به گزارش سلامت نیوز به نقل از بهار ؛ داستان سریال به طور ضمنی دو نکته را بیان میکرد، یکی اینکه بیماری ایدز به سراغ ایرانیها هم آمده است، هر چند فعلا در این مرحله طبقات متوسط و بالای جامعه البته به صورت ناخواسته آلوده آن شدهاند؛ و دیگر اینکه این بیماری، سوغات غرب است.
شیوه مواجهه با ایدز در ایران، نمونهای از شیوههای متداول برخورد با «مشکل اجتماعی» است: اول «تبلیغ»، بعد «انکار» و بعد «اقدام فیزیکی« و «توصیههای اخلاقی».
با پیدایی نخستین موارد ابتلا به ایدز در غرب، شتابزده، تبلیغات وسیعی درباره فساد و ضعف اخلاق در جامعه غرب شکل گرفت. ایدز بیماری غرب محسوب میشود زیرا نتیجه ضعف اخلاق و فساد بود. بعدها که در ایران هم موارد ابتلا به ایدز پیدا شد، اعتراف به وجود ایدز اعتراف به «ضعف اخلاق» جامعه تعبیر میشد. حالا همان فضا اجازه نمیداد «مشکل» دیده شود. رودربایستی- اگر بخواهیم واژهای خفیف به کار بریم- باعث نادیدهماندن «مشکل» شد. هنوز هم شیوه مواجهه تبلیغی با «مشکلات اجتماعی» وجود دارد و همین باعث میشود که مسئله «انکار» شود.
«انکار» هم یکی از روشهای رایج در مواجهه با «مشکل اجتماعی» است. از سالهای گذشته این روش متداول بود. در سال 1367 وزارت کشور تصمیم به تخریب «محله جمشید» گرفت. مرحوم کیومرث صابری (گل آقا) در ستون طنز «دو کلمه حرف حساب» نوشت: «وقتی حل مسئلهای را مشکل یافتی، صورت مسئله را پاک کن.» ظاهرا این روشی جا افتاده است و هنوز هم وقتی «مشکل اجتماعی» پیدا میشود، در مراحل اولیه وجود آن انکار میشود.
خصوصیت سوم، ترکیبی از درماندگی و برخوردهای ناگهانی، هیجانی و شتابزده برای حصول نتیجه در کوتاهمدت است. در این مرحله، برخوردهای فیزیکی و توصیههای اخلاقی در پیش گرفته میشوند. مثلا در مورد ایدز، به رعایت موازین اجتماعی و پرهیز از «رفتارهای پرخطر» توصیه میشود. این نوع برخوردها ناشی از فقدان یک چارچوب تحلیلی دقیق از عوامل ایجاد مشکلات اجتماعی است.
همه این شیوهها به شکلی، ناتوانی در مواجهه با «واقعیت» را نشان میدهند. چنین رویکردهایی نمیگذارند «واقعیت» دیده شود و تصورات، آرزوها و خیالات را به جای «واقعیت» مینشانند. زندگی در دنیای «خیالی» استحکامی ندارد و «واقعیت» خیلی زود با مشتهایی محکم بر در خانه ذهن خواهد کوبید.
چند روز پیش که خبری را درباره ایدز خواندم، این ماجراها را به یاد آوردم. رییس اداره کنترل ایدز در مصاحبهای به «موج سوم» گسترش ایدز اشاره کرد. موج سوم گسترش ایدز به جریان ابتلا به ایدز از طریق «روابط جنسی محافظت نشده» گفته میشود. براساس آمار، تا پایان تابستان 1391، تعداد 24هزار مورد ابتلا به بیماری ایدز در کشور ثبت شده است ولی اگر موارد ثبتنشده را در نظر بگیریم، تعداد مبتلایان حدودا 90هزار نفر برآورد میشوند. البته این برآوردی محتاطانه است وگرنه رییس مرکز تحقیقات ایدز وزارت بهداشت، تعداد موارد ابتلا را حدود 100 تا 120هزار مورد میداند. براساس همین آمار در هر سه ماه به طور متوسط حدود 500 نفر به ایدز مبتلا میشوند. حدود 30درصد ابتلا از طریق روابط جنسی اتفاق میافتد. طیف سنی ابتلا به ایدز نیز بین 25 تا 35 سال است. (روزنامه شرق 7 اسفند 1391) این آمارها آشکارا نشاندهنده وجود «مشکلات جنسی» در ایران است. در زیر لایههای ظاهری جامعه، «مشکلی انکار شده» وجود دارد که به صورتهای نهفته و غیرملموس، بروز میکند.
موج سوم گسترش ایدز نتیجه یک وضعیت اجتماعی بیمارگون است. وضعیتی که ایدز تنها یکی از علائم یا نتایج آن است. روندها و عوامل اجتماعی فرهنگی مختلف موجب شدهاند فاصله بین سن بلوغ و سن ازدواج افزایش یابد. علاوه بر آن، ارزشها و هنجارهای خانوادگی نیز دگرگون شدهاند. هنجارهای «خانواده سنتی» رفتهرفته عمومیت خود را از دست میدهند. خانوادهها و افراد به ازدواج در سنین نزدیک به بلوغ، تمایلی ندارند. هنجارهایی که قوام و استحکام خانواده را تضمین میکردند، سست شدهاند و در نتیجه، طلاق رو به افزایش است. این شرایط مساعد رفتارهایی است که در چارچوب اخلاقیات متعارف اجتماعی قرار ندارند. راهحلهایی مثل ازدواج موقت، پذیرش عمومی پیدا نکردند. بازگشت به ارزشهای پیشین مثل ازدواج در سنین پایین نیز رواج نخواهند یافت.
تاکید بر ارزشهایی که با شرایط زندگی جدید سازگار نیست، راه به جایی نمیبرد. آمارهای ایدز و دیگر آمارها نشان میدهند که این نوع سیاستها و تصمیمات موفق نبودهاند. مسئله پابرجاست، اگر از مرحله «انکار» بیرون آمده باشیم، جایی که باید با «واقعیت» روبهرو شد، همین جاست: سیاستگذاران برای کاهش فاصله سن بلوغ و سن ازدواج یا کاهش پیامدهای ناشی از آن، چه برنامه مشخصی دارند؟
نظر شما