خانوادههای امروزی از نظر اندازه، شكل، الگو و ساختار با گذشته فرق كردهاند. مادران و پدران دوشغله و خانواده تكسرپرست، بدسرپرست، خانوادههای طلاق، تحت فشار و آزار، از جمله این موارد هستند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل ازاطلاعات ؛ برای كاهش استرس و اضطراب كودك و خانوادهها چه كنیم؟ این مقاله خوانندگان را بیشتر به مراقبت از كودكان و ارتباط بیشتر با آنها وامیدارد.كودك و دوره كودكی، دستخوش تغییرات زیادی شده است. گذشت زمانی كه بیشتر كودكان به خانه میرسیدند و مادر را در آشپزخانه میدیدند و با لیوان شیر، شیرینی، بیسكویت خانگی و نان و پنیر و دیگر خوراكیهای خانگی از آنها استقبال میشد.
كودكان امروز زمان زیادی را در مراكز مراقبت، محیطهای آموزشی، مهدهای كودك و شیرخوارگاهها میگذرانند.والدین و بزرگترها و دیگر اعضای خانواده اغلب چنان مشغول كار و سرگرم امور بیرون از خانه هستند كه گاه نمیتوانند توجه اصولی به فرزندان خردسالشان داشته باشند.این اشتغال میتواند جنبههای مختلف و عوارض متفاوتی را برای كودكان دربر داشته باشد. براساس آمار CDF در سال 2000، دوسوم مادرانِ كودكانِ كمتر از 6 سال به كار بیرون از خانه مشغولند كه پیچیدگیهایی را برای خانوادههای سراسر دنیا پدید آورده است.
برای زنان، نقشهایی چندگانه، مثل مراقبت از فرزندان و مدیریت خانه، خانواده و كار بیرون از خانه تنش و خستگیهایی را به دنبال دارد.در این میان ذهن والدین را حداقل سه مسأله اصلی به خود مشغول نگه میدارد:
1. نگرانی برای پیدا كردن یك مركز مراقبت خوب، كیفی و سازنده
2. تلاش برای پیدا كردن «زمان كیفی» به منظور بودن در كنار كودكان و ایجاد پیوستگی در خانواده
3. تحمیل بار اقتصادی و اجتماعی ناشی از وضعیت نوین نظامهای خانوادگی
بنابراین، بسیاری از تجارب استرسزا در كودكان خردسال ناشی از خانواده و تغییرات در آن است. طلاق، ازدواج مجدد، انتقال به خانه جدید، تولد كودك جدید، كاهش سطح ارتباطات خانوادگی و دیدار فامیل از این جملهاند. در عین حال در ایجاد استرس دلایلی وجود دارد كه كمتر بحرانی هستند و از اتفاقات، حوادث و رخدادهای روزمره زندگی نشأت میگیرند:
ـ به كودكان گفته میشود كه چه كارهایی را حتماً باید انجام دهند و كدام را نباید دنبال كنند.
ـ با چه كسی دوست شوند، با چه كسانی بازی نكنند.
ـ بیرون از خانه نروند و در كوچه بیشتر مراقب خود باشند.
ـ تلویزیون نگاه كنند یا چه برنامههایی مال آنها نیست و ساعات خواب و بیداریشان كنترل میشود.
ـ تغییر در برنامه روزانه و تغییر مربی و كاركنان را در مهدكودك تجربه میكنند.
ـ نمیتوانند زیپ لباس خود را ببندند یا قطعات پازل را به هم وصل كنند.
ـ در خانه تنها میمانند...
والدینی كه به كودكان به هر دلیلی كمتوجهی میكنند یا زمان لازم را برای صحبت كردن، قصه گفتن، خندیدن، بیرون رفتن و بودن با یكدیگر صرف نمیكنند؛ والدینی كه استانداردهای سخت و ویژهای را برای پیشبرد تحصیلی و شایستگیهای ورزشی و رقابتهای دیگر فرزندانشان در این سالها برقرار میكنند؛ والدینی كه استانداردهایی را فراتر از حد توان و انتظار كودكان خردسال خود برقرار میكنند و براساس خواستهها و آرزوهای شخصی و سلایق خود، آنها را به سوی هدفهای زودرس سوق میدهند و والدینی كه جداول برنامه و كلاسهای خارج از زمان مدرسه را با عجله برای كودكانشان ترتیب میدهند، میتوانند استرس را در فرزندانشان افزایش دهند.
استرس حتی میتواند ناشی از اوقات خوش نیز باشد. تعطیلات، مرخصیها، اوقات آخر هفته، ورود كودك جدید، نظم و ساختار زیاد برای ترتیب دادن یك مهمانی خانوادگی و ایجاد محركات زیاد برای كودك از این جملهاند.
كودكان به راههای مختلفی به این استرسها پاسخ میدهند؛ با مشكلاتی از جمله خواب (كابوسهای شبانه یا حتی راهروی در خواب)، افسردگی، برگشتپذیری به رفتارهای كودكانه سالهای قبل، اظهار درد و ناراحتیهای مبهم، بیش فعالی، مشكلات غذا خوردن، واكنش و تحریكپذیری زیاد و حتی مشكلات پزشكی و فیزیكی و روانی دیگر مثل سردرد، دلدرد، خونریزی معده و...
استرسها و تنشها بخش طبیعی زندگی كنونی هستند و حدی از آنها از عوامل رشد كودك به شمار میآیند، اما باید به وسیله بزرگترها، در خانه، فامیل و مراكز مراقبتی و آموزشی مورد توجه قرار گیرند و مدیریت و مهار شوند. برازلتون و گرین اسپان در سال 2000 در پاسخ به تنشها و استرسهای كودكان و خانوادههای امروز 7 نیاز اصولی و غیرقابل گذشت كودكان را مطرح كردهاند كه توجه به آنها را لازم میدانند:
1. نیاز به برقراری روابط با كودك و همراهی او در مراقبتهای جاری، سرگرمی، تفریح و گردش و امور بیرون از خانه؛
2. نیاز به حمایت فیزیكی، ایمنی و نظمدهی در زندگی؛
3. نیاز به كسب تجارب متناسب با تفاوتهای فردی كودكان؛
4. نیاز به تجارب متناسب با رشد كودكان؛
5. نیاز به برقراری محدودیتهای صحیح و منطقی و انتظارات اصولی؛
6. نیاز به جامعه حمایتی، پایدار و تداوم فرهنگی؛
7. نیاز به آیندهنگری و برنامهریزی برای كودكان.
و اما میتوانیم با در نظر گرفتن این هفت نیاز و تحقق آنها در خانه، خانواده و مراكز آموزشی و شیوههای فرزندپروری مناسب، به كاهش استرسهای غیرلازم، بهداشت روانی و اجتماعی خانواده و كودكان كمكهای شایان توجهی كنیم.خانوادههای امروزی از نظر اندازه، شكل، الگو و ساختار با گذشته فرق كردهاند. مادران و پدران دوشغله و خانواده تكسرپرست، بدسرپرست، خانوادههای طلاق، تحت فشار و آزار، از جمله این موارد هستند. كودكان نیز از این تغییرات تأثیر میپذیرند.
برای كاهش استرس و اضطراب كودك و خانوادهها چه كنیم؟ این مقاله خوانندگان را بیشتر به مراقبت از كودكان و ارتباط بیشتر با آنها وامیدارد.
كودك و دوره كودكی، دستخوش تغییرات زیادی شده است. گذشت زمانی كه بیشتر كودكان به خانه میرسیدند و مادر را در آشپزخانه میدیدند و با لیوان شیر، شیرینی، بیسكویت خانگی و نان و پنیر و دیگر خوراكیهای خانگی از آنها استقبال میشد.كودكان امروز زمان زیادی را در مراكز مراقبت، محیطهای آموزشی، مهدهای كودك و شیرخوارگاهها میگذرانند.
والدین و بزرگترها و دیگر اعضای خانواده اغلب چنان مشغول كار و سرگرم امور بیرون از خانه هستند كه گاه نمیتوانند توجه اصولی به فرزندان خردسالشان داشته باشند.این اشتغال میتواند جنبههای مختلف و عوارض متفاوتی را برای كودكان دربر داشته باشد. براساس آمار CDF در سال 2000، دوسوم مادرانِ كودكانِ كمتر از 6 سال به كار بیرون از خانه مشغولند كه پیچیدگیهایی را برای خانوادههای سراسر دنیا پدید آورده است.
برای زنان، نقشهایی چندگانه، مثل مراقبت از فرزندان و مدیریت خانه، خانواده و كار بیرون از خانه تنش و خستگیهایی را به دنبال دارد.
در این میان ذهن والدین را حداقل سه مسأله اصلی به خود مشغول نگه میدارد:
1. نگرانی برای پیدا كردن یك مركز مراقبت خوب، كیفی و سازنده
2. تلاش برای پیدا كردن «زمان كیفی» به منظور بودن در كنار كودكان و ایجاد پیوستگی در خانواده
3. تحمیل بار اقتصادی و اجتماعی ناشی از وضعیت نوین نظامهای خانوادگی
بنابراین، بسیاری از تجارب استرسزا در كودكان خردسال ناشی از خانواده و تغییرات در آن است. طلاق، ازدواج مجدد، انتقال به خانه جدید، تولد كودك جدید، كاهش سطح ارتباطات خانوادگی و دیدار فامیل از این جملهاند. در عین حال در ایجاد استرس دلایلی وجود دارد كه كمتر بحرانی هستند و از اتفاقات، حوادث و رخدادهای روزمره زندگی نشأت میگیرند:
ـ به كودكان گفته میشود كه چه كارهایی را حتماً باید انجام دهند و كدام را نباید دنبال كنند.
ـ با چه كسی دوست شوند، با چه كسانی بازی نكنند.
ـ بیرون از خانه نروند و در كوچه بیشتر مراقب خود باشند.
ـ تلویزیون نگاه كنند یا چه برنامههایی مال آنها نیست و ساعات خواب و بیداریشان كنترل میشود.
ـ تغییر در برنامه روزانه و تغییر مربی و كاركنان را در مهدكودك تجربه میكنند.
ـ نمیتوانند زیپ لباس خود را ببندند یا قطعات پازل را به هم وصل كنند.
ـ در خانه تنها میمانند...
والدینی كه به كودكان به هر دلیلی كمتوجهی میكنند یا زمان لازم را برای صحبت كردن، قصه گفتن، خندیدن، بیرون رفتن و بودن با یكدیگر صرف نمیكنند؛ والدینی كه استانداردهای سخت و ویژهای را برای پیشبرد تحصیلی و شایستگیهای ورزشی و رقابتهای دیگر فرزندانشان در این سالها برقرار میكنند؛ والدینی كه استانداردهایی را فراتر از حد توان و انتظار كودكان خردسال خود برقرار میكنند و براساس خواستهها و آرزوهای شخصی و سلایق خود، آنها را به سوی هدفهای زودرس سوق میدهند و والدینی كه جداول برنامه و كلاسهای خارج از زمان مدرسه را با عجله برای كودكانشان ترتیب میدهند، میتوانند استرس را در فرزندانشان افزایش دهند.
استرس حتی میتواند ناشی از اوقات خوش نیز باشد. تعطیلات، مرخصیها، اوقات آخر هفته، ورود كودك جدید، نظم و ساختار زیاد برای ترتیب دادن یك مهمانی خانوادگی و ایجاد محركات زیاد برای كودك از این جملهاند.
كودكان به راههای مختلفی به این استرسها پاسخ میدهند؛ با مشكلاتی از جمله خواب (كابوسهای شبانه یا حتی راهروی در خواب)، افسردگی، برگشتپذیری به رفتارهای كودكانه سالهای قبل، اظهار درد و ناراحتیهای مبهم، بیش فعالی، مشكلات غذا خوردن، واكنش و تحریكپذیری زیاد و حتی مشكلات پزشكی و فیزیكی و روانی دیگر مثل سردرد، دلدرد، خونریزی معده و...
استرسها و تنشها بخش طبیعی زندگی كنونی هستند و حدی از آنها از عوامل رشد كودك به شمار میآیند، اما باید به وسیله بزرگترها، در خانه، فامیل و مراكز مراقبتی و آموزشی مورد توجه قرار گیرند و مدیریت و مهار شوند. برازلتون و گرین اسپان در سال 2000 در پاسخ به تنشها و استرسهای كودكان و خانوادههای امروز 7 نیاز اصولی و غیرقابل گذشت كودكان را مطرح كردهاند كه توجه به آنها را لازم میدانند:
1. نیاز به برقراری روابط با كودك و همراهی او در مراقبتهای جاری، سرگرمی، تفریح و گردش و امور بیرون از خانه؛
2. نیاز به حمایت فیزیكی، ایمنی و نظمدهی در زندگی؛
3. نیاز به كسب تجارب متناسب با تفاوتهای فردی كودكان؛
4. نیاز به تجارب متناسب با رشد كودكان؛
5. نیاز به برقراری محدودیتهای صحیح و منطقی و انتظارات اصولی؛
6. نیاز به جامعه حمایتی، پایدار و تداوم فرهنگی؛
7. نیاز به آیندهنگری و برنامهریزی برای كودكان.
و اما میتوانیم با در نظر گرفتن این هفت نیاز و تحقق آنها در خانه، خانواده و مراكز آموزشی و شیوههای فرزندپروری مناسب، به كاهش استرسهای غیرلازم، بهداشت روانی و اجتماعی خانواده و كودكان كمكهای شایان توجهی كنیم.
نظر شما