پنجشنبه ۵ آبان ۱۳۹۰ - ۱۶:۵۲
کد خبر: 35750
سلامت نیوز: بدون شك بی توجهی والدین در تربیت فرزندان، از عوامل مهم بزهكاری آنها در دوره جوانی است.
 
نقش تربیتی والدین در تربیت كودكان را تا سن شش سالگی، بویژه در پسران بسیار مهم می دانند. در واقع تقلید پسران در كودكی و نوجوانی از پدر خود بیشتر از مادر است.
جالب اینكه دخترانی كه ارتباط مناسب با پـدرانشان دارند، در هنگام ازدواج تمایل بیشتری به همسرانی با خصوصیات پدر خود دارند.

از سوی دیگر پسران از پدران خود مرد بودن و پدر بودن را می آموزند. اگر پدر به فرزند، خانواده و همسر خود بی توجه باشد، در این صورت الگوی صحیحی از سوی پدر انجام نمی شود و پسران از نظر شخصیتی دچار مشكلات بسیاری می شوند. در واقع مسئولیت پدری، مسئولیت بسیار سنگینی است كه با آگاهی، خلاقیت، فداكاری و اخلاق همراه است.
الاندا كرستی محقق دانشگاه الاباما در این باره معتقد است كه تصوری كه فرزندان در كودكی از پدرشان دارند، فردی مقتدر و شجاع است به گونه ای كه شغل، موقعیت پدر، پایگاه اقتصادی، نظریات و تحصیلات پدر در زندگی فرزندان نقش بسزایی ایفا می كند. اگر پدری دچار مشكلات اخلاقی شود، بر شخصیت كودك تاثیر می گذارد و كودك با سر افكندگی به زندگی ادامه می دهد.

به همین دلیل والدینی كه بین عمل و گفتارشان تفاوت است و پدرانی كه فرصت كافی برای ارتباط با فرزندان خود ندارند، الگوی مناسبی برای آینده فرزندان نیستند. با این همه فرزندان در مسیر رشد از افراد بسیاری تاثیر می گیرند كه در این میان نقش پدر بسیار پررنگ تر و با اهمیت تر است.

نحوه زندگی والدین و به كارگیری وسائل برای ارتباط با كودكان تاثیر مستقیمی روی رفتار كودك در جوانی دارد. آنها با رفتار و حركات خود به كودك جهت می دهند و موجب رشد و یا سقوط شخصیت فرزند خود می شوند.

والدین در خانواده دارای جایگاه ویژه ای هستند. بار عاطفی خانواده و رهبری و مدیریت خانه برعهده پدر و مادر است.

همواره فرزندان پدر را نماد اقتدار و تكیه گاه خانواده می بینند، تحقیقات روی خانواده هایی كه دارای پدر با مشكلات روانی هستند، نشان می دهد كودكان این خانواده ها همواره
احساس تحقیر می كنند. چرا كه اقتدار پدر را از بین رفته می بینند و همیشه پدر را از دوستان و اطرافیان خود پنهان می كنند.

بسیاری از مشكلات خانوادگی و ارتباطات اجتماعی خانواده مربوط به جایگاه پدر است. مطالعات نشان می دهد فرزندان در خانواده نسبت به شغل، رفتار و ارتباطات اجتماعی پدر بسیار حساس هستند، این در حالی است كه این حساسیت نسبت به مادران تحصیل كرده و دارای پایگاه اجتماعی بالا، بسیار كمتر است.

تاثیر حضور پدر در خانواده و تشویق های او در خانه سبب می شود كه فرزندان در فعالیت هایشان بسیار جدی تر عمل كنند. یك پدر در جایگاه پدر بودن برای تربیت فرزندش باید روان شناسی مربوط نوجوانی و جوانی را به خوبی بداند و خود را به الگوهای جوانان نزدیك كند.

در واقع والدین باید باتوجه به وضعیت اجتماعی امروز، آموزش های غیرمستقیمی كه از سوی رسانه ها به فرزندان داده می شود، سعی كنند دیدگاه های قدیمی را برای تربیت فرزندان خود به كار نبرند.

والدین مخصوصاً پدرها باید شناخت مناسبی از ویژگی های دوران جوانی و نوجوانی فرزندان خود داشته باشند و خود را به وضعیت رفتاری آنان نزدیك كنند.

خانواده ها باید مسافرت و تفریحات خانوادگی را هر چند وقت یك بار در برنامه زندگی خود داشته باشند؛ مسافرت به خانواده ها فرصت گفت وگو و تعامل بیشتر را می دهد و به
ویژه برای پدران زمینه ای را ایجاد می كند كه فارغ از مشغله كاری خود در محیطی صمیمی با فرزندان خود تعامل داشته باشند.

تحقیقات نشان می دهد هنگامی كه حضور پدر در خانواده به دلیل فشار كاری یا هر وضعیت دیگر كمتر باشد، ویژگی شخصیتی و اخلاقی فرزندان نیز دچار تنزل می شود.
این مسئله به این دلیل است كه پدر به عنوان واسطه بین دنیای بیرون و خانواده، نقش اصلی در شكل گیری ارزش های اخلاقی و وجدانیات فرزند دارد.

تاثیر حضور مادر در یك سال و نیم ابتدای زندگی كودك بسیار مهم است و محبت مادر برای یك سال و نیم ابتدای زندگی كودك بسیار ضروری است و احساس اعتماد به نفس كودك نیز به دلیل همین محبت مادر شكل می گیرد.

پسران در سنین نوجوانی، نیاز بیشتری به پدر دارند و پدران نیز باید برنامه ریزی لازم را برای حضور بیشتر در منزل داشته باشند.

گاهی مادر بیش از حد به فرزندش محبت می كند كه منجر به تربیت فرزندان زیاده خواه و بی مسئولیت می شود. بعضی وقت ها هم مادر از همان ابتدا به كودك بی توجهی می كند.

این امر هم سبب می شود تا كودكان عزت نفس كافی نداشته باشند. در واقع اگر پدر خود را ملزم به رعایت اصول اخلاقی بداند، كودك الگوپذیری بسیار خوبی از پدر می كند، اما گاهی وقت ها پدر رفتارهای مناسبی از خود نشان نمی دهد، در نتیجه فرزندان هم بدون توجه به اصول اخلاقی پرورش پیدا می كنند. بی توجهی به نوجوانان و مشغله زیاد والدین موجب می شود كودكان بدون توجه به ارزش های اجتماعی و اخلاقی و غیرمتعهد بزرگ شوند. هرچقدر والدین در تربیت فرزندان خود هماهنگ و همگام باشند، آنها در جوانی از تعادل روحی- شخصیتی بیشتر برخوردار می شوند. والدین باید نسبت به شرایط روحی- روانی فرزندان خود توجه داشته باشند. والدین نباید از قدرت خود برای كنترل جوانشان استفاده كند.

شخصیت پدر، تحصیلات، دیدگاه وی، شغل، نگرش و سطح درآمد پدر متغیرهایی است كه كودك در آینده از آنها تاثیر می پذیرد. براساس تحقیقات پدران بیكار نسبت به پدران شاغل بیشتر رفتارهای خشن از خود نشان داده اند كه تاثیر این موضوع در رفتار كودكان در جوانی و نوجوانی مشخص شده است.

اگر والدین نسبت به روحیه فرزندان خودآگاه باشند، توانمندی نوجوان خود را بشناسند، او شرایط رشد مناسبی را طی خواهد كرد و رفتارهای پرخطر او در سال های آینده نیز كاهش پیدا می كند. والدین با توجه به توانایی هایشان خود در خانواده، برای هدایت اعضا تلاش می كنند تا آرامش و آسایش در خانه و خانواده فراهم شود. تشویق به مرقع و تنبیه ابزارهایی است كه خانواده ها برای تربیت فرزندانشان به كار می گیرند. خانواده ها هر كدام راهكارهای ویژه ای برای تنبیه و تشویق كودكان دارند. برخی از پدران تنها راه تربیت كودكانشان را تنبیه بدنی می دانند؛ اما باید در نظر داشت كه به جای تنبیه و اعمال خشونت فیزیكی راه های بهتری هم می توان پیدا كرد. تنبیه بدنی عوارض متعددی در رفتار و روحیه كودك دارد.

تحقیقات نشان می دهد كودكانی كه تنبیه بدنی می شوند بیشتر از سایر جوانان مضطرب و پرخاشگر هستند. برای تربیت كودكان نباید از تنبیه بدنی استفاده كرد زیرا موجب اختلالات رفتاری آنها در بزرگسالی می شود. كارشناسان اثرات تنبیه بدنی را بسیار تاثیرگذار در روح و شخصیت فرزندان می دانند.

پدر و مادرها وقتی از مسئله ای ناراحت و در حالی كه بسیار خشمگین هستند نباید كودك را تنبیه كنند. زیرا در هنگام عصبانیت قدرت تصمیم گیری مناسبی ندارند. تنبیه بدنی كم اثرترین و بدترین نوع تنبیه است. تنبیه بدنی مسئولیت را از دوش كودك برمی دارد. هنگامی كه می خواهید كودكی را تنبیه كنید رفتار و عمل زشتش را نكوهش كنید نه صفت او را.
اگر كودكی فعالیت مهمی انجام داد بهتر است او را تشویق كنیم چرا كه كودك تلاش می كند تا آن كار را دوباره تكرار كند. تشویق كودك موجب رغبت و دلگرمی و نشاط و تحركش می شود و او را به جدیت وادار می كند. باید توجه داشت كه تشویق به سن و درك و نوع عمل او بستگی دارد. ما باید با توجه به سن و سطح درك فرزندمان و اوضاع و شرایط خاص زندگی و ارزش و اهمیت كار او، نوع تشویق و میزان آن را انتخاب كنیم. تشویق برخلاف تنبیه كه از عوامل بازدارنده است، عاملی ترغیب كننده است كه به انسان نیرو می دهد. شخصی كه تشویق می شود از كار و زحمت خود احساس رضایت می كند و همین رضایت خاطر است كه جلو خستگی و بی میلی او را می گیرد.

تحسین جوانان موجب می شود كه اعتماد به نفس در آنها افزایش یابد و استعدادهای نهفته اش شكوفا شوند و قوای درونی اش به فعالیت برسند. تشویق، شخصیت جوان را احیا می كند، او را از یاس و بدبینی نجات می دهد و به زندگی دلگرم می كند و گاهی یك تحسین ساده، مسیر زندگی فرد را دگرگون می سازد.

هنگامی كه فرزندمان را تشویق می كنیم فرصتی فراهم می شود تا او به توانایی، ظرفیت و ارزشمندی های خود پی ببرد و در نتیجه تصویر مثبت و ارزنده ای از خود در ذهنش ایجاد شود كه دوره جوانی شكل دهنده حرمت نفس او خواهد بود.

تشویق بدون علت در كودكی به مرور ممكن است به صورت رشوه درآید و اعمال كودك به پاداش وابسته شود و پرتوقع و طلبكار پرورش یابد و در همه جا انتظار پاداش عملی یا معنوی داشته باشد، از همه كس طلبكار شود ولی خودش احساس مسئولیت نكند. او حتی در برابر انجام وظایف قانونی یا اجتماعی خود نیز توقع پاداش خواهد داشت. انجام بیش از
حد، این مسئله، جوان را به غرور و خودبینی مبتلا می كند و در درازمدت مانع پیشرفت او می شود.

منبع: روزنامه کیهان

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha