به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه جوان، عصر روز چهارشنبه ۱۹ مرداد راننده تاکسی اینترنتی در تهران سراسیمه به اداره پلیس رفت و اطلاعاتی درباره مرد مسلح مشکوکی که دقایقی قبل او را به عنوان مسافر به مقصدی رساندهبود، به مأموران داد.
وی در توضیح ماجرا گفت: «ساعتی قبل مردی به صورت اینترنتی خودرو مرا به مقصد یکی از خیابانهای اطراف جنتآباد جنوبی کرایه کرد. مسافر که مرد جوانی بود با ساکدستی سوار خودروام شد و به طرف مقصد به راه افتادیم. در جنتآباد جنوبی از من خواست توقف کنم و قرار شد دوباره او را به یکی از خیابانهای جنوبی تهران برسانم. او ساکدستیاش را داخل خودروام گذاشت و گفت که کارش زیاد طول نمیکشد و به زودی بر میگردد.»
عکاسی مشکوک
راننده تاکسی ادامه داد: «رفتار و کارهای او مشکوک بود، اما خیلی توجهی نکردم تا اینکه متوجه شدم از داخل خیابان و از مغازهها و ویترین مغازههای طلافروشی با تلفن همراهش عکس میگیرد. وقتی این صحنهها را دیدم، شکم بیشتر شد و به صورت پنهانی زیپ ساکدستیاش را که روی صندلی گذاشتهبود، به آرامی باز کردم و دیدم اسلحه کلت کمری داخل آن است. از ترس جانم سکوت کردم، البته او فکر نمیکرد که من متوجه عکاسی او شدهام و به همین دلیل به من توجهی نداشت تا اینکه سوار شد و دوباره به راه افتادیم. پس از اینکه او را در مقصد دوم پیاده کردم، تصمیم گرفتم به پلیس خبر دهم.»
چهره مظنون در دوربین مداربسته
با اعلام این خبر پرونده به دستور قاضی مرتضی رسولی، بازپرس شعبه هشتم دادسرای ویژه سرقت برای رسیدگی در اختیار تیمی از کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی قرار گرفت.
مأموران پلیس در نخستین گام شماره تلفن همراه مرد مظنون را بررسی کردند که مشخص شد تلفن همراه سرقتی است. سپس مأموران پلیس به بررسی دوربینهای مداربسته مغازههای موردنظر در خیابان جنتآباد جنوبی پرداختند و چهره مرد ناشناسی را در حالی به دست آوردند که در حال عکاسی از مغازهها بودهاست.
در حالی که فرضیه سرقت مسلحانه از مغازههای طلافروشی آن منطقه قوت گرفتهبود، مأموران عکس متهم را برای شناسایی و دستگیری در اختیار مأموران گشت قرار دادند.
دقایقی قبل از سرقت
بدین ترتیب تحقیقات برای شناسایی مرد مظنون ادامه داشت و از سوی دیگر مأموران کلانتری جنتآباد با انجام گشتهای ویژه منطقه را تحتنظر داشتند تا اینکه عصر روز پنجشنبه در بررسی دوربینهای مغازه طلافروشی متوجه شدند مردی شبیه همان مظنون دو بار به داخل مغازه طلافروشی رفته و هر بار پس از سؤالی از مغازه بیرون آمدهاست. همچنین مأموران در بررسی دوربین مداربسته متوجه حرکات مشکوک مرد ناشناس شدند و احتمال دادند وی همان مرد مسلحی است که نقشه سرقت را یک روز قبل پس از عکاسی از مغازه طلافروشی طراحی کردهاست.
درگیری مسلحانه
در چنین شرایطی مأموران پلیس به صورت محسوس و نامحسوس محدوده را مهار و تحت کنترل قرار دادند تا اینکه دقایقی بعد متهم را در نزدیکی مغازه طلافروشی شناسایی کردند و برای دستگیری به او نزدیک شدند و وی را بازداشت کردند. مأموران زمانی که میخواستند کیفدستی متهم را بازرسی کنند وی در برابر آنها مقاومت و با بیرون آوردن اسلحه شروع به تیراندازی و فرار کرد. سپس سارق مسلح پشت خودروی پژویی کمین کرد و برای فرار از دست مأموران و تهدید آنها دوباره اقدام به تیراندازی کرد، به طوری که چند تیر به خودروهای پارک شده اصابت کرد. در این لحظه مأموران پلیس وی را محاصره کردند و پس از شلیک چند تیر وی را قبل از فرار به دام انداختند. مأموران از متهم علاوه بر کلت کمری و ۱۰ فشنگ جنگی یک شوکر برقی هم کشف کردند.
متهم ۳۴ ساله که فرزین نام دارد، صبح دیروز به دادسرای ویژه سرقت منتقل شد و به جرم خود اعتراف کرد. وی در ادامه برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.
گفتگو با سارق طلافروشی
فرزین! سابقه داری؟
نه من سابقه سرقت ندارم و این اولینباری بود که تصمیم گرفتم به صورت مسلحانه از طلافروشی سرقت کنم، اما موفق نشدم و قبل از سرقت به دام افتادم.
در پروندهات نوشتهشده کارمند اخراجی هستی؟
بله، چند سال قبل به خاطر موضوعاتی از محل کارم اخراج شدم، اما اخراجم ربطی به سرقت نداشت.
چرا تصمیم به سرقت مسلحانه گرفتی؟
من زندگی خوبی داشتم و بعد از اینکه از محل کارم اخراج شدم، دفتر خدمات مسافرتی و جهانگردی تأسیس و شروع به کار کردم. درآمدم خوب بود، اما وقتی بیماری کرونا همهگیر شد، کاسبی ما هم کساد شد و دیگر مردم تمایلی به مسافرت و جهانگردی نداشتند و مدتی بعد هم ورشکست شدم و حدود ۵/۲ میلیارد پول کم آوردم. پس از این بود که طلبکاران هر روز به خانهام هجوم میآوردند و من هم امروز و فردایشان میکردم؛ البته مقداری هم از بدهیهایم را پرداخت کردم، اما کم آوردم و تصمیم گرفتم از طلافروشی سرقت کنم و بدهیام را صاف کنم.
چرا از خانوادهات کمک نگرفتی؟
وقتی ورشکست شدم، از پدرم کمک خواستم، اما او به من اعتماد نداشت و به همینخاطر پول در اختیار برادرم قرار داد تا بدهی مرا پرداخت کند، اما او مقداری از بدهیام را داد و مابقی پول را برای خودش برداشت و من هنوز حدود یک میلیارد و خردهای بدهکاری داشتم و تصمیم گرفتم سرقت کنم.
اسلحه را از کجا آوردی؟
مدتی قبل به صورت اینترنتی سفارش دادم و وقتی سفارشم آماده شد، با اتوبوس به یکی از شهرهای مرزی رفتم و اسلحه کلت و ۳۴ تیر به مبلغ حدود ۱۵ میلیون تومان خریدم و به تهران برگشتم.
درباره عکاسی روز قبل از سرقت توضیح بده؟
من تصمیم گرفتم از مغازه طلافروشی در جنتآباد سرقت کنم. چون از قبل آن منطقه را میشناختم و میدانستم داخل مراکز خرید تعداد زیادی مغازه طلافروشی است. به همین خاطر یک روز قبل خودروی اینترنتی را کرایه کردم و به جنتآباد رفتم و تصمیم گرفتم اطلاعاتم را کامل کنم تا نقشهام را بدون خطا عملی کنم. من از محل عکس گرفتم و مغازهها را مورد بررسی قرار دادم تا متوجه شوم که کدام مغازه تجهیزات ایمنیاش کمتر است.
درباره روز حادثه توضیح بده؟
پس از اینکه مغازه مورد نظر را انتخاب کردم، دوباره تاکسی اینترنتی گرفتم و به محل مورد نظر رفتم. تاکسی را یک خیابان مانده به محل نگه داشتم و به راننده گفتم مادرم در مرکز درمانی در این نزدیکیها بستری است و من میخواهم به او سر بزنم و به زودی بر میگردم و از او خواستم منتظر من باشد. خودم از خودرو پیاده شدم و به طرف مرکز تجاری رفتم و وارد مغازه مورد نظر شدم. ترسیدهبودم و لحظاتی بعد بیرون آمدم، اما دقایقی بعد دوباره تصمیم گرفتم وارد مغازه شوم و نقشهام را عملی کنم.
وقتی برای دومینبار وارد مغازه شدم چند مشتری داشت که دوباره ترسیدم و پس از پرسیدن سؤالی از آنجا خارج شدم. نمیتوانستم تصمیم بگیرم که مأموران پلیس به من مشکوک شدند و میخواستند کیفدستیام را بازرسی کنند، اما من برای فرار با آنها درگیر شدم و شروع به تیراندازی کردم و بعد هم دستگیر شدم.
نظر شما