اسمش بد در رفته است و شاید همین موضوع باعث شده مبتلایان به بیماری ایدز، حتی از گفتن نام بیماریشان هم به دیگران ابا داشته باشند!
به گزارش سلامت نیوز به نقل از جام جم ؛ به طور مثال، چند ماه قبل با یكی از مسئولان یك تشكل مردمی كه در حوزه حمایت از بیماران مبتلا به ایدز فعالیت میكرد گفتوگو داشتم و این خانم كه خودش نیز مبتلا به ایدز بود، هیچ نقش مستقیمی در ابتلایش به این بیماری نداشت.
قضیه از این قرار بود كه این خانم میانسال در دوران جوانی همراه با همسرش به خارج از كشور میرود، صاحب دو فرزند پسر میشوند و سالها نیز در خارج از كشور زندگی میكنند، اما روزی همسر این خانم به دلیل بیماری مجبور به دریافت یك فرآورده خونی میشود كه بعدها معلوم میشود آن فرآورده خون ، به ویروس ایدز مبتلا بوده و در نتیجه هم زن و شوهر به ایدز مبتلا شدند و هم یكی از پسران آنها در همان بدو تولد به ایدز مبتلا شده بود.
این خانواده از نظر سطح فرهنگی و تحصیلی در وضع بسیار مطلوبی بودند و هیچ كدام از اعضای خانواده نیز در گذشته و حال، رفتاری پرخطر و غیراخلاقی نداشتند اما ناخواسته دچار این بیماری شده بودند.
در این شرایط، این سوال پیش میآید كه چرا باید جامعه به این خانواده انگ بیاخلاقی بزند یا آنها را از اجتماع طرد كند، در صورتی كه آنها هیچ عمل خلافی مرتكب نشدهاند و اصلا آیا این كار اخلاقی است كه در مقام قضاوت بنشینیم و فكر كنیم هر فردی كه مبتلا به ایدز است، حتما در گذشته گناهی بزرگ مرتكب شده است؟
اگر بخواهیم كمی بیپرده و صریح حرف بزنیم، متاسفانه در بسیاری از گروههای مردمی، همچنان این تفكر رایج وجود دارد كه گمان میكنند همه مبتلایان به ایدز یا معتاد هستند یا روابط جنسی خارج از چارچوب ازدواج داشتهاند و در كل انسانهایی سراسر گناهكار هستند.
اما كافی است شما پای صحبت مدیران انجمنهای حمایت از بیماران مبتلا به ایدز بنشینید، در آن صورت شاید برایتان جالب باشد كه بدانید بیش از 90 درصد خانمهایی كه به بیماری ایدز مبتلا هستند، زنان پاكدامنی هستند كه از طریق همسرانشان به این بیماری مبتلا شدهاند و در واقع، كوچكترین نقشی در بروز این بیماری نداشتهاند و حتی برخی افراد مبتلا به بیماری هموفیلی نیز به دلیل دریافت خون آلوده به ویروس ایدز، ناخواسته به ایدز مبتلا شدهاند بنابراین شاید ناجوانمردانه باشد كه با دید یك فرد گناهكار به مبتلایان به این بیماری نگاه كنیم.
حتی در صورتی كه فردی هم در گذشته دچار خطا شده است و از طریق سرنگ آلوده، ارتباط جنسی خارج از چارچوب خانواده و... به ایدز مبتلا شده، باز هم خطای بزرگی است كه بخواهیم این بیماری را برای این فرد به یك «انگ اجتماعی» تبدیل كنیم و به مبتلایان به این بیماری با دیدی غیرانسانی نگاه كنیم.
نباید فراموش كنیم كه اگر فردی هم به دلیل خطاهای گذشتهاش به این بیماری مبتلا شده، باید ضعف فرهنگسازی و آموزش عمومی سلامت در جامعه را هم در بروز این بیماری مدنظر داشت؛ یعنی نباید ساختارهای اجتماعی را در شیوع این بیماری بیتاثیر دانست و حتی میتوان گفت در برابر هر فردی كه به بیماری ایدز مبتلا میشود، همه اعضای جامعه و بخصوص فعالان حوزه آموزش و سلامت بیتقصیر نیستند.
به هر حال، چه فردی كه به دلیل انجام رفتاری پرخطر به ایدز مبتلا شده و چه فردی كه بدون كوچكترین نقشی به این بیماری دچار شده است، نیازمند حمایت عاطفی، مالی و اجتماعی مردم و مسوولان هستند.
اما اگر به جای حمایت از این بیماران، ایدز را به چماقی برای سركوفت زدن تبدیل كنیم و مبتلایان به این بیماری را گناهكار بپنداریم، آنگاه نه تنها كمكی برای كنترل این بیماری انجام ندادهایم، بلكه ناخواسته با این گونه كارها در مسیر پوشیده ماندن، مخفی كاری و در نتیجه سختتر شدن فرآیند تشخیص و كنترل بیماری ایدز قدم برداشتهایم.
نظر شما