به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شهروند ،دختربچههایی که با گردنی کج پشت چراغ قرمز چهارراهها با چشمهایشان به رانندهها التماس میکنند که یک شاخه گل بخرند یا پسربچههایی که یک اسپری و دستمال دست گرفته و به جان خاک شیشه ماشینها افتادهاند. معضل بزرگ «کودک کار» سالهاست در میان آسیبهای جدی اجتماعی ایران عنوان و به شکلهای مختلف برای کاهش آن، برنامهریزی میشود. اما کودکان کار همچنان هستند، حتی بیشتر از قبل.
روز جهانی مبارزه با کار کودکان ( World Day Against Child Labour) روزی است که برای افزایش آگاهی و فعالیت در زمینه جلوگیری از کار کودکان، از سوی سازمان بینالمللی کار (ILO) پیشنهاد شدهاست. این پیشنهاد نخستینبار در سال ۲۰۰۲ و پس از تصویب کنوانسیون شماره ۱۳۸ ILO درباره حداقل سن برای استخدام و کنوانسیون شماره ۱۸۲ ILO درباره بدترین اشکال کار کودکان صورت گرفت. روز جهانی مبارزه با کار کودکان هر ساله در ۱۲ ژوئن (۲۲ خرداد) برگزار میشود و هدف آن تقویت جنبش جهانی بر ضد کار کودکان است.
منع کار کودک با حمایتهای اجتماعی خانوادهمحور از طریق حلقههای میانی
«منع کار کودک با حمایتهای اجتماعی خانوادهمحور از طریق حلقههای میانی» این شعاری است که سازمان بهزیستی، امسال برای برنامههای حمایتیاش از کودکان کار عنوان کرده است. محمود علیگو، مدیرکل امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور معتقد است: «هیچکس این موضوع را کتماننمیکند که مسأله کودکان کار، کار در خیابان و حتی زبالهگردی که هر کدام شرایط و مداخلات خاص خود را میطلبد، یکی از جلوههای آسیبزای اجتماعی ما است. قطعا این اتفاق حاصل فرآیندهای متعددی است و مسائل اقتصادی که در منطقه، کشور و کشورهای همسایه شکل میگیرد، موثر است. چه مسائل اقتصادی، چه مسائل سیاسی و فرهنگی در شکلگیری چنین آسیبهایی موثر هستند.»
سازمان بهزیستی بهدنبال حمایتهای اجتماعی از خانوادههای کودکان کار و خیابان و توانمندسازی این خانوادههاست. به گفته علیگو قطعا فرآیندهای اقتصادی بسیار مهم هستند، اما لزوما همه افراد فقیر کودکانشان در خیابان حاضر نیستند، بنابراین مدل سیاست خانوادهمحوری در گام اول و مدل توجه به انجیاوها در گام دوم برای مجموعه سازمان بهزیستی بهعنوان یک سیاست اولویتدار مطرح است.
چه چیزهایی کار کودک حساب نمیشود
سیامک زند رضوی، جامعهشناس و فعال حقوق کودک در تعریف کار کودک به «شهروند» میگوید: «اول باید ببینیم چه چیزی کار کودک محسوب نمیشود، در این صورت میتوانیم به تعریف درستی از کار کودک برسیم. افراد زیر 18 سال که طبق تعریف کنوانسیون حقوق کودک، بهعنوان کودک به حساب میآیند، زمانی که در خانه به پدر و مادر خود کمک میکنند یا کودکی که در روستا زندگیمیکند و در کار کشاورزی به پدرش کمکمیکند و همزمان درسش را میخواند و هر زمانی دوستنداشت کاری انجام نمیدهد یا کودکی که در مغازه پدر به او کمکمیکند و هر زمانی خواست کار را رها میکند، در حالی که هم درسش را میخواند و هم تفریح و شادیاش را دارد، اینها شامل کار کودک نمیشوند و اینگونه مشارکتهای کودک در امور زندگی را نباید کار کودک تلقی کرد که برعکس به تواناترشدن کودک کمک میکند.»او توضیح میدهد کار کودک در درجه اول اجباری است: «بهعلاوه و مهمتر از آن، کاری است که امکان شادی، آموزش و بازی و مشارکت با همسالان را از کودک سلبمیکند و به بهداشت و سلامتش آسیب میرساند.»
زند رضوی میگوید: «در این بین مسئولان و سازمانهای مربوطه فقط آن دسته از کار کودک را میبینند که کاملا عیان، آشکار و مرئی است. مثل کودکی که در خیابان کار میکند. این در حالی است که درصد بسیار بزرگی از کودکان کار در عرصههای قابل رویت در جامعه قابل مشاهده نیستند. مانند کودکی که در کارگاههای تفکیک زباله و کورههای آجرپزی کار میکند. متاسفانه اینها در فهرست کودک کار از سوی نهادهای حمایتی مثل بهزیستی نمیآیند. بسیاری از کودکان هم هستند که اجبارا در کار کشاورزی مشغولاند یا کسانی که در خدمات خانگی برای کار خانگی و نگهداری از سالمند به کار گرفته میشوند.»
ممنوعیت کار زیر ۱۵ سالهها مطالبه جدی نهادهای حمایتی
مدیرکل امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور به مناسبت روز جهانی مبارزه با کار کودک از طرحهای فعلی سازمان بهزیستی برای حمایت از این گروه به مطالبه جدی این سازمان درباره ممنوعیت کار برای کودکان زیر ۱۵ سال ایرانی یا غیرایرانی اشاره کرده است: «ما نمیگوییم کودک کار مهارتی یاد نگیرد، اما نباید کار کودک به کودکی و فرآیند کودکی او لطمه وارد کند و نباید منجر به بازماندگی از تحصیل و آسیبهای مضاعف شود، بنابراین نظارت بر کار کودکان در کارگاهها بسیار مهم است و مطالبه ما ممنوعیت کار (برای کودکان زیر ۱۵ سال و ایرانی و اتباع فرقی نمیکند) در کارگاههاست و این ممنوعیت باید اجرا و با کارگاههای متخلف برخورد جدی شود.»
واقعیت این است که سپردن امر کودکان به کسانی که مسلط به آموزشهای مفاد پیماننامه حقوق کودک نیستند، شاید بدترین کار برای حمایت از آنها باشد. زیرا انجیاوهایی که در عرصه حمایت از کودک کار فعال هستند، در طول زمان و طبق پیماننامه حقوق کودک فعالیت میکنند. بنابراین نباید حوزه حمایت از کودک کار به گروههای غیرمتخصص سپرده شود
زند رضوی با اشاره به اینکه در سازمان بهزیستی پرداختن به آن دسته از کودکانی که در خیابانها و معابر سطح شهر در حال کار هستند، کاملا روشن است، ادامه میدهد: «با این حال اینکه بر ممنوعیت بهکارگیری کودکان زیر 15 سال در کارگاهها صرفنظر از اینکه خارجی یا ایرانی باشند، تاکید شده، نکته مثبت و مهمی است، چراکه براساس پیماننامه حقوق کودک که کشور ما پیماننامه را با حق شرط پذیرفته، هر کودکی که در این جغرافیای سیاسی زندگی میکند، همه حقوق کودک شامل حالش میشود. از تحصیل با کیفیت و مجانی و بهداشت و تغذیه مناسب تا حمایتهای حقوقی و امکان بازی و تفریح مناسب، دادرسی عادلانه و…»
حمایت از کودک قرارگاه نمیخواهد، متخصص میخواهد
مدیرکل امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور سه دستگاه (شهرداریها، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و سازمان بهزیستی کشور) در موضوع کودکان کار، کار در خیابان و زبالهگردی را مسئول عنوان کرده و به اهمیت هماهنگی سیاستهای این دستگاهها اشاره میکند: «قرارگاههایی شکلگرفته و در این قرارگاهها همکاران ما در شهرداری، وزارت کار و وزارت دادگستری به تعاملات سازندهای رسیدهاند و برنامههای مشترک در حال طراحی است.»
به گفته علیگو توجه به حلقههای میانی، انجیاوها و گروههای مردم پایه و جهادی و گروههایی که دولتی نیستند و از بطن مردم بیرون آمدهاند، یکی از روشها و مسیرهای حل برونرفت از این مسأله است.
زند رضوی از عناوینی که بیشتر نظامی هستند برای حمایت از کودکان درشرایط دشوار انتقاد میکند: «واقعیت این است که سپردن امر کودکان به کسانی که مسلط به آموزشهای مفاد پیماننامه حقوق کودک نیستند، شاید بدترین کار برای حمایت از آنها باشد. زیرا انجیاوهایی که در عرصه حمایت از کودک کار فعال هستند، در طول زمان و طبق پیماننامه حقوق کودک فعالیت میکنند. بنابراین نباید حوزه حمایت از کودک کار به گروههای غیرمتخصص سپرده شود.»
کودکانی که در فشار تورمی ناگزیر به نانآوری میشوند
نگاه سازمان بهزیستی برای حل مسأله در موضوع کودکان کار و خیابان، خانوادهمحور است و در شعاری که به همین منظور انتخاب شده، بر این اصل تاکید شده است. به گفته علیگو تا زمانی که حمایتها معطوف به کودک است و بهدنبال توانمندسازی کودک، منجر به نتیجههای مطلوب نخواهد شد، زیرا بستر خانوادگی که این آسیب را شکل داده ، همچنان پابرجا و باقی است و باید به این موضوع توجه کنیم. نگاه خانوادهمحوری در حمایت بسیار اهمیت دارد.
سیامک زند رضوی معتقد است براساس قانون و اسناد حقوقی کشور ما، کودک بهعنوان بخشی از مایملک پدر و جد پدری شناخته میشود و کودک زیر ۱۸ سال بهعنوان شهروند صاحب حق مستقل شناخته نمیشود. با این نگاه، نهادهای حمایتی میگویند اگر خانواده توانمند شود، مسأله حل میشود. اما واقعیت این است که با این نگاه مسأله حل نشده و نمیشود. در روزگاری که نرخ تورم هر روز در حال افزایش است و فشارهای اقتصادی بیشتر میشود خانوادههای بیشتری هستند که امرار معاش برایشان دشوار و دشوارتر میشود و برای مدیریت اوضاعشان مجبورند تعداد بیشتری از اعضای خانواده را نانآور کنند. این شامل کودکان هم میشود.»
چرا اقدامات بهزیستی برای کاهش کودکان کار بینتیجه است؟
مدیرکل امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور با اشاره به اینکه برنامه اقدام و عمل در سال ۹۹ فقط در سطح استان تهران و سپس در سال ۱۴۰۰ در ۱۳ استان اجرا شده و در سال ۱۴۰۱ در تمام استانهای کشور اجرا خواهد شد، از مدلهای دوستدار کودک و حمایتهای خانوادهمحور میگوید: «انتظار نظری ما از این برنامه کاهش ۵۰درصدی کودکان کار و خیابان بوده، اما درواقع این نتیجه حاصل نمیشود، زیرا ورودیهای ما کنترل نمیشود.»
برای حل معضل کودک کار چه باید کرد؟ زند رضوی توضیح میدهد: «باید مسأله را از زاویهای دیگر دید. قانون میگوید دستگاه قضائی باید والدینی که بچهاش را از تحصیل بازمیدارد و مجبور به کار میکند، تنبیه کند. این تنبیهها بیشتر جریمههای نقدی است. از طرفی قرار است بهزیستی شناسایی و ساماندهی کودکان کار را برعهده گیرد و آموزشوپرورش پیگیر کودکان بازمانده از تحصیل شود و… این نگاه و بخشبخشکردن واقعیت یک کودک (در اینجا کودک کار) برخلاف پیماننامه حقوق کودک است، زیرا کودکی که در خیابان و مجبور به کارکردن است، همزمان بازمانده از تحصیل است، سوءتغذیه هم دارد و در معرض خشونت هم قرار دارد. بنابراین حمایت از این کودک اگر یکپارچه و هماهنگ نباشد، فقط به تعریف غلط صورت مسأله میانجامد، نه راهحلی عملی.»
بسط مفهوم کودک کار به کودک در شرایط دشوار
زند رضوی به تجربههای دیگر کشورها در این حوزه اشارهمیکند: «ما باید به تعریف کودکان در شرایط دشوار دقت کنید، یعنی کودکی که حق بقا، رشد، امنیت و مشارکت اجتماعیاش در جامعه به درجات مختلف در خطر است. این مفهوم دربرگیرنده همه وجوه کودکان در شرایط دشوار است. بعد از تعریف، شناسایی مهمترین قدم است. مرکز آمار ایران با همکاری انجمنهای علمی مانند جامعهشناسی، جمعیتشناسی، مددکاری و… باید یک تمامشماری از کودکان در شرایط دشوار داشته باشند.»
قدم بعدی بعد از شناسایی، بررسی نیازهای آن کودک در شرایط دشوار است. این جامعهشناس به بستههای تغذیهای و آموزشی و حمایتهای حقوقی بهعنوان اساسیترین نیازهای این گروه اشاره میکند: «به جای راهاندازی مراکز شبانهروزی و قرارگاه برای ساماندهی کودک کار که تجربه نشان داده اثربخش نیست، باید بیاییم تمام کودکان در شرایط دشوار کشورمان را شناسایی و نیازهایشان را دستهبندی کنیم.»
درون خانه اما مستقل از خانواده
تقریبا 25میلیون نفر از جمعیت کشور را افراد زیر ۱۸ سال تشکیل میدهند. این پژوهشگر حوزه کودک میگوید: «تخمینی که من میزنم حدود ۱۰میلیون نفر از این تعداد در شرایط دشوار هستند، یعنی ممکن است همزمان بازمانده از تحصیل، در معرض خشونت، سوءتغذیه و… باشند. بعد از شناسایی و نیازسنجی باید بفهمیم چه کسانی باید از اینها دیدهبانی و حمایت مستمر کنند.
در این مرحله درک مفهوم کودک در شرایط دشوار مستقل از خانواده اهمیت پیدا میکند. کودک عضو خانواده است و باید درون خانواده رشد کند، اما همزمان باید دیدهبان مستقل از خانواده داشته باشد تا حمایتهای خاص خود را دریافت کند و مسائلش بهطور مستقل پیگیری شود. در گام بعدی مداخلههای مناسب در حوزههای مورد نیاز او مانند تغذیه کافی، آموزش باکیفیت و… است. در حالی که مفهوم «خانودهمحور» پیشنهادی بهزیستی باعث میشود خانوادههای بیشتری تشویقشوند کودکانشان را به خیابان روانه کنند که شامل حمایت بهزیستی شوند.»
۸۰درصد کودکان کار و خیابان ایرانی نیستند
«هر یک ریال کمک مردم در خیابان به کودکان کار منجر به فرورفتن بیشتر آنها در آسفالت خیابانها میشود.» مدیرکل امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور کمک نقدی به کودک کار را مانع اجرای طرحهای توانمندسازی آنها میداند و میگوید: «اگر در مورد منع کار کودک در خیابان صحبتمیکنیم، قطعا در خیابانبودن کودک جزو بخشهای پرآسیب کودک است، زیرا آسیبهایی غیر از سوءاستفاده اقتصادی هم در انتظار کودک در سطح خیابان است.
همچنین براساس برآوردهای سازمان بهزیستی افزونبر ۸۰درصد کودکان کار و خیابان در کشور از کودکان «اتباع» هستند. این موضوع نگرانیهایی ایجاد میکند و اقدامات خاصی لازم دارد و قطعا ساماندهی و حمایت از این گروهها را سختتر میکند.» علیگو به مردم توصیه میکند به جای کمک نقدی به کودکان کار و خیابان آنها را به انجیاوها معرفی کنند، چراکه این کودکان نیازمند حمایتهای پایهای هستند.
در وضع قوانین حمایت از کودک، چیزی کم نداریم
سیدحسن موسویچلک مرور قوانین حوزه حمایت از کودک را برای درک بهتر موضوع ضروری میداند: «در موضوع مهم کودک کار و خیابان اول باید بدانیم ما در قوانین چه ظرفیتهایی داریم. براساس ماده 79 قانون کار، کار کودکان زیر 15 سال ممنوعاست. اما ماده 80 همان قانون کار، بچههای 15 تا 18سال را کارگر نوجوان تلقی میکند که با شرایطی سهلتر از بزرگسالان، مثلا ساعت کاری کمتر و کاری که لطمهای به آموزش آنها نزند، میتوانند کار کنند. آنها حتی مشمول بیمه تامین اجتماعی هم میشوند.» رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران با این مقدمه به «شهروند» میگوید: «به بیان سادهتر ما در قانون کار خود، این بچهها را رسما کارگر نوجوان میدانیم و کار نوجوان 15 تا 18سال هم در قانون آمده است.»
او ادامه میدهد: «از یکطرف طبق اساسنامه کودکان خیابانی که همه افراد زیر 18 سال را شامل میشود، گروهی از بچهها کار میکنند و با خانواده هم ارتباط دارند و گروهی هم کار میکنند و ارتباطی با خانوده ندارند.» از دیگر ظرفیتهای بینالمللی قانونی که چلک به آن اشاره میکند میتوان از مقابلهنامه 182 سازمان بینالمللی کار نام برد که ایران هم آن را پذیرفته؛ «این مقابلهنامه چند توصیه دارد؛ اول اینکه سن کار کودک را تعریف کرده و اتفاقا نگفته این سن باید الزاما بالای 18 سال باشد، بهعلاوه کارهایی که کودکان نباید انجام دهند، در آن مشخص شده است.»
سال 83 آییننامه منع فوری اشکال کار کودک در هیأت دولت تصویب شد. موسویچلک میگوید: «براساس قانون حمایت از اطفال و نوجوانان که در سال 99 تصویب شد، بخشی از مصادیق حمایت از آن قانون به استثمار و بهرهکشی از کودک برمیگردد. بر همین اساس آییننامهای هم در سال 1400 در حمایت از کودکان و نوجوانان در دولت به تصویب رسید.
به همه اینها پیماننامه جهانی حقوق کودک که ایران هم آن را پذیرفته، اضافهکنید. همچنین ما در کشور قانون حمایت از کودکان بیسرپرست و بدسرپرست را هم داریم.» موسویچلک با اشاره به قوانینی که در حوزه حمایت از کودک در کشور داریم، به مسئولیت نهادها در این حمایت تاکید میکند: «بر این اساس سازمانها و نهادهای حمایتی در قبال گروههای آسیبپذیر مسئولیت دارند؛ آموزشوپرورش و سازمان فنیوحرفهای برای آموزش، بیمه سلامت برای بیمه رایگان گروه های هدف خود که کودکان کار و خیابان هم جزئی از آنها هستند، مسئولاند.»
چرا خانوادهها ناچارند بچهها را وادار به کار کنند؟
آنچه مسلم است، از نظر قوانین جاری کشور سیاستگذاریها در حوزه حمایت از کودکان در معرض آسیب انجام شده، اما چرا کودک کار همچنان در کشور ما معضلی جدی است؟ موسویچلک معتقد است: «مسأله این است که مواجهه ما با این کودکان چگونه باید باشد و آیا حذف کار کودک امکانپذیر است؟ تجربه شخصی من میگوید با این وضعیت اقتصادی و فشار تورمی امکانپذیر نیست.
ما همه دوستداریم این بچهها درسبخوانند، بازیکنند و کودکی واقعی را تجربهکنند، ولی وقتی حال اقتصاد خراب میشود، مشاغل کودکان هم بیشتر میشود. خانوادهها برای تامین هزینهها به کار بچههایشان هم نیاز دارند. اگر سرپرست خانوادهای شغل و درآمدی نداشته باشد، در شرایط امروز، خانواده یک نفره 420هزار تومان، دو نفره 600 و خردهای و همینطور تا پنج نفره و بیشتر یکمیلیون و خردهای از دولت دریافت میکند.
تصور کنید چه کسی با 800هزار تومان یا یکمیلیون تومان میتواند زندگی کند؟ پس ما باید ابتدا آن سازوکارهایی که فقر را گسترش میدهند و تولید میکنند، قطع کنیم تا در قدم بعدی از ظهور و بروز هر روزه کودکان کار جلوگیری شود. با این حال، متاسفانه نظام حمایتی ما هم یک نظام حمایتی پویا و پاسخگو نیست. در چنین شرایطی خانوادهها ناچارند بچهها را وادار به کار کنند.»
مسأله این است که مواجهه ما با این کودکان کار و معضل کار کودک چگونه باید باشد و اینکه آیا حذف کار کودک امکانپذیر است؟ تجربه شخصی میگوید با این وضعیت اقتصادی و فشار تورمی امکانپذیر نیست. ما همه دوست داریم این بچهها درس بخوانند، بازی کنند و کودکی واقعی را تجربهکنند، ولی وقتی حال اقتصاد خراب میشود، مشاغل کودکان هم بیشتر میشود. خانوادهها برای تامین هزینهها به کار بچههایشان هم نیاز دارند.
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران با این توضیحات اضافهمیکند: «اگر آرمان ما حذف کار کودک باشد، این کار شدنی نیست. ممکن است با طرحهایی به آنها فشار بیاوریم و کودک کار را از کف خیابان جمع کنیم، اما درنهایت مدل کار عوض میشود و آنها زیرزمینی میشوند. کارگاههای زیرزمینی به مراتب آسیبهایش بیشتر از خیابان است.»
اولین قدم به گفته این محقق حوزههای آسیبهای اجتماعی، شناسایی است: «اینکه کودک مجبور شود کار کند، برخلاف میل باطنی همه ما است . اولین قدم موثر برای چارهاندیشی شناسایی این افراد است. گام دوم بررسی وضعیت این افراد و تدوین برنامههای همهجانبه در حوزه سلامت و بهداشت و آموزش و اوقاتفراغت و امنیت و حمایت اجتماعی است. به بیان دیگر سعی کنیم اگر بچه به هر دلیلی مجبور است کار کند، از سایر حقوقش محروم نشود و در وضعیت مخاطرهآمیز که میتواند زمینه آزار او را فراهم کند، قرار نگیرد.»
ماهیت موضوع کودک کار بینسازمانی است
موسویچلک با ابیان اینکه از سال 78 که مراکز حمایت از کودک در بهزیستی تاسیس شد تا امروز آییننامه ساماندهی کودکان بر همین مبناست، ادامه میدهد: «اگر کودک بهواسطه کار مورد بهرهکشی قرار بگیرد، اورژانس اجتماعی مسئولیت دارد. همین کودک وقتی شناسایی شد ممکن است بیسرپرست یا بدسرپرست باشد. شناسایی آنها کمک میکند دادگستری بتواند حضانت این کودکان را به بهزیستی واگذار کند.»
او با اشاره به اینکه ورود بهزیستی با طرحهای حمایتی از این کودکان، کار جدیدی نیست، میگوید: «اما اشکال کار اینجاست که سازمانهای مختلفی در این حوزه مسئولیت دارند، ولی سازمان بهزیستی در حال حاضر بیشترین کارها را انجام میدهد. البته در تهران شهرداری هم کمک میکند، با این حال ماهیت این موضوع بینسازمانی است.
بر همین اساس هم در آییننامه ساماندهی کودکان کار و خیابان، 13 سازمان و نهاد مسئولیت دارند. در قانون حمایت از اطفال هم همینطور. همه موظف به همکاری با بهزیستی شدهاند. البته باید این نکته را یادآور شویم که بهزیستی نقشی در پیشگیری ندارد. وقتی فقر زیاد میشود بهزیستی چه کاری میتواند انجام دهد؟ در حال حاضر 24میلیون خانوار ایرانی داریم که 38درصد آنها یعنی 9میلیون و 400هزار خانوار فقیر هستند و 55درصد در رده متوسط. بهزیستی سازمانی اقتصادی نیست و در معضلاتی مثل کار کودک ناکارآمدی سایر حوزهها در جامعه خودش را نشان میدهد.»
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران تاکید میکند: «ارایه خدمات نیازمند هماهنگی بینبخشی است و انجام درست و بهموقع وظایف توسط همه دستگاهها و سازمانها. امیدواریم این پیگیریها و توجه سازمان بهزیستی تقویت شود، درنهایت همه کمک کنند به تحقق حقوق کودک.»
نظر شما