چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ - ۱۴:۱۳

درست 10 سال پیش بود که آتش به جان دخترکان معصوم مدرسه شین‌آباد از توابع پیرانشهر افتاد. دختران 10 ساله‌ای که به سیاق هر روز راهی مدرسه شده بودند و از همان روز، دیگر هیچ‌چیز زندگی‌شان شبیه قبل نبود؛ از چهره و ظاهرشان تا جان و روحشان که بعد از گذشت 10 سال هنوز مجروح است.

رنج 10 ساله دختران شین‌آباد

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شرق، ساعت 8 صبح روز چهارشنبه بخاری نفتی کلاس آتش گرفت و تلاش سرایدار مدرسه برای خاموش‌کردن آن با کپسول آتش‌نشانی راه به جایی نبرد و وقتی خواست بخاری را از کلاس خارج کند، بخاری منفجر شد و شد آنچه نباید می‌شد. آتش تمام کلاس را گرفت و از 37 دانش‌آموز کلاس چهارمی مدرسه ابتدایی در شهر مرزی پیرانشهر، 29 نفر دچار سوختگی شدند.دو نفر از دختران مدرسه یکی، دو روز بعد از حادثه جان باختند و 40 روز دیگر انگشتان سه دانش‌آموز دیگر قطع شد، چون شدت سوختگی زیاد بود و پزشکان امکان قبول پیوند نداشتند.

قصه تلخ دختران از همان موقع ساز می‌شود. درد و درمان آغاز می‌شود و 10 ماه بعد از این حادثه مادر چند نفر از دختران شین‌آبادی از تکرار عمل‌های سه‌ماهه آنها می‌گوید. همان موقع یکی از آنها به ایسنا گفته بود: «برای جراحی ترمیمی صورت بچه‌ها از پوست قسمت‌های مختلف بدنشان برداشته و به صورتشان گرفت (پیوند) می‌زنند، این جراحی‌ها هر سه ماه یک بار تکرار می‌شود».

مادر یکی دیگر از دختران گفته بود: «زمانی که بچه‌ها در بیمارستانی در تبریز بستری بودند، به علت رسیدگی نامناسب پزشکی بدنشان عفونت کرده بود، به‌طوری‌که پس از انتقال به اصفهان، پزشکان گفتند اگر دیرتر منتقل شده بودند عفونت خون باعث مرگ آنها می‌شد، اگر کودکانمان در آن بیمارستان می‌ماندند، مرگشان حتمی بود. پس از جراحی‌های متعددی که صورت‌گرفته جای جراحی‌ها گوشت اضافی آورده؛ هرچند پزشکان این اتفاق را عادی می‌دانند اما برای خانواده‌ها قابل‌پذیرش نیست».

بچه‌ها تنشان سوخته و مادران و کل خانواده دلشان کباب است. همان موقع وعده و وعیدهای بسیاری مطرح شد. حتی پرداخت دیه دختران با تعلل همراه بود. دو سال بعد، وکیل دانش‌آموزان شین‌آبادی گفته بود: «سیران یگانه و عسرین رسول‌زاده دو دختری بودند که در حادثه شین‌آباد جان خود را از دست دادند و بیمه ایران مقرر کرد که تفاضل دیه این دختران را بپردازد. اما متأسفانه با وجود گذشت دو ماه از زمان مقرر، هنوز بیمه، این مبلغ را پرداخت نکرده است».

ماجرا تا سال 96 کش پیدا کرد و احمدی‌نیاز وکیل دختران دانش‌آموز شین‌آباد و نیز اولیای دو دختر فوت‌شده نامه‌ای به حسن روحانی، رئیس‌جمهور وقت نوشت: «هنوز علی‌رغم وعده‌های داده‌شده، تاکنون نصف دیه» ساریا رسول‌زاده و سیران یگانه، دو دانش‌آموز فوت‌شده، پرداخت نشده است.

او از حق و حقوق پرداخت‌نشده این دختران و خانواده‌هایشان هم گفته بود. خانواده‌هایی که می‌دانستند روند درمان فرزندانشان حداقل تا 15 سال آینده ادامه خواهد داشت: ‌براساس اصول قانون اساسی، «دولت در قبال این دختران... دارای مسئولیت مطلق است و ملزم و مکلف بر اتخاذ تمامی راهکارهای مناسب برای احقاق حقوق آنان و درمان آنها ولو در بیمارستان‌های خارج از کشور است».

یک سال بعد، یعنی سال 97 وکیل این دانش‌آموزان گفته بود بعد از گذشت هفت سال از ماجرا، آنها بیش از 300 عمل جراحی انجام دادند و هرکدام از این عمل‌ها عوارض و مشکلاتی را برای آنها ایجاد کرده است که به همین موضوع، از باب قاعده «تسبیب» دیه و عرش تعلق می‌گیرد.

او گفته بود: «موکلانم بعد از وقوع حادثه آتش‌سوزی در مدرسه، دچار صدمات روحی و روانی بسیاری شدند، به‌طوری‌که چهار نفر از آنها اقدام به خودکشی کردند؛ بنابراین از باب لطمات جسمی، روحی و روانی وارده به این دختران، باید دیه به آنها پرداخت شود. اگر پزشکی قانونی پرداخت دیه و عرش را احراز کند، دادسرا پرونده را به دادگاه ارسال می‌کند و می‌توانیم دیه و عرش را دریافت کنیم. البته از دولت هم درخواست داریم دیه و عرش ناشی از صدمات جسمی و روحی وارده را به آنها پرداخت کند».

وعده‌های برجای مانده

هرسال دختران بزرگ می‌شدند و غم و رنجشان هم با آنها قد می‌کشید. حادثه تلخ مدرسه شین‌آباد در دوران ریاست‌جمهوری دولت احمدی‌نژاد رخ داد و حمیدرضا حاجی‌بابایی، وزیر وقت آموزش و پرورش، بارها از اختصاص امکانات مناسب برای درمان 26 دانش‌آموز مصدوم در این حادثه خبر داد. وعده‌هایی که در حد وعده باقی ماند و راه به جایی نبرد.همچنین حرف‌وحدیث‌هایی درباره استخدام این دختران در آموزش و پرورش مطرح شد و قرار شد با هماهنگی سازمان امور اداری و استخدامی مسئله استخدام آنها پیگیری شود.

از بد ماجرا زمستان 98 شبیخون کرونا هم رنج دختران را بیشتر کرد و روند درمان آنها را به تأخیر انداخت. آسرین معروفی، یکی از قربانیان حادثه شین‌آباد به برنا گفته بود: «با وجود اینکه تاکنون روند لیزردرمانی مناسب بوده‌ اما نتایج آن با جراحی پلاستیک قابل‌مقایسه نیست. هرچند به دلیل گرانی هزینه جراحی پلاستیک مسئولان امر از این نوع درمان ممانعت کردند. مفاصل دست به دلیل سوختگی خشک شده و نمی‌توان برای درمان آن اقدام کرد.

به دلیل کرونا درمان با لیزر هم در هفت ماه اخیر به تأخیر افتاده است. در روند درمان با لیزر جدید باید شش جلسه تحت درمان قرار بگیریم تا یک مرحله درمانی محسوب شود. در مرحله پنجم درمان بودیم که به دلیل کرونا مراحل لیزردرمانی به تأخیر افتاد و این تأخیر در درمان‌های پوستی به دوباره‌کاری یا چندباره‌کاری منجر می‌شود».

دختران شین‌آباد به قدری بزرگ شده بودند که دیگر علاوه بر جان مجروح دغدغه‌های دیگری هم داشتند. رسیدن به کنکور که اسرین درباره گفته بود: «ما سال آینده باید در کنکور شرکت کنیم. این در حالی است که هنوز برای دانش‌آموزان شین‌آباد سهمیه در نظر گرفته نشده است، هم‌اکنون نمی‌دانیم برای روند درمان وقت بگذاریم یا مطالعه برای کنکور!».

9 سال بعد از ماجرا که کرونا هم تأخیر قابل‌توجهی بر روند درمان دختران گذاشته بود، برخی وعده‌های محقق‌نشده مسئولان هم درد مضاعفی بود. نه خبری از پرداخت تمام‌وکمال خسارت‌ها بود، نه سهمیه کنکور و نه حتی پیگیری استخدام آنها در آموزش و پرورش.

روایت خانواده‌ها

سال گذشته پدر سیما مرادی، یکی از دختران حادثه‌دیده شین‌آباد پیرانشهر به یکی از خبرگزاری‌ها گفته بود: «وعده سهمیه کنکور ۱۴۰۰ با وجود پیگیری‌های زیادی که انجام دادیم، برای دختران شین‌آباد عملی نشد؛ اما این موضوع را حتی در سطح وزارتی هم پیگیری کردیم، از نماینده شهرستان در مجلس هم خواستیم موضوع را پیگیری کند اما متأسفانه این دختران سهمیه‌ای در کنکور ۱۴۰۰ نداشتند.

مسئله استخدام هم که بارها از سوی مسئولان وزارت آموزش و پرورش برای دختران حادثه‌دیده شین‌آبادی مطرح شده و منوط به اخذ لیسانس توسط این دختران است، درحالی‌که سهمیه برای کنکور آنها قائل نشدند و با توجه به شرایط روحی و جسمی آنها مطالعه و درس‌خواندن برایشان بسیار دشوار است اما بازهم به تلاششان ادامه داده‌اند و امسال تعدادی از دختران در دانشگاه قبول شده‌اند اما بدون سهمیه و مانند یک دانش‌آموز عادی».

او از روند درمان خانواده‌ها هم گفته بود: «متأسفانه آن اقداماتی که لازم است از لحاظ درمانی روی این دختران انجام شود، وجود ندارد و درمان‌های موجود هم رضایت‌بخش نیستند و با توجه به گذشت این همه سال از وقوع این حادثه بهبود آن‌چنانی در این دختران حاصل نشده است. بلکه تنها با افزایش سن و کشیده‌شدن پوستشان، تا حدودی زخم‌ها ترمیم شده‌ اما درمان قطعی برای آنها انجام نگرفته و این کودکان با وجود بارها عمل جراحی هنوز آن‌چنان‌که انتظار می‌رفت، بهبود نیافته‌اند. تعدادی از این دختران هنوز هم با آثار سوختگی شدید در دست و صورت روبه‌رو هستند.

پیگیری‌های زیادی انجام دادیم برای اینکه کودکان در همان ابتدا در خارج از کشور روند درمانی خود را طی کنند، وعده‌های در ابتدا داده شد اما بعدها گفتند این امر میسر نیست. حتی ما درخواست کردیم کودکانمان در بیمارستان خصوصی عمل شوند که با این مورد هم موافقت نکردند و بیمارستان‌های دولتی را برای طی درمان دختران شین‌آباد انتخاب کردند که امکانات لازم را برای درمان و جراحی نداشت».

پدر سیما گفته بود: «در آن زمان من با اصرار فراوان چندین عمل درمانی کودکم را در بیمارستان خصوصی انجام دادم ولی متأسفانه تمام هزینه‌های بیمارستان را خودم پرداخت کردم و مسئولان اصرار داشتند که کودکان باید در بیمارستان دولتی جراحی شوند. حال با شیوع کرونا نیز روند درمان این دختران متوقف شده است.

تمامی وعده‌هایی که در زمان وقوع حادثه به خانواده‌های این کودکان داده شده بود، محقق نشده است. حالا بعد از این همه سال با این دختران همچون یک بیمار عادی برخورد می‌شود و زمانی که به بیمارستان‌ها مراجعه می‌کنیم، باید ساعت‌ها در انتظار دریافت نوبت بمانیم. این مسئله و عادی‌سازی موضوع دختران شین‌آباد موجب رنجش خانواده‌های آنها شده است».

او به دستگاه لیزری که در بیمارستان پیرانشهر قرار داشت هم اشاره کرده بود: «مقرر شد تا دستگاه لیزر جهت ادامه روند درمانی دختران در شهرستان و در محل زندگی‌شان مستقر شود و در کنار آن سایر شهروندان هم بتوانند از خدمات آن استفاده کنند اما متأسفانه درحال‌حاضر این دختران باید ساعت‌ها در نوبت بمانند تا بتوانند تحت لیزردرمانی قرار بگیرند! این دستگاه که برای دختران شین‌آباد در بیمارستان دولتی قرار داده شد، اکنون و به محل درآمدی برای بیمارستان تبدیل شده است».

اسرین، یکی از دختران شین‌آبادی است که رنجی که بر او رفته را به رشته تحریر درآورده و کتابی نوشته است؛ «از خاکستر خود برمی‌خیزیم». او به یکی از خبرگزاری‌ها گفته بود: «چاپ اول کتابش کامل به فروش رفته و اکنون می‌خواهد در زمان مناسبی به سراغ ویرایش چاپ دوم برود. او با اشاره به اینکه فروش چاپ اول کتاب به پایان رسیده است، می‌گوید: «چاپ اول فروش خوبی داشته و رضایت‌بخش بوده، درحال‌حاضر برای چاپ دوم اقدام کرده‌ام البته کمی احتیاج به ویرایش دارد و باید مطالبی به کتاب افزوده شود، اما چون درحال‌حاضر پشت‌کنکوری هستم، وقت زیادی برای آن ندارم‌ ولی در اسرع وقت در نظر دارم کتاب را برای چاپ دوم نیز آماده کنم».

اسرین مطالبه اصلی‌شان را درمان و پشتوانه شغلی برای آینده دانسته بود: «سهمیه کنکور را هم از ما دریغ کردند. سال گذشته نیز سهمیه‌ای در کنکور ٩٩ نداشتیم. هرچند خوشبختانه امسال تعدادی از دختران در دانشگاه قبول شدند اما همچون دانش‌آموزان عادی در کنکور شرکت کرده بودند. متأسفانه من امسال قبول نشدم و در نظر دارم سال آینده دوباره در کنکور شرکت کنم، اگر سهمیه‌ای برای ما قرار داده می‌شد، می‌توانستیم حداقل امیدوار باشیم که با قبولی در کنکور به دانشگاه برویم و ادامه تحصیل بدهیم. اما درحال‌حاضر این شرایط برای ما سخت شده است و وعده‌های دولت هم در این خصوص محقق نشده است».

اسرین معروفی، به وعده سهمیه کنکور هم اشاره کرده بود: «هزینه مشاوره و خرید کتاب‌های کمک تحصیلی همه‌اش بر عهده خودمان بوده و آموزش و پرورش کوچک‌ترین کمکی در این زمینه به ما نکرده است. با توجه به شرایط روحی و روانی‌مان، ما حتی در این سال‌ها از دوره‌های روان‌شناسی و روان‌پزشکی نیز برخوردار نبوده‌ایم. این کابوس تلخ هیچ‌وقت پایانی ندارد و این حادثه وحشتناک هیچ‌وقت از ذهن ما دختران شین‌آباد پاک نمی‌شود.

دختران حادثه‌دیده بارها تلاش کردیم مدارسی را که همچون مدرسه حادثه‌دیده ما بخاری‌های نفتی دارند، نسبت به وقوع حوادث مشابه آگاه کنیم، حتی خواستیم برای این کلاس‌ها بخاری امن تهیه کنیم‌ اما متأسفانه آموزش و پرورش این مورد را قبول نکرده است و زمانی که خواستیم درباره خطرات سیستم‌های گرمایشی غیراستاندارد در مدارس اطلاع‌رسانی کنیم، با حضور ما موافقت نکردند».

القصه اینکه سهمیه کنکور دختران حتی به امسال نرسید. دختربچه‌های شین‌آبادی که آذر سال 91 ده ساله بودند، امسال 10 سال بعد از ماجرا حالا جوان‌های 20‌ساله‌اند. وعده‌ها هنوز به‌جای خودشان باقی مانده و آنچه هنوز در جان دختران جا خوش کرده، همان رنج 10 سال تن و روحشان است.

خطر هنوز در کمین دانش‌‎آموزان است

بعد از حادثه تلخ شین‌آباد اما هنوز هم ایمنی مدارس در موارد بسیاری جدی گرفته نشد. برخی کودکان در روستاهای دورافتاده در مدارس ناایمن آسیب دیدند. ضمن اینکه بعد از حادثه شین‌آباد در 10 سال گذشته، وعده‌های زیادی داده شد که بخاری‌های نفتی از مدارس ایران حذف شود و جای آن را بخاری‌های ایمن و بی‌خطر بگیرد اما به‌تازگی رکنا در گزارشی خبر داده که همچنان 14 هزار بخار نفتی در مدارس کشور بر جای خود باقی مانده‌اند و این یعنی امکان وقوع 14 هزار حادثه مشابه مدرسه شین‌آباد در هر روز سرد پاییز و زمستان برای کودکان و نوجوانان ایران وجود دارد.

در این گزارش آمده: «طبق آخرین آماری که رئیس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور درباره مدارسی که برای تأمین گرما از بخاری نفتی استفاده می‌کنند، داده، درحال‌حاضر ۱۴ هزار بخار نفتی در مدارس داریم. قبل از سال ۹۱، در مدارسی که ساخته شد برای اینکه هزینه تمام‌شده مدارس کمتر شود، از سیستم‌های نفتی به‌جای سیستم حرارت مرکزی استفاده کردند. درحال‌حاضر ۱۴ هزار بخاری نفتی از ۵۳۰ هزار کلاس مانده است».

البته دلایلی هم برای استفاده از این بخاری‌های نفتی ذکر می‌شود: «در مدارسی که بخاری نفتی هنوز مانده، به این دلیل است که زیرساخت گازی نداریم؛ یعنی گاز به استان رفته اما گازکشی شهری نرفته است و حتی گاهی برق هم ندارند. البته این کلاس‌ها می‌تواند از ۱۴ هزار کمتر باشد، چون ما راهروها و سرایداری و آزمایشگاه‌ها را هم جزء کلاس درس می‌دانیم».

مجید عبداللهی، معاون فنی و نظارت سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور هم درباره رسیدگی و ایمن‌سازی تجهیزات گرمایشی مدارس در فصل سرما گفته است: «مدارس قدیمی باید به‌روزرسانی شوند و نوسازی سامانه‌های سرمایشی و گرمایشی آن در دستور کار قرار بگیرد. در مدارس سطح کشور، از سه نوع سیستم گرمایشی استفاده می‌کنیم؛ سیستم‌های موتورخانه، پکیج‌های حرارتی که با گاز کار می‌کنند و بخاری‌های استاندارد هرمیتک».

او تأکید کرده: «تلاش برای استانداردسازی سیستم‌های سرمایشی و گرمایشی کشور چندسالی است که در دستور کار است. درحال‌حاضر نیز از محل منابع در اختیار و هم از محل قانون الحاق و ردیف استانداردسازی سیستم‌های گرمایشی که در قانون بودجه پیش‌بینی شده، برنامه‌ریزی برای استانداردکردن سیستم‌های گرمایشی مدارس در دستور کار قرار گرفته است و این موضع حسب اعتبارات و اقتضائات اجرائی و عملیاتی با همکاری ادارات کل تابعه ما در استان‌ها عملیاتی و اجرائی می‌شود».

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha