را در جامعه بیش از گذشته کرد. ایران در ارزیابی‌های سازمان ملل متحد در رتبه پایینی از نشاط اجتماعی قرار می‌گیرد.

بررسی و ارزیابی شاخص‌های نشاط اجتماعی سازمان‌های مختلف نشان می‌دهد که بسیاری از نمودهای زندگی اجتماعی در ایران که جزئی از فرهنگ معنوی این سرزمین محسوب می‌شوند، شاخص منفی دارد. از سوی دیگر افراد برای انجام مطلوب فعالیت روزانه،‌ شغلی و اجتماعی به برنامه‌های تفریحی، شادی و نشاط نیاز دارند.

افراد برای انجام فعالیت‌های روزانه به تخلیه انرژی و تجدید قوا نیاز دارند. آنچه در ادامه می‌خوانید نظرات حسن عشایری، پژوهشگر مسائل اجتماعی درباره چگونگی دستیابی به شادی و نشاط است.

نشاط اجتماعی جامعه و جوانان، حلقه مفقوده جامعه ماست و این نشاط اجتماعی باید در برنامه‌های فرهنگی، هنری و ورزشی تجلی داشته باشد. به نظر شما نشاط اجتماعی چگونه می‌تواند باعث کاهش آسیب‌های اجتماعی شود؟

از نشاط و شادی می‌توان به عنوان تعادل روانی و نداشتن اضطراب و نارضایتی یاد کرد. برای مثال افراد بی‌دلیل نمی‌توانند شاد باشند، بلکه شادی نیازمند ارتباط و منافع است. نشاط یک پدیده فردی نیست، بلکه یک پدیده اجتماعی در ارتباط با دیگران است. با بررسی جامعه باید گفت که معمولا کودکان شادند و به شادی نسبی نیازمندند. از سوی دیگر افراد در طول زندگی با مشکلات متعدد مواجه می‌شوند و به این شکل شادی در حاشیه قرار گرفته یا در گرو مسائل دیگر می‌شود. بنده شادی و نشاط را یک مساله تکاملی می‌دانم. به عبارت دیگر نشاط در درجه نخست یک تعادل زیستی، روانی و اجتماعی است که می‌توان آن را از طریق خردورزی به دست آورد. برای مثال برخی افراد روان‌پریش بی‌دلیل می‌خندند، این مساله نشاط و شادی نیست، بلکه نشان‌دهنده نارسایی‌های روانی در فرد است. وقتی پردازش اطلاعات در ذهن افراد تعادل داشته باشد می‌توان به نشاط دست یافت. از سوی دیگر عدم تعادل و نبود آینده‌نگری در افراد نشاط را به یک حس گذری تبدیل می‌کند.

در این وضعیت افراد به مسائلی رو آورده که چندان هم مورد خردورزی نیست. برای مثال جوانان با مشاهده برخی صحنه‌های یک فیلم شور و هیجان لحظه‌ای را تجربه می‌کنند. درضمن نشاط یک مساله اجتماعی است و نشاط از خانواده آغاز شده و بعد به جامعه راه می‌یابد. باید دانست که یک بال نشاط امیدواری است. به عبارت دیگر وقتی امیدواری نباشد نشاط یک مساله زودگذر می‌شود. برای مثال اگر فرد امید داشته باشد، می‌تواند به آرمان‌هایش دست‌یافته و نشاط را تجربه می‌کند. بنابراین نشاط با آرمان‌ها و نیازهای ضروری زندگی سروکار دارد. برای مثال وقتی جوان امکان تحصیل، ابراز وجود و تعلق به خاک دارد، می‌تواند نشاط را تجربه کند. حس نشاط را می‌توان به عنوان دارویی بر علیه نابسامانی‌های زندگی دانست، چون امکان ندارد که فردی به شکل خردورزانه نشاط را تجربه کند و تخریب‌گر شود. در واقع تحقق نشاط از طریق خردورزی و با هدف سازندگی امکانپذیر است.

به عبارت دیگر زیربنای نشاط همدلی و همبستگی است. در تعریف می‌توان گفت نشاط به مجموعه‌ای از شرایط مثبت در زندگی معنا داده و شور زندگی را برپا کرده و در مسیر رو به جلو حرکت می‌کند. همچنین نشاط را می‌توان حربه‌ای در مقابل غم ستیزی معنا کرد. با این تفاسیر نشاط تعادل روانی، زیستی، اجتماعی و بعد از آن تحقق آرمان‌ها را به دنبال دارد. کسی که ناامید است نمی‌تواند نشاط را تجربه کند. بنابراین امید و آینده‌نگری، شور زندگی و... بستری برای تجربه نشاط در جامعه است. جامعه با نشاط ساخته می‌شود.

با بررسی جامعه باید گفت که مردم ما راه و رسم شادی را نمی‌دانند. برای مثال چندی قبل خبری مبنی بر اینکه برخی نوجوانان گل را برای دستیابی به نشاط و هیجان مصرف می‌کنند، از سوی رسانه‌ها منتشر شد.

راه و رسم نشاط و شادی را باید آموخت. افراد باید از خانواده، مدرسه و رسانه‌ها این مهارت را بیاموزند. افراد باید راه و رسم گذران زندگی روزمره را بیاموزند، چون ژنی تحت عنوان شادی در بدن وجود ندارد، بلکه این تجربه زندگی است که به افراد مجوز نشاط را می‌دهد. درضمن نشاط واکنشی به مسائل است. افراد باید کنش‌گری را بیاموزند. برای مثال افراد می‌توانند بر اساس نتایج اقدامات انجام شده به شادی و نشاط دست‌یابند. به عبارت دیگر تا کار انجام نشود، هیچ‌عملکردی از فرد سرنمی‌زند و در نتیجه نشاط نیز بروز نمی‌کند. در اصل انسان یعنی کار، طبیعتا وقتی یک کار به نتیجه برسد، نشاط ایجاد می‌شود. برای مثال روستاییان در زمان برداشت محصول جشن گرفته و به شادی می‌پردازند. با بررسی تاریخ این سرزمین باید دانست که دلایل قانع‌کننده برای نشاط وجود داشته است. بنابراین نشاط یکی از دلایل پیمودن و دستیابی به هدف است. با این تفاسیر بدون کار و انجام امور ذهنی یا فیزیکی نمی‌توان شاد بود. بر اساس یافته‌های علمی باید گفت که فرد نشاط را از طریق مغزش تجربه می‌کند، بنابراین کار و رسیدن به هدف می‌تواند برای افراد نشاط و شادی به همراه داشته باشد. درضمن فرد با حل یک مشکل می‌تواند شاد باشد.

با این تفاسیر دستیابی به نشاط و شادی در دوران‌های مختلف متفاوت است؟

در روستاها افراد در فصل برداشت محصول به شادی و نشاط می‌پردازند. با ظهور صنعت هم نشاط با کار و پیکار در زندگی روزمره به دست می‌آید. برای مثال برای شور زندگی باید کار کرد و به اهداف جامه عمل پوشاند. زندگی را می‌توان به معنای وظیفه و تکلیف دانست و با بررسی آن می‌توان نشاط را تعریف کرد. نشاط در نتیجه کار، پیکار، امید، تعادل زندگی و آینده‌نگری (جو فردایی) تعریف می‌شود. بنابراین وقتی جوان کار و آینده نداشته باشد، نشاط و شادی را در استعمال مواد مخدر به عنوان سهل الوصول‌ترین شیوه برای دستیابی به شادی‌های گذری و بی‌اساس می‌داند. در حالی که اگر آن فرد به دنبال کار و پیکار باشد و به این شکل ثمره زندگی را لمس کند، طبیعتا به دنبال نشاط‌های جمعی بهتر همراه با خردورزی حرکت می‌کند.

برای مثال در کشورهای غربی پول داده و هیجان را خریداری کرده و شاد می‌شوند. این در حالی است که اندیشمندان غربی این مساله را نقد می‌کنند. برای دستیابی به نشاط لذت‌جویی کافی نیست. به عبارت دیگر از واقعیت گریزان بودن نشاط به دنبال ندارد و این مساله نشانه‌های شروع یک نا بسامانی است. برای مثال وقتی یک نوجوان از راه استعمال مواد مخدر و دیگر شیوه‌های ناسالم به دنبال نشاط است، باید دانست که این اقدام بیمارگونه با تبعات مخرب فراوان همراه است. دستیابی به نشاط نیازمند زیربنا و تحقق آن به شکل جمعی امکانپذیر است. برای مثال افراد نوکیسه نشاط ندارند و به دنبال پنهان کردن دارایی‌هایشان هستند. در حالی که در اختیار داشتن برخی امکانات نشاط‌آور نیست، بلکه کیفیت با هم بودن ارزشمند است. باید دانست که در جامعه فقر نشاط و شادی به وفور مشاهده می‌شود. با بررسی تفریحات مردم باید گفت که اغلب افراد فقط برای غذا خوردن به تفریح می‌روند. در حالی که مرحله به مرحله وقتی افراد از لحاظ اقتصادی وضعیت مطلوب‌تری پیدا کنند به خرید و نوعی کالازدگی رو می‌آورند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha