همه جا خشک است. زمین ترک برداشته. بی‌آبی بیداد می‌کند. مردم با ظرف‌های پلاستیک و لب‌های خشک در جست‌وجوی آب هستند. مردم هرچه شیرها را می‌چرخانند چیزی از آن بیرون نمی‌آید؛ دریغ از یک قطره آب. باران و سیل هم که بیاید اوضاع بهتر که نمی‌شود هیچ، اندک آبی هم که در ساعات مشخصی از روز بود، به قدری گل‌آلود می‌شود که قابل استفاده نیست.

 زنگ هشدار بحران امنیتی آب در کشور به صدا در آمده است

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه آرمان ملی، در برخی نقاط، تجمعاتی شکل می‌گیرد و فریاد «آب، آب» لابه‌لای همه گله‌مندی‌های زنان و مردان و کودکان به گوش می‌رسد؛ مردمی که مناطق زندگی‌شان، روزگاری به پرآبی و داشتن چشمه‌ها و رودهای جوشان، شهره بوده. مسئولان به مناطق خشک شده سفر می‌کنند، دستوراتی می‌دهند، اغلب مقصر را دولت قبلی می‌دانند و وعده می‌دهند تا هفته آینده مشکل بی‌آبی حل شود. بحران آب، اما مشکل امروز و دیروز نیست. امری ریشه دار است که به گفته کارشناسان باید آن را هم در کاستی‌های طبیعی و اقلیمی جست‌وجو کرد و هم کاستی‌های مدیریتی و انسانی.

امری که نه تنها به ایران که سایر کشورهای جهان هم تسری پیدا می‌کند. آنچه در مورد بحران جهانی آب در جهان مطرح می‌شود این است که این بحران جهانی، یک بحران حکمرانی- اقلیمی است و ظاهرا هیچ کشوری امکان مقابله با طبیعت، گرمایش زمین و پدیده تغییر اقلیم را ندارد. با این حال، به نظر می‌رسد که در ایران، بحران مدیریت، بیش از فقدان و فقر منابع آبی نگران کننده باشد. به خصوص که ایران در مواجهه با تغییر اقلیم بسیار آسیب‌پذیر است.

در واقع، بحران مدیریت، کم‌آبی سازگار پذیر را به بی‌آبی بحران‌ساز تبدیل کرده است. دکتر محمد حسین شیخ محمدی، پژوهشگر حوزه کشاورزی و اقلیم به ما می‌گوید که با وجود تمامی شواهدی که از بحرانی‌تر شدن وضعیت آب در کشور حکایت دارند، همچنان بخشی از تصمیم گیران، متوجه عمق بحران آبی- اقلیمی و تأثیرهای نگران‌کننده آن بر آینده ایران نشده‌اند.

او نبود برنامه مدون و جامع‌نگر، نبود مدیریت صحیح، نبود سیاست‌های منسجم و کارشناسی و بهره‌برداری‌های بدون برنامه را بیش از فقر منابع آبی نگران‌کننده می‌داند؛ آقای شیخ محمدی، دکترای تخصصی کشاورزی- فیزیولوژی و اصلاح گیاهی دارد همچنین محقق و پژوهشگر پسادکتری در حوزه تنش‌های محیطی هم هست.

از نظر او سیاست‌گذاران و برنامه‌ریزان کشور موفق به تدوین سیاست‌ها، تصمیم‌ها، قوانین و مقررات کارآمد در زمینه مدیریت بحران آب نبوده‌اند، نهادهای اجرایی مرتبط با آب نیز درگیر ناکارآمدی‌های گسترده‌اند. دولت از طریق تدوین برنامه‌های توسعه در عمل نتوانسته است بستر و امکان مناسب را برای مدیریت بحران آب فراهم کند. در واقع باید گفت که «مدیریت منابع آب در ایران بر مبنای مدیریت بحران است و به دلیل عدم وجود برنامه‌ریزی علمی، کارآمد و آینده‌نگر، عمده تصمیم سازی‌ها، تصمیم‌گیری‌ها و اقدامات عملیاتی ما دیرهنگام و فاقد کارآمدی لازم بوده‌اند.»

پژوهشگر حوزه کشاورزی و اقلیم به «آرمان ملی» می‌گوید: «امروز تغییر در سیاست‌ها و استراتژی‌های حوزه آب، اساسی و ضروری است. ادامه سیاست‌ها و روندهای پیشین می‌تواند امنیت غذایی، اقتصادی و حتی حیات ملی کشور را با چالش‌ها و بحران‌های بسیاری مواجه سازد.»

مطالعه گفت‌وگو با محمد حسین شیخ محمدی، کارشناس و پژوهشگر حوزه آب، در تغییر نگرش نسبت به وضعیت موجود می‌تواند بسیار موثر و سازنده باشد.

زمانی که از بحران آب سخن به میان می‌آید، کارشناسان هم این بحران را تنها مختص به ایران نمی‌دانند و از وضعیت جهانی آن سخن به میان می‌آورند. نظر شما در خصوص وضعیت جهانی بحران آب چیست و چه چشم‌اندازی در این زمینه دارید؟

امروز بحران آب به مساله‌ای جهانی تبدیل شده است و تنها مختص به خاورمیانه نیست. بحران آب، امنیت غذایی و زندگی میلیون‌ها نفر از ساکنان زمین را با خطر مواجه ساخته است. کشورهای اروپایی در حال سپری کردن یک دوره خشک‌سالی کم‌سابقه‌اند که آن را می‌توان یکی از نتایج گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی دانست. بحران جهانی آب ناشی از بحران حکمرانی آب و بحران اقلیمی است. یکی از چالش‌های مهم جهان در قرن بیست و یکم رقابت برای دسترسی به منابع آب است. بحران آب می‌تواند عواقب جدی برای امنیت غذایی، تنوع زیستی، بهداشت عمومی، ثبات اجتماعی و امنیت انرژی دربر داشته باشد.

اگر اقداماتی فوری و کارآمد برای مدیریت آب و مقابله با شرایط اضطراری آب‌وهوا انجام نگیرد، طبق هشدار سازمان ملل همه‌گیری بعدی جهانی «خشکسالی» است. عدم مدیریت بحران آب در آینده‌ای نزدیک به درگیری‌ها، جنگ‌ها و افزایش تنش‌های امنیتی در عرصه جهانی منجر خواهد شد. فراموش نکنیم آب هم کلید صلح است و هم کلید جنگ.

وضعیت آب و احیانا بحرانی بودن آن در ایران را چگونه می‌بینید؟ اگر وضعیت آب ایران بحرانی است، چه نشانه‌هایی دال بر تایید آن است؟

تمامی شاخص‌های بین‌المللی رصد کننده وضعیت آب حکایت از ورود ایران به مرحله بحران آبی دارند. نشانه‌های بحران آب از سیستان و بلوچستان تا دریاچه ارومیه و از خوزستان تا شمال کشور قابل مشاهده‌اند. این روزها خبرهایی در مورد دریاچه‌هایی که در حال ناپدید شدن هستند و رودخانه‌هایی که خشک می‌شوند، به تیتر تکراری اخبار کشورمان تبدیل شده است.

حال امروز دریاچه ارومیه مصداق بارزی از وضعیت نگران‌کننده کم‌آبی در ایران است. ایران از شش حوضه آبریز اصلی تشکیل‌شده و بیشتر این حوضه‌ها مانند حوضه آبریز دریاچه ارومیه، حوضه آبریز هامون، حوضه آبریز قره قوم، حوضه آبریز فلات مرکزی با مشکل کم‌آبی و بحران مواجه‌اند.

سدهای خالی کشور، تنش آبی بیش از 500 شهر کشور، مصرف بیش از 80 درصد منابع آب تجدیدپذیر، نشست زمین در بسیاری از دشت‌های کشور، از بین رفتن بسیاری از تالاب‌های کشور، تراز منفی سفره‌های آب زیرزمینی و... نشانگر وضعیت نابسامان ایران از لحاظ منابع آبی است. شدت گرفتن بحران آب در ایران حاصل تلاقی کاستی‌های طبیعی- اقلیمی با کاستی‌های مدیریتی- انسانی است.

چرا به مشکل آب خوردیم؟ در واقع چه عواملی باعث شد که به اینجا برسیم؟

بحران آب در ایران محصول دهه‌ها مدیریت نامناسب منابع آبی، تغییر اقلیم جهانی و آمایش سرزمینی ضعیف است. سوء مدیریت‌هایی مانند بهره‌برداری بی‌رویه از منابع آب زیرزمینی، پایین بودن راندمان در کلیه مراحل تأمین، انتقال و توزیع و تحویل آب، نگاه توسعه‌ای فیزیکی و سازه‌ای بخش آب، وجود مدیریت بحران به جای مدیریت ریسک، عدم توجه به آمایش سرزمینی، ناکارآمدی قوانین و مقررات حفاظت از منابع آب، استقرار صنایع آب‌بر در مناطق خشک و نیمه خشک، عدم اجرای الگوی کشت سازگار با اقلیم، کشت بدون برنامه محصولات پرمصرف و... وضعیت آبی ایران را بحرانی ساخته است.

به گفته خودتان، بخش کشاورزی ما مهم‌ترین مصرف‌کننده آب شیرین در کشور است. چگونه این بخش می‌تواند در تشدید بحران موثر باشد؟

یکی از دلایل اصلی بحران آبی ایران همین پایین بودن راندمان آبیاری در بخش کشاورزی است. راندمان آبیاری در بخش کشاورزی حدود 30 الی 40 درصد است. تجربه‌های موفق جهانی به ما نشان می‌دهد با اصلاح شیوه‌های کشت و آبیاری امکان ارتقای راندمان آبیاری تا 70 - 80 درصد وجود دارد

. برخی از قوانین مصوب ما در حوزه آب در روند مدیریت منابع آب ایران اختلال جدی ایجاد کرده‌اند. به‌طور مثال تصویب قانون تعیین تکلیف چاه‌های آب فاقد پروانه بهره‌برداری در سال 1389، حفر بی‌رویه چاه و رقابت در عمیق‌تر سازی چاه‌ها سبب از بین رفتن منابع آب زیرزمینی کشور شد. توسعه اقتصادی در بیابان و استقرار صنایع آب‌بر در مناطق خشک و نیمه‌خشک بر خلاف آمایش سرزمینی و ظرفیت‏های طبیعی و اکولوژیکی کمبود آب در ایران را تشدید کرده است. در کنار سوء مدیریت‌ها، گرمایش زمین و تغییر اقلیم نیز منجر به بحرانی‌تر شدن وضعیت منابع آبی ایران شده است.

هر تغییری در اقلیم روی چرخه آب در طبیعت اثر می‌گذارد. تشدید خشک‌سالی و افزایش شدت سیلاب، فصلی شدن رودخانه دائمی و خشک شدن تالاب‌ها، کاهش ذخایر برفی، افزایش آلودگی آب‌های سطحی و زیرزمینی، افزایش تبخیر- تعرق و نیازهای آبی و آبیاری، فرونشست ناشی از افت سطح آب‌های زیرزمینی و افزایش توفان‌های گردوغبار و ریزگردها، تنها گوشه‌ای از اثرات تغییرات اقلیمی و گرمایش جهانی بر چرخه آب هستند.

نقش بخش مدیریتی در کنار بخش اقلیمی چه حد است؟

با وجود تمامی شواهدی که ذکر کردم، همچنان بخشی از تصمیم گیران کشور متوجه عمق بحران آبی- اقلیمی و تأثیرهای نگران‌کننده آن بر آینده ایران نشده‌اند. نبود برنامه مدون و جامع‌نگر، نبود مدیریت صحیح، نبود سیاست‌های منسجم و کارشناسی و بهره‌برداری‌های بدون برنامه، بیش از فقر منابع آبی نگران‌کننده است و امنیت کشور را به خطر می‌اندازد.

تغییر اقلیم و گرمایش جهانی در ایران چه تاثیری دارد؟

افزایش فراوانی وقوع پدیده‌های مخرب جوی- اقلیمی در کشور مانند افزایش متوسط دمای شهرها، افزایش فراوانی روزهای خشک، افزایش بارش‌های سیل‌آسا و بارش برف در نقاط گرم و خشک نشانه‌هایی از بروز تغییر اقلیم در ایران است. ایران در مواجهه با اثرهای تغییرات اقلیمی بسیار آسیب‌پذیر است.

به‌رغم افزایش آگاهی ما نسبت به پیامدهای تغییرات آب و هوایی و محیطی مرتبط با گرمایش جهانی بر منابع آب‌، امنیت، کشاورزی‌، محیط‌زیست، بهداشت، صنعت و اقتصادِ ایران، ولی متأسفانه توجه کافی به برنامه‌ریزی برای مدیریت اثرات این تغییرات نشده است. تغییر اقلیم بحرانی است که بر زندگی و رفاه مردم سراسر جهان تأثیر می‌گذارد بر همین اساس شایسته است که برای سازگاری با تغییر اقلیم برنامه‌ریزی شود.

چطور می‌توان با تغییر اقلیم، سازگاری پیدا کرد؟

دمای متوسط کشور افزایش ‌یافته، میزان بارش کشور کاهش ‌یافته، میزان تبخیر و تعرق کشور افزایش ‌یافته، نگران‌کننده‌تر اینکه الگوهای اقلیمی می‌گویند که این شرایط تشدید خواهد شد، به همین دلیل سیاست‌های سازگاری با کم‌آبی و گرمایش زمین باید مورد توجه تصمیم‌گیریان و تصمیم‌سازان کشور قرار گیرد تا ایران را طی سیاست‌گذاری علمی و کارآمد با کم‌آبی سازگار کنیم.

هیچ کشوری امکان مقابله با طبیعت، گرمایش زمین و پدیده تغییر اقلیم را ندارد. ضمن اتحاد جهانی برای نجات زمین با کاهش گرمایش زمین، در مقیاس ملی و منطقه‌ای برای مهار کردن تبعات منفی تغییر اقلیم بر منابع آب باید آماده سازگاری با کم‌آبی و تغییر اقلیم باشیم. بحران مدیریت و نبود برنامه راهبردی سازگاری با تغییر اقلیم، کم‌آبی سازگار پذیر را به بی‌آبی بحران‌ساز تبدیل کرده است.

سیاست‌گذاری حوزه آب در ایران به چه نحو است؟ این مساله تا چه حد برای سیاستگذاران ما جدی بوده؟

موضوع آب به‌رغم اهمیت حیاتی آن برای کشور در اولویت اصلی سیاست‌گذاران کشور نیست. فرایند سیاست‌گذاری آب در کشور با مشکلات و ایرادهای اساسی روبه‌رو است. سیاست‌گذاران و برنامه‌ریزان کشور موفق به تدوین سیاست‌ها، تصمیم‌ها، قوانین و مقررات کارآمد در زمینه مدیریت بحران آب نبوده‌اند، نهادهای اجرایی مرتبط با آب نیز درگیر ناکارآمدی‌های گسترده‌اند. امروز تغییر در سیاست‌ها و استراتژی‌های حوزه آب، اساسی و ضروری است. ادامه سیاست‌ها و روندهای پیشین می‌تواند امنیت غذایی، اقتصادی و حتی حیات ملی کشور را با چالش‌ها و بحران‌های بسیاری مواجه سازد.

برنامه توسعه هفتم در حال تدوین است در این برنامه جایگاهی برای سیاست‌های آبی در نظر گرفته نشده است؟

عطش توسعه بدون توجه به توان اکولوژیکی و محیطی مناطق جغرافیایی کشور طی چند دهه اخیر کمبود آب را در ایران تشدید کرده است. توسعه اقتصادی و اجتماعی باید با ملاحظه بحران آب و تغییرات اقلیمی صورت بگیرد، نه در جهت تأمین آب برای توسعه. بحران آب در برنامه ششم توسعه بسیار کمرنگ دیده شده بود.

«مدیریت تغییرات اقلیم و مقابله با تهدیدات زیست‌محیطی نظیر بیابان‌زایی و خشک‌سالی» و «تعادل بخشی و حفاظت کیفی آب‌های زیرزمینی» جزو سیاست‌های برنامه ششم توسعه بود. امروز باید بررسی کنیم چه میزان از این اهداف محقق نشده‌اند؟ چرا؟ آسیب‌شناسی برنامه‌های توسعه‌ای نشان می‌دهد دولت از طریق تدوین برنامه‌های توسعه در عمل نتوانسته است بستر و امکان مناسب را برای مدیریت بحران آب فراهم کند. با توجه به تحولات اقلیمی، خشک‌سالی‌ها و کم‌آبی‌های اخیر انتظار می‌رود که بحران آب در سیاست‌های کلی برنامه هفتم توسعه که امروز در حال تدوین و نهایی شدن است جایگاه پررنگ‌تری داشته باشد.

تعریف شما از مدیریت بحران آب در ایران چیست؟ این مدیریت تا چه اندازه جدی گرفته شده است؟

مدیریت منابع آب در ایران بر مبنای مدیریت بحران است و به دلیل عدم وجود برنامه‌ریزی علمی، کارآمد و آینده‌نگر، عمده تصمیم سازی‌ها، تصمیم‌گیری‌ها و اقدامات عملیاتی ما دیرهنگام و فاقد کارآمدی لازم بوده‌اند. باید مدیریت ریسک جایگزین مدیریت بحران شود. با یک برنامه‌ریزی علمی، همه‌جانبه، آینده‌نگر و پرداختن ریشه‌ای به مساله آب می‌توان از شدت آثار منفی بحران کاست.

امروز راهی جز اصلاح و تقویت نظام حکمرانی آب، اعمال مدیریت به ‌هم‌ پیوسته آب با رعایت اصول توسعه پایدار، سازگاری سیستم کشت کشاورزی متناسب با اقلیم بر اساس آمایش سرزمین، ارتقای بهره‌وری آب در بخش کشاورزی، بهبود سیستم آب‌رسانی در تمام مراحل تأمین، انتقال و توزیع و تحویل، بازچرخانی و استفاده مجدد از آب، شنیدن دیدگاه متخصصان و تغییر اشتباه‌های گذشته و برنامه‌ریزی و آمادگی برای رویارویی با پیامدهای تغییر اقلیم نداریم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha