کمتر مکانی را می‌توان یافت که از لحاظ اقلیم و طبیعت و آب و هوا تنوعی مانند استان گلستان داشته باشد. استانی که از یک سو دریا و جنگل انبوه دارد و از سوی دیگر منطقه‌ای نیمه استپی و نیمه بیابانی محیط بی‌نظیری برای حیات‌ وحش ساخته است. اکوسیستمی بس شگرف با تاریخی باشکوه مانند تاجی باعظمت جلوه‌نمایی می‌کند. گلستان را پل شرق و غرب می‌دانند چرا که اترک را از خراسان به خزر پیوند می‌دهد. بی‌هیچ شکی گلستان با طبیعت بسیار زیبا و غنی‌اش گل سرسبد گردشگری ایران محسوب می‌شود. اما همین گل سرسبد به تدریج درحال پژمردگی است. دلیلش را هم قطعا باید دخالت انسان دانست اگرچه خشکسالی‌های اخیر هم بی‌تاثیر نبوده است.

خلیج گرگان در اغما- سیل مهاجرت در راه

سلامت نیوز: کمتر مکانی را می‌توان یافت که از لحاظ اقلیم و طبیعت و آب و هوا تنوعی مانند استان گلستان داشته باشد. استانی که از یک سو دریا و جنگل انبوه دارد و از سوی دیگر منطقه‌ای نیمه استپی و نیمه بیابانی محیط بی‌نظیری برای حیات‌ وحش ساخته است. اکوسیستمی بس شگرف با تاریخی باشکوه مانند تاجی باعظمت جلوه‌نمایی می‌کند. گلستان را پل شرق و غرب می‌دانند چرا که اترک را از خراسان به خزر پیوند می‌دهد. بی‌هیچ شکی گلستان با طبیعت بسیار زیبا و غنی‌اش گل سرسبد گردشگری ایران محسوب می‌شود. اما همین گل سرسبد به تدریج درحال پژمردگی است. دلیلش را هم قطعا باید دخالت انسان دانست اگرچه خشکسالی‌های اخیر هم بی‌تاثیر نبوده است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شهروند، امروز خلیج گرگان وضع خوبی ندارد. مناطق حفاظت‌شده مثل قسمتی از شاه‌کوه و جهان‌نما دستخوش تعرضات افراد سودجو و معدن‌کاوی قرار گرفته ‌است. حیات وحش آن از تیررس شکارچیان و جاده‌های بی‌مورد در امان نیست. سدها نفس طبیعت را گرفته‌اند و زندگی از رودخانه‌ها رخت بسته است. پارک ملی گلستان بارها طعمه حریقی شده است که گردشگران وطنی هنوز یاد نگرفته‌اند چطور و کجا آن را بیفروزند و خاموش کنند. به بهانه پیشرفت و توسعه، تالاب‌هایش به مرگ زودرس دچار شده‌اند و ‌هزار بلای ریز و درشتی که بر محیط ‌زیست کم‌رمق گلستان وارد آمده است. لذا بر آن شدیم تا صفحه محیط‌ زیست این هفته «شهروند» را با کمک دکتر مزدک دربیکی، دکترای محیط‌ زیست و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد گرگان و همین‌طور عضو هیأت تحریریه مجله توسعه پایدار کانادا به مشکلات زیست‌محیطی استان گلستان اختصاص دهیم.


استپ‌های گلستان، کانون اصلی ریزگردهای آینده

به‌نظر می‌رسد پدیده ریزگرد محدود به استان‌های جنوبی یا حتی مرکزی ایران نباشد، ریزگردهایی که همه کارشناسان معتقدند ریشه اصلی آن منابع داخلی است به استان‌های شمالی هم خواهد رسید. یکی از علل نفوذ یا تشکیل ریزگردها در شمال، گسترش بیابان‌زایی حتی در استان‌های سرسبز شمالی است. برخی فکر می‌کنند بیابان تنها به کویر و دشت‌های بی‌آب و علف اطلاق می‌شود در صورتی که در همین گوشه و‌کنار استان گلستان در نواحی نیمه استپی آن بیابان‌زایی به سرعت درحال پیشروی است. عدم استفاده بهینه از آب، سدسازی، خشکسالی‌های پی‌درپی
مدیریت نکردن منابع آبی، هدررفت حدود ٩٠درصد آب در بخش کشاورزی و جنگل‌خواری باعث گسترده شدن بیابان‌های این استان شده است. به‌گفته دکتر مزدک دربیکی عضو هیأت تحریریه نشریه توسعه پایدار کانادا، جدا از کانون‌های تشکیل ریزگرد خارجی (عربستان و عراق) طبق مستنداتی که سازمان هواشناسی اعلام کرده دو تا سه کانون اصلی تشکیل ریزگرد در استان‌های شمالی به‌ویژه گلستان شناسایی شده و مسئولان باید این مسأله را به‌عنوان یک هشدار برای آینده این استان و استان‌های شمالی درنظر بگیرند. گفته می‌شود این کانون‌ها در مناطق شمالی گلستان جایی که به صورت نیمه استپی و نیمه‌بیابانی است، وجود دارند. به چند دلیل این کانون‌ها شکل گرفتند؛ یکی محیط آن منطقه به دلیل خشک بودن، پتانسیل ایجاد ریزگرد را دارد و خشکسالی‌های اخیر هم مزید بر علت شده است. دومین دلیل برمی‌گردد به شیوه تفکر و مدیریت مسئولان دولتی، که تا کنون نتوانستند یا نخواستند جلوی پدیده بیابان‌زایی را بگیرند. اساسا شواهد حاکی از این امر است که تا کنون هیچ اقدام موثری در جهت مبارزه با این پدیده از سوی سازمان‌ها، مراتع و جنگل، و دیگر سازمان‌ها صورت نگرفته است. متاسفانه با گسترش بیابان‌زایی مراتعی هم که قبلا وجود  داشت به شدت تخریب شده است و متاسفانه سازمان حفاظت از مراتع و جنگل هیچ‌گونه کار اجرایی مثبتی در جهت جلوگیری از این پدیده انجام نداده است.

از قدیم در این مناطق مردم محلی که بیشتر ترکمن هستند به پرورش شتر مشغول بودند. این حیوان برخلاف گوسفند و بز هم مقاوم به خشکی است و باعث حفظ مرتع می‌شود. درواقع شتر سازگاری بالایی به خشکی دارد و هم بازده اقتصادی مناسبی دارد متاسفانه مسئولان با اتخاذ تصمیمات غلط و کاملا غیرعلمی گوسفندداری را جایگزین شترداری کردند. وقتی می‌شود شترداری را احیا کرد و به حفظ مرتع و جنگل کمک کرد چرا این سازمان‌های متولی هیچ‌گونه اقدامی در این زمینه نکردند. با ورود دام‌هایی مانند گوسفند و بز به جای شتر مراتع این مناطق فقیرتر شده‌اند. همچنین با تشکیل منطقه آزاد در مرز ایران و ترکمنستان طرح‌های کشاورزی و مرتع‌داری به کل نابود شدند. از سوی دیگر، احداث شهرک صنعتی اترک با وسعتی معادل‌ هزار هکتار ضربه مهلکی بر منابع آبی و مراتع منطقه وارد کرده است. فقط این تصور که با چه منابع آبی قرار است این شهرک صنعتی را تغذیه کرد، لرزه بر جان طبیعت و محیط‌زیست بی‌جان استان می‌افتد. همه این مسائل باعث شده که کانون‌های بزرگ ریزگرد در این استان تشکیل شود. به گفته دکتر دربیکی، در ١٠‌سال آینده یک بحران عظیم ریزگرد در استانهای شمالی به وقوع می‌پیوندد.

رشد چشمگیر مهاجرت

تنها محیط‌زیست پیرامون شهر مورد تعرض قرار نگرفته است. استان گلستان امروز به یکی از مقاصد مهاجرت تبدیل شده که این آسیب فراوانی به محیط‌زیست شهری این استان وارد کرده است. اساسا از دیدگاه فعالان امور اجتماعی باید سیل مهاجرت به شهرهای شمالی را به‌عنوان یک تهدید جدی دانست. رشد چشمگیر مهاجرت از مناطق مرکزی ایران به استان‌های شمالی (گلستان، مازندران و گیلان) باعث تراکم شدید در شهرهای این استان‌ها شده است. با افزایش مهاجرت، تراکم شهری بیشتر و در نتیجه فشار بر منابع طبیعی چندبرابر شده است. نکته مهم در این پدیده این است که اصولا شهرهای شمالی گنجایش این همه جمعیت را ندارند، بنابراین این شهرها به‌صورت افقی گسترده شده و لازمه بزرگ شدن شهرها به این شکل تخریب منابع‌طبیعی و محیط‌زیست پیرامون شهرهاست. گرگان ١,٧ برابر ظرفیت خود جمعیت دارد، البته این تراکم جمعیت در همه شهرهای شمال مشاهده می‌شود، به‌عنوان مثال رشت یکی از پرتراکم‌ترین شهرهای ایران محسوب می‌شود. دکتر مزدک دربیکی، دکترای محیط‌زیست اعتقاد دارد به‌واسطه مدیریت ضعیف و نداشتن برنامه‌های مشخص، این استان با یک موج مهاجرت جدیدی مواجه خواهد شد که در این میان قربانی اصلی این پدیده قطعا منابع طبیعی و محیط‌زیست گلستان است.
همچنین این فعال و کارشناس خبره محیط‌زیست، گردشگری انبوه و افسارگسیخته در گلستان را یکی از علل نابودی جنگل و محیط‌زیست این استان می‌داند. با ایجاد جاده از وسط پارک ملی گلستان، هجوم گردشگران به این پارک تحت حفاظت به شکل فاجعه‌باری افزایش یافته است و چون هیچ‌گونه مدیریت و برنامه علمی جهت ساماندهی گردشگران وجود ندارد و از سوی دیگر مسافران در جهت حفظ محیط‌زیست به خوبی آموزش ندیده‌اند، گردشگری تبدیل به یک چالش بزرگ زیست‌محیطی در استان شده است. منتقدان بر این باور هستند که هیچ برنامه جامع عملیاتی علمی برای گردشگری وجود ندارد و صنعت گردشگری ایران به‌صورت هیاتی اداره می‌شود. نتیجه این نوع مدیریت می‌شود تخریب پارک ملی گلستان، فشار بر منابع طبیعی، مرگ‌ومیر حیوانات ناشی از تصادفات جاده‌ای، ورود فاضلاب و پسماندهای گردشگران به رودخانه و دریا و جنگل و غیره.

تجاوز به عرصه‌های طبیعی

گلستان مانند استان‌های شمالی همجوار دریای‌خزر از اقلیم بسیار مطلوب و طبیعتی بسیار زیبا برخوردار است، همین ویژگی سبب شده تا پای متجاوزان به جنگل و کوه و دریا در دریای بی‌کران بی‌توجهی مسئولان
 باز شود. گلستان از یک‌سو به دلیل هم‌مرز بود با ترکمنستان و اقلیم کمی متفاوت با مازندران و گیلان دارای طبیعتی بسیار بکر و البته اکوسیستمی بسیار حساس و شکننده است، از یک سو جنگل ابر، از سوی دیگر پارک ملی گلستان و جنگل‌های هیرکانی و از سمت دیگرش دریا و تالاب‌های زیبایش همگی از ویژگی‌های منحصربه‌فرد این استان هستند. اما همین موضوع به خودی خود پتانسیل قوی برای زمین‌خواری محسوب می‌شود؛ اگرچه از این حیث گرگان و شهرهای دیگر گلستان وضع بهتری نسبت به مازندران دارند چراکه هیچ جای بکری در پایین‌دست این استان وجود ندارد اما طی سال‌های اخیر هجوم متجاوزان به عرصه‌های طبیعی این استان افزایش یافته است. کارشناسان معتقدند که وضع زمین‌خواری و تغییر کاربری در این استان وحشتناک است. دکتر مزدک دربیکی در این خصوص می‌گوید: بسیاری از این تصرفات از سوی شوراهای روستاها و شهرها صورت می‌گیرد. این افراد به دلیل نفوذی که دارند و با توجه به سمت‌شان به‌راحتی خریدوفروش سند می‌کنند. هم‌اکنون به لطف همین شوراها حتی در روستاهای کوچک آپارتمان‌سازی و ویلاسازی می‌شود که کاملا غیرقانونی است. در موارد زیادی ویلاسازی به عرصه‌های حفاظت‌شده هم رسیده است که این کار اغلب توسط افراد با نفوذ انجام می‌شود.
شرق منطقه حفاظت‌شده جهان‌نما محدوده‌ای به نام چهارباغ و شاه‌کوه وجود دارد که با رشد پدیده زمین‌خواری در بالادست این مناطق ویلاسازی‌های متعددی شده است. در این مناطق که تحت حفاظت سازمان محیط‌زیست قرار دارند، متجاوزان با قطع درختان ارس اقدام به تغییر کاربری و تصرف زمین کردند. متاسفانه چون این منطقه مابین گلستان و سمنان است و متولی اصلی آن منابع طبیعی استان سمنان است، هماهنگی و تعامل خوبی برای جلوگیری از این پدیده صورت نمی‌گیرد. در چنین شرایطی معمولا بی‌تدبیری دستگاه‌ها به‌شدت احساس می‌شود چون ادارات هر استانی، دستگاه‌های استان دیگر را مقصر اصلی می‌پندارند.
نمونه دیگر این تجاوز به روستاها و عرصه‌های طبیعی روستای زیارت گرگان است که اگرچه جزو مناطق حفاظت‌شده نیست اما امروز چیزی از طبیعت و بافت روستایی آن مشاهده نمی‌شود و به کلی نابود شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha