سلامت نیوز:«انا عطشان» هشتگی كه در شبكههای اجتماعی این روزها میچرخد و میچرخد تا ترند شود. موضوع این هشتگ درباره تشنگی مردم در خوزستان است و مردمی كه به خیابان آمدهاند تا بگویند در این شرجی و گرمای خوزستان آب ندارند، برق ندارند، هوا ندارند، زندگی ندارند و زیر زمینشان نفت جاری است و سهمشان از این ثروت همین چهار گزینه است. گاومیشهای خوزستان در حال تلف شدن هستند، زمینهای كشاورزیشان خشك شده، مگر چند درصد خوزستانیها در مشاغل صنعتی و خدماتی هستند كه كشاورزی و دامپروری را هم از آنها بگیریم و انتظار داشته باشیم خشمگین نشوند!
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد ،از مدتها پیش نشانههای بروز اعتراض و ناآرامی در این استان به چشم میخورد اما با تعلل سیستم بروكراسی و نادیدهانگاری مسوولان مثل همیشه رسیدن به راهحل از وقت اضافه هم گذشت تا با شعلهور شدن مردم جان به لب رسیده یكباره اعتبارات به سمت این استان سرریز شود، پرسش این است اگر اعتباراتی وجود داشت كه به خوزستان برسد چرا اینقدر وقت هدر دادند تا جانهایی برای آب گرفته شود؟
همانطور كه در سیستان و بلوچستان مادرانی با فقدان كمبود امكانات پزشكی سیاهپوش جوانانشان شدند و بعد واكسن برای بالای 50 سال زده شد، همین دو سال پیش یعنی در سال 98 هم با همه هشدارها زمین و زندگی مردم را سیل برد و اندوه و درد را بر سرشان آوار كرد. این سوءمدیریتها تنها به این چند گزینه خلاصه نمیشود، از آن میتوان مثال فراوان آورد اما در این روزهای یزله و اعتراض در خوزستان مروری داشته باشیم از آنچه بر سر این استان آمده است.
علی ساری نماینده خوزستان (اهواز / باوی / حمیدیه / كارون) در مجلس دهم با حضور در دفتر روزنامه اعتماد مروری بر طرحهای انتقال آب در این منطقه داشت، به گفته او اولین طرح انتقال در سال 1332 اجرا شد كه براساس آن 255 میلیون مترمكعب با پروژه سد و تونل كوهرنگ یك به اصفهان منتقل میشد. ساری افزود:توجیه این طرح تامین آب شرب بود. سال 1366 پروژه سد و تونل كوهرنگ دو باز هم با 255 میلیون متر مكعب به مقصد اصفهان اجرایی شد. پروژه سد و تونل كوهرنگ سه با همین ظرفیت به همین مقصد در حال تكمیل است و هنوز به فاز بهرهبرداری نرسیده است. در كنار آن پروژه تونل بهشتآباد را داریم كه قرار است 770 میلیون متر مكعب را اینبار به سه مقصد كرمان، یزد و البته اصفهان منتقل كند.
تونل چشمه لنگان كه 195 میلیون متر مكعب است سال 1384 به بهرهبرداری رسید و تونل خدنگستان هم 65 میلیون متر مكعب را منتقل كرد و سد ونك- سولگان هم قرار شد بین 200 تا 250 میلیون متر مكعب آب را به مقصد رفسنجان و كرمان برساند. سد كمال صالح یكی دیگر از این موارد است كه در سال 1390 با ظرفیت 100 میلیون متر مكعب آب را به قم رساند. كوهرنگ سه یا بهشتآباد پروژههایی با نزدیك به یك میلیارد متر مكعب هستند كه هنوز اجرایی نشده و اثرات آن را در پاییندست ندیدهایم، او با بیان این مطلب افزود: مشكلی كه در حال دست و پنجه نرم كردن با آن هستیم تنها به 600 میلیون مترمكعب انتقال آبی است كه اكنون در حال انجام است و مانده تا تبعات پروژههای دیگر را ببینیم.
بیآبی تنها مشكل مردم خوزستان نیست، آذر سال 96 بود كه گردوغبار صنعت برق خوزستان را زمینگیر كرد و باعث شد خطوط از مدار خارج شوند. محمد طهماسبی مدیركل مقابله با پدیده گرد و غبار در سال 97 در گفتوگو با رسانهها اعلام كرده بود كه در سه سال گذشته از محل صندوق توسعه در سال ۹۶ و ۹۷، ۲۵۰ میلیون دلار و در سال ۹۸، ۱۰۰ میلیون یورو اعتبار برای مقابله با پدیده گرد و غبار دراختیار دستگاهها قرار گرفته است.
ساری در این باره گفت: ما با 350 هزار هكتار خاك فرسایش شده براساس ارزیابی وزارت جهاد كشاورزی و كارشناسان مواجه هستیم كه قرار بود طی پنج سال این معضل برطرف شود. سال اول اقدامات اجرایی انجام شد اما با تغییر مدیریت پروژه شاهد توقف اجرای آنها بودیم. متاسفانه در این دوره تنها 15درصد این پروژه انجام شد و این در حالی است كه با خشك شدن تالابها به مساحت مناطقی كه دچار فرسایش خاكی هستند، افزوده شده است. مسوولان در مصاحبههایشان معمولا كشورهای همسایه را منشا گرد و غبار مطرح میكنند این در حالی است كه ما نباید سهم بخش داخلی را نادیده بگیریم.
متاسفانه تالابهای ما وضع خوبی ندارند. در سال 96 با وجود اینكه رهاسازی آب 6 برابر نسبت به سالهای پیش بیشتر بود باز حجم آب موجود در تالاب تنها به 50درصد آب مورد نیاز در تالابی مانند هورالعظیم در بخش ایران میرسید، حال اگر بخش عراق را به آن بیفزاییم كه عمق چالش مشخص میشود. تركیه جلوی ورود آب را با سدسازی میگیرد، چرا ما نباید به این موضوع معترض باشیم؟
این نماینده مجلس دهم عنوان كرد: هورالعظیم 300 هكتار است كه 200 هكتار آن در عراق قرار دارد. متاسفانه از آنجا كه ایران در موضوع انتقال آب فعالانه عمل میكند ما نمیتوانیم به تركیه انتقاد زیادی داشته باشیم كه چرا نمیگذارد آب به عراق و هور برسد كه نتایجش درنهایت گریبان ما را هم خواهد گرفت. تبعات مدیریت نادرست آب بر خوزستان تاكنون چه بوده است؟
ساری گفت: كارون بزرگ پیشتر رودخانهای با آبی معادل پنج هزار متر مكعب در ثانیه بود كه در آن كشتی هم میدیدیم اما الان ظرفیت آن به زیر 500 متر مكعب یعنی حدود 300 متر مكعب رسیده و در وسط كارون در اهواز میتوان فوتبال بازی كرد. در سیل 98 این عدد به سه هزار متر مكعب رسید كه به واسطه عدم لایروبی در این سالها شاهد خسارتهایی بودیم. اوضاع درباره كرخه كه از حمیدیه و سوسنگرد میگذرد و خود را به هور میرساند بسیار وخیمتر است چون آنجا با عدد صفر مطلق مواجهیم، این در حالی است كه در سیل دو سال پیش 1500 متر مكعب بر ثانیه آب در این رود جریان داشت.
نتیجه چنین كاهشی از نظر این نماینده مجلس دهم قطع شدن رزق و روزی دامداران و كشاورزان بود، او گفت: وقتی دام تلف شود دامدار چه باید بكند و چطور زندگیاش را تامین كند؟ گاه دولت برای كشاورز كاری انجام میدهد اما برای دامدار چه؟ علاوه بر اینها همین چند سال پیش بود كه خرمشهریها به شوری بیش از حد آب معترض شدند، وقتی شما آب را در بالادست رهاسازی نمیكنید همین باعث میشود آب از خلیجفارس خود را بالا بكشد و بعد ناچار میشوید پروژه آبرسانی را استارت بزنید كه تنها بخشی از آن به انجام رسیده است.
این نماینده مجلس ملاحظات استانی مسوولان استانی را در چنین پروژههایی دخیل میداند. او در این باره افزود: رییسجمهور یا وزیر نیرو به هر استان و منطقهای كه تعلق داشته باشند متاسفانه تصمیمات محلی میگیرند كه نمونهاش را در طرحهای انتقال آب میبینیم. در تونل بهشتآباد گفته شد این پروژه پیوست محیطزیستی ندارد اما همچنان كار انتقال آب به استانهای دیگر در حال انجام است، در حالی كه برای صنایعی در خوزستان كه در چند كیلومتری یك سد بخواهد راه بیفتند آنقدر اما و اگر محیطزیستی میآورند كه كار به سرانجام نمیرسد.
همین موضوع باعث شده عدهای این تصور را داشته باشند كه ما شهروند درجه یك و دو داریم. چرا وقتی اغلب استانها با كمبود آب مواجهند تنها به چند استان آب میرسد و بقیه بینصیب میمانند. سوال مردم خوزستان این است كه اگر خشكسالی داریم چرا همه نباید تبعات آن را بكشند؟ چرا مردم در استانهای فلات مركزی برنج بكارند و آن وقت به خوزستانیها بگوییم برنج نكارند و دامداریتان را تعطیل كنید، آنهم خوزستانیای كه به زحمت در صنعت نفت استخدام میشود. شما وقتی میتوانید نفت خوزستان را به همه جا پمپاژ كنید چرا نمیتوانید آب از خیلجفارس بگیرید و آن را به استانهای خشك برسانید تا مردم خوزستان شرایطشان بهتر شود.
درباره پروژههای اختصاص یافته برای آب خوزستان اختلاس و فساد مالی هم كم نیست، ساری معتقد است تا زمانی كه برخوردها در این زمینه متناسب نباشد شاهد چنین فسادهایی خواهیم بود. نمونهاش در دوران ریاستجمهوری محمد خاتمی كه بودجه زیادی دراختیار آب و فاضلاب اهواز قرار گرفت. متاسفانه برخی استدلالشان این است كه اگر گیر نیفتیم كه هیچ اما اگر گیر هم افتادیم كه آنها به نرخ روز با ما حساب نمیكنند و از این جهت برندهایم.
همین موضوع درباره هفتتپه هم اتفاق افتاد و در موارد دیگر هم روی داده است. ساری درباره گرد و غبار در این استان هم هشدار داده و گفت: گرد و غبار یكی از چالشهای جدی استان است كه باید به آن توجه داشت. در حال حاضر تنها 15درصد پروژه مرتبط با این موضوع پیشرفت فیزیكی داشته اما چنانچه برای این موضوع فكری نشود آنگاه سكونت در این منطقه بسیار دشوار و غیرممكن میشود.
نظر شما