سه‌شنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۲ - ۰۵:۵۵

واکنش‌های مردم در هفته‌های اخیر که به بهانه‌هایی چون نتایج انتخابات و صعود تیم ملی فوتبال به جام جهانی، در سطح خیابان‌ها با شادی و فریاد خوشحالی به تصویر کشیده شد ، بیانگر نیاز مبرم مردم به فضایی برای نشاط و قرار گرفتن تفریح و شادی، در سبد زندگی روزمره شان است.

تفریح در زندگی مردم، «خشک» شده است
سلامت نیوز :  واکنش‌های مردم در هفته‌های اخیر که به بهانه‌هایی چون نتایج انتخابات و صعود تیم ملی فوتبال به جام جهانی، در سطح خیابان‌ها با شادی و فریاد خوشحالی به تصویر کشیده شد ، بیانگر نیاز مبرم مردم به فضایی برای نشاط و قرار گرفتن تفریح و شادی، در سبد زندگی روزمره شان است. موضوعی که در روزهای اخیر از سوی بسیاری کارشناسان مطرح شد و حتی رئیس جمهور  منتخب به صراحت از آن گفت.مردم در روزهای اخیر در خیابان‌ها شادمانی کردند اما پشت تمام این فریاد‌ها، غمی‌بود که نشان می‌داد دل مردم ما چه قدر برای شادی تنگ است و امیدوارند کلیدی برای شاد بودنشان در زندگی پیدا شود.

در این میان اما نکته قابل تامل در شاد بودن مردم، ایجاد زمینه‌ها و زیر‌ساخت‌هایی است که بتواند شادی و تفریح را بخشی از زندگی مردم کرده و تنها به حضورهای موردی در خیابان و بوق و جیغ زدن محدود نکند. سعید معیدفر، جامعه‌شناس و استاد بازنشسته دانشگاه تهران، در گفت‌و‌گو با «قانون» معتقد است که رویکرد حکومت و دولت مردان ما در این خصوص، اشتباه است. به عقیده وی انسان‌ها در کنار جدیت و رسمی‌بودن و مسکوت ماندن، گاهی به شدت به جدی نگرفتن زندگی و تفریح نیاز دارند، به روز‌هایی که هیچ چیز و هیچ چیز در آن جای تفریح، شوخی و بی خیالی را پر نمی‌کند. گفت و گوی «قانون» با این جامعه شناس را در زیر می‌خوانید:

اختصاص اوقاتی از زندگی انسان به تفریح به عنوان لازمه  زندگی، به نسبت سایر نقاط جهان در کشور ما چندان جدی گرفته نمی‌شود. سال‌هاست که نه زیرساخت و نه برنامه خاصی در این زمینه دیده نشده و اصولا تفریح به عنوان یک نیاز، به چشم کسی نمی‌آید. فقدان این نیاز ضروری را  چطور می‌توان توجیه کرد؟
جدا از اینکه قبول داریم به این مقوله در کشور همیشه کم بها داده شده، من فکر می‌کنم این همه   مردم نیستند که از تفریح دور مانده اند. بخشی از جامعه ما خیلی هم به تفریح کردن بها می‌دهند و آمار ایران گردی و جهان گردی را در این سال‌ها بالا برده اند. شاید سرانه‌ها در این زمینه هنوز در مقایسه با کشور‌های توسعه یافته قابل قبول نیست اما با تغییر سبک زندگی، امواج آن به جامعه ما هم رسیده و نقش تفریح و اوقات فراغت پررنگ تر شده. اصولا ما مردمی‌هستیم که از هر فرصتی حتی یک پارک رفتن ساده هم برای تفریح استفاده می‌کنیم.

اما برخی معتقدند گرایش به داشتن تفریح و اوقات فراغت است که ایجاد شده نه خود تفریح. شرایط بهره مندی از این امکانات هنوز برای بخش اعظم جامعه فراهم نیست. پارک گردی و خیابان گردی، یا همین شادی‌های بی وقفه  مردم در روزهای اخیر و به بهانه‌های مختلف در خیابان، نشان داد که مردم ما از انرژی‌های تخلیه نشده لبریز هستند. مردم با همه چیز حتی سینما و تئاتر   و کنسرت، به خاطر هزینه‌های آن قهر کرده اند.

بدیهی است که مشکلات اقتصادی در یکی دو سال اخیر در بهره مندی اقشار مختلف جامعه از تفریح‌ها تاثیر منفی گذاشته و طبیعی است که امروزه رفتن به تئاتر و کنسرت در استطاعت بسیاری از افراد نباشد یا سرانه سینما پایین آمده باشد، خصوصا در این سال‌ها که عرصه‌های عمومی‌بسته شده و انسان‌ها از فعالیت در فضای عمومی‌بازداشته شد‌ه‌اند. اما این را هم باید پذیرفت که فضای سینما این روزها فضای جذابی نیست که مردم سر و دست بشکنند که برایش پول خرج کنند. ترجیح می‌دهند کمی‌بیشتر منتظر بمانند و با خریدن سی دی‌های فیلم، آن را در یک محیط خانوادگی و راحت تماشا کنند. وسایل تفریحی همه ابزار هستند و در کنارشان  باید  گفت و گو و تعامل وجود داشته باشد که وجود ندارد. شب‌های شادی مردم را ببینید، پر است از تعامل و شاد بودن. گاهی شادی نیاز به موقعیت خاص و بهانه مناسب دارد. بهانه ای که منجر به لذت بردن انسان‌ها از کنار هم بودن بشود.

به نظر شما چرا لذت در کنار هم شاد بودن، لذت تفریح کردن در کشور ما دست کم گرفته می‌شود؟
رویکرد حکومت‌ها و دولتمردان ما در این زمینه اشتباه است. اینکه می‌گویم مختص ما نیست، در همه انقلاب‌ها پس از پیروزی انقلابیون  فکر می‌کنند که همه مردم باید ساکت و جدی و رسمی‌باشند و خواهان یک رابطه خشک و جدی بین افراد هستند. در حالی که تصور و برداشت اشتباهی از واقعیت دارند. در همه جای دنیا روزهایی هست که مردم احتیاج به جدی نگرفتن زندگی دارندو احتیاج دارند همه چیز را شوخی بپندارند و خوش باشند و کارناوال راه بیندازند و به هم گوجه پرتاب کنند و آب بپاشند.

اما این جا اگر مردم روی هم آب بریزند، نتیجه دیگری همراه می‌شود.
دلیل آن این است که ما این جدی نگرفتن‌ها را بطالت تلقی می‌کنیم در حالی که این‌ها تخلیه انرژی‌های زاید است که در طول سال از فشار‌های کاری و خانوادگی حاصل شده. این‌ها حکم سوپاپ اطمینانی را دارد که از انفجار جلوگیری می‌کند.

این سوپاپ اطمینان برای ایجاد شدن در جامعه احتیاج به زیرساخت و برنامه دارد که تا به حال حاصل نشده. چطور می‌توان آن را ایجاد کرد؟
باید در وهله اول بپذیریم که نیاز به اوقات فراغت و تفریح، برای عوض کردن شرایط زندگی لازم است. باید مثل خانواده ای که مدت‌ها از هم دور افتاده اند و با یک سفر، روابط سرد و بی احساسشان را مجددا روغن کاری می‌کنند. مردم را با در کنار هم بودن انس بدهیم.

و رابطه   مردم با تفریحاتی را که از زندگی کنار گذاشته اند را چه عاملی می‌تواند روغن‌کاری کند؟
آقای روحانی همین دو روز قبل از صدا و سیما و نیروی انتظامی‌قدردانی کردند  و تلویحا از هر دو خواستند که آستانه تحملشان را بالا نگه دارند. نکته ظریفی در این قدردانی بود که می‌گفت شاد بودن مردم چه اشکالی دارد؟ چرا اجازه نمی‌دهید مردم شاد باشند؟ چرا با آب پاشیدن مردم روی هم در پارک‌ها، نیروی انتظامی‌فکر  می‌کند که فاجعه انسانی رخ داده؟ یعنی دستگاه فکری حکومت باید تغییر کند و فکر نکنند که اگر جامعه از حالت جدی خارج شود، وضعیت غیر قابل کنترل خواهد بود. مردم دوست ندارند در روزهای تعطیل، شاهد فضای کنترل شده باشند. مردم با قرار گرفتن در این فضا می‌خشکند.

چه اندازه می‌توان به ایجاد زیر ساخت‌های شادی در جامعه امیدوار بود؟
من از این جهت خوشبین هستم که این مردم و این کشور، همیشه فرهنگ و تاریخ خود را حفظ کرده و کسی نتوانسته آن را عوض کند. همه می‌دانیم که تلاش‌های بسیاری برای حذف نوروز و چهارشنبه سوری و دیگر آداب ما صورت گرفت اما بی نتیجه ماند. در زمینه‌های دیگر هم این اتفاق می‌افتد اما  زمان آن مشخص نیست. امیدواریم که مدیران جامعه نیز این نیاز جامعه را درک کرده و زودتر به آن پاسخ دهند، در غیر این صورت عواقب خوبی در پیش نخواهد بود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha