بخش منابع طبیعی در برنامۀ توسعۀ هفتم حذف شده است و این، نشان از میزان اهمیت این مقوله اهمیت برای دولتمردان دارد.

مرگ دسته‌جمعی در انتظار جنگل‌های شمال

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه پیام ما، هر روز بخشی از جنگل‌های شمال دچار آفت‌زدگی می‌شود؛ از «شمشادها» گرفته تا «توسکاها» و «ممرزها» و بلند«مازوها».‌ فرقی نمی‌کند کدام گونه در این جنگل‌ها روییده باشد،‌ هرکدام باید با آفتی دست‌وپنجه نرم کنند،‌ زنده بمانند یا مغلوب و خشک شوند. چه راهکاری برای رفع این آفت‌ها وجود دارد؟ آیا می‌توان از بروز آنها جلوگیری کرد؟ آیا واردات چوب به ‎معنای ورود آفت‌های بیشتر است و در صورت ادامۀ این وضعیت، جنگل‌های شمال چه آینده‌ای خواهند داشت؟ در گفت‌وگو با دکتر «هادی کیادلیری» دانشیار دانشکدۀ منابع طبیعی و محیط زیست علوم تحقیقات از او در این باره پرسیدیم.

آفت‌ها یکی از چالش‌های جنگل‌های هیرکانی در شمال ایران هستند،‌ چه عواملی باعث آفت‌زدگی و ضعیف شدن جنگل‌ها در این منطقه می‌شود؟


ما همواره حشرات و آفت‌ها را در طبیعت داشته‌ایم که باعث شده‌اند درختانی بیمار، مغلوب و حذف شوند. بااین‌حال زمانی‌که طبیعت بکر و دست‌نخورده است،‌ درختان این توانایی را دارند که خود را ترمیم کنند. اما وقتی به اکوسیستم دستبرد می‌زنیم، تعادل آن به‌هم می‌خورد و پیوندها بین اجزا از بین می‌رود،‌ درختان توانایی سازگاری خود را از دست می‌دهند و در این وضعیت شاهد طغیان آفات و حشرات هستیم. علاوه‌براین، تغییر اقلیم و خشک شدن هم باعث می‌شود حشره‌ها مهاجرت کنند و در فقدان دشمنان طبیعی طغیان کنند، درحالی‌که میزبان‌ آنها یعنی درختان در اثر خشکسالی ضعیف شده‌اند و مستعد آفات هستند. اگر بخواهیم یک دسته‌بندی از عواملی که تعادل اکوسیستم را به‌هم می‌زند داشته باشیم، می‌توان مواردی مانند دست‌اندازی‌ها،‌ بهره‌برداری بیش از حد در جنگل‌های شمال، تکه‌تکه کردن اکوسیستم با پروژۀ عمرانی، جاده‌سازی،‌ شهرک‌سازی و ریختن زباله، دام و … را برشمرد که هرکدام سهم خود را ایفا می‌کند و به آنها تغییر اقلیم اضافه می‌شود و درنهایت شاهد طغیان بیماری و آفت‌ها باشیم.


آیا می‌توان این آفت‌ها را دسته‌بندی کرد و هرکدام را به یک یا چند عامل نسبت داد؟


گروهی از آفات جزو آفات درجه اول هستند. به این معنا که جدا از شرایط فیزیولوژیک درخت به آن حمله می‌کنند؛ یعنی حتی اگر درخت جوان و سالم و زنده باشد، این آفت می‌تواند به درخت حمله کند. البته باید اضافه کرد که شروع طغیان از رویشگاه‌های ضعیف است که به همه‌جا سرایت می‌کند و درختان جوان را هم تحت‌تأثیر خود قرار می‌دهد. آفات برگخوار در این دسته قرار می‌گیرند. درختانی که درگیر این آفت هستند، در اغلب موارد می‌توانند به حالت اول برگردند؛ به شرط آنکه چند سال متوالی درگیر این آفت نباشند. در غیر این صورت، درخت جوان نیز ضعیف می‌شود و در معرض آفات درجه دوم قرار می‌گیرد. نمونۀ درجه دوم‌ها حشرات چوب‌خوار هستند که در شمال کشور هم وجود دارند. چوب‌خوارها معمولاً به درختانی حمله می‌کنند که صدمه دیده و ضعیف شده‌اند. چنانچه این حشرات ثانویه را روی درختی ببینید به این معناست که کار درخت تمام شده و وضعیت برگشت‌پذیری به حالت اول را از دست داده است. تا زمانی‌که آفات درجه اول را داریم، می‌توان شرایط را به‌شکلی کنترل کنیم که درخت به نقطۀ سلامت برگردد. البته درختانی که همیشه سبز هستند، اگر به هر دلیلی به برگ‌هایشان صدمه وارد شود، برگشت‌پذیری آنها بسیار کمتر از درختانی است که خزان می‌کنند؛ زیرا گروه دوم وقتی برگ‌های خود را از دست می‌دهند، مجدداً برگ تولید می‌کنند.
اگر دلیل طغیان آفات را هم بخواهیم دسته‌بندی کنیم،‌ می‌توان به چند مورد اشاره کرد: اینکه گونه را در جای نامناسب بکاریم،‌ مانند جنگل‌کاری‌هایی که در آنها نیازهای اکولوژیک گونه برآورده نمی‌شود. از همین روست که جنگل‌کاری‌های دست کاشت و شهری نیاز به مراقبت زیاد دارند. گاهی هم گونه در محل طبیعی مناسب خود است، ولی ما شرایط را نامناسب می‌کنیم که شاهد آن دستکاری‌ در جنگل‌های طبیعی است.


راهکارهای رفع این آفت‌ها آیا مؤثر بوده، یا اینکه خود تبدیل به آسیب جدیدی به این عرصه‌ها شده است؟


در مبارزه با آفات باید چند گام را با هم انجام دهیم که به مجموع آنها مدیریت می‌گوییم. اولین آنها این است که پیش از آنکه آفت طغیان کند، درباره‌اش پیش‌آگاهی داشته باشیم. به‌عنوان مثال اگر در کشورهای اطراف ما این آفت طغیان می‌کند، احتمالات را بررسی کنیم و مواردی مانند الزامات قرنطینه را در نظر بگیریم. با پیش‌آگاهی می‌توانیم به گام دوم که پیش‌بینی است، برسیم. زمانی‌که اطلاعات را جمع‌آوری و تحلیل کردیم، می‌توانیم پیش‌بینی کنیم که آیا آفت طغیان می‌کند، یا خیر و به‌این‌ترتیب توان پیشگیری خواهیم داشت. یکی از دلایل شکست ما در موضوع کنترل آفات و بیماری‌ها این است که در اغلب موارد پس از مشاهدۀ مشکلات می‌خواهیم اقدام کنیم درحالی‌که کار از کار گذشته است. باید توجه داشت که در مناطق طبیعی مشابه زمین‌های کشاورزی نمی‌توانیم هر راهکاری را امتحان کنیم. البته در مواردی ما پیش‌آگاهی و پیش‌بینی داریم، ولی نمی‌توانیم پیشگیری داشته باشیم؛ زیرا ناچاریم با توجه به نوع آفت،‌ رفتارهای مبارزۀ سازگار با محیط زیست را انجام دهیم و هرگونه مبارزه‌ای با توجه به عواقب آن به عرصه‌های طبیعی پذیرفته نیست. علاوه‌براین، در مدیریت آفات یک راه‌حل برای کنترل نداریم، بلکه مجموعه‌ای از اقدامات اکولوژیکی و جنگل‌شناسی را در کنار سایر راهکارها بایستی در نظر بگیریم تا جمعیت آفت را کاهش دهیم. زمانی‌که تعادل اکوسیستم به‌هم بریزد کار مقابله با آفت‌ها بسیار دشوار می‌شود، به‌ویژه در شرایطی که ما مانیتورینگ و پایش هم نداریم و زمانی به خود می‌آییم که آفات در جنگل‌ها همه‌گیر شده است و به‌دلیل محدودیت محیط زیستی کاری نمی‌توانیم انجام دهیم.


به‌نظر شما رفع این آفت‌ها از عهدۀ یک سازمان یا نهاد برمی‌آید؟


اصولاً متولی اصلی مبارزه با آفات جنگل، سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری است، اما در مواردی سازمان حفظ نباتات می‌تواند کمک کند،؛ زیرا برخی از این آفات از کشورهای دیگر آمده‌اند و چنانچه قوانین قرنطینه درست انجام شود، می‌توان جلوی ورود آن آفت به کشور و عرصه‌های طبیعی را گرفت.


واردات چوب که در حال حاضر از سوی سازمان منابع طبیعی پیگیری می‌شود، به شیوع بیشتر این آفات در کشور منجر نمی‌شود؟


واردات چوب یک ضرورت است. پیش‌بینی می‌شود که کشورمان ۱۶ میلیون مترمکعب نیاز بالقوه برای چوب دارد. در مقابل کل چوبی که تأمین می‌شود، شش میلیون مترمکعب است. یعنی عملاً ما ۱۰ میلیون مترمکعب کمبود چوب در ایران داریم که بایستی به هر طریقی تأمین شود. یکی از راه‌های حل این مسئله واردات این میزان چوب است، هر چند که این گزاره بدان معنا نیست که به هر شکل این کار صورت گیرد؛ زیرا اگر قوانین قرنطینه رعایت نشود، می‌تواند به ورود انواع آفات به کشور بینجامد. اما با توجه به این نیاز،‌ نمی‌توان مخالفتی هم با واردات چوب با رعایت قوانین قرنطینه داشت. مگر بقیۀ کشورها چه می‌کنند؟ آیا همۀ آنها تولید چوب دارند؟ در شمال کشورمان ما منبع چوبی مثل کشور روسیه را داریم که ۷۰ میلیون هکتار جنگل دارد، درحالی‌که کل جنگل‌های شمال تنها دو میلیون هکتار است. بنابراین، می‌توان با تمهیداتی چوب وارد کرد، یا مناطقی را در نظر گرفت که کارهای بهداشتی مرتبط با قرنطینه در آنجا انجام شود. لازم است که ما به راه‌حلی در این زمینه برسیم؛ زیرا عدم توان ما در تأمین چوب باعث شدت گرفتن قاچاق چوب در جنگل‌ها به‌واسطۀ نیاز قیمت بالای آن شده است. باز هم تأکید می‌کنیم گرچه ما به واردات چوب نیاز داریم‌، اما این کار حتماً بایستی با موازین علمی باشد.


در حال حاضر در شمال کشور مهمترین آفت‌ها چه هستند؟


ما با انواع آفت و بیماری در این منطقه مواجهیم که شامل ۷۵ مورد می شود، در این منطقه در یک سال آفتی طغیان و سال دیگر فروکش می‌کند. برخی از آنها نیز دوره‌ای طغیان می‌کنند. از مهمترین آنها می‌توان به آفات برگخوار نام برد که به آنها ابریشم‌باف ناجور می‌گویند. ما آفات برگخوار توسکا در سطح وسیع داریم و در کنار آن یکسری بیماری‌های بالقوه که در آینده برای این عرصه‌ها ایجاد مشکل می‌کنند. آفات زغالی بلوط هم از زاگرس آمده و به بلندمازوها در استان گلستان سرایت کرده و از این درخت سراغ گونه‌های ممرز و … رفته است. علاوه‌براین، بیماری قارچی را در مورد سروها نظیر سرو زربین و سوزنی برگ‌ها داریم. تاکنون سه چهار نوع قارچ شناسایی شده‌اند که درختان منجر شده‌اند و متخصصان در حال بررسی آنها هستند. همچنین آفات شمشادها، ۴۰ میلیون درخت از این گونه را در کمتر از ۱۰ سال خشک کرده است.


در صورت ادامۀ وضعیت کنونی چه آینده‌ای برای جنگل‌های شمال در یکی دو دهۀ آتی می‌توان انتظار داشت؟


روندی که در حال طی کردن آن هستیم، روند بسیار بدی است. متأسفانه مجموعه رفتارهای ما از دولتمردان گرفته تا مردم با طبیعت صحیح نیست؛ گردشگران به عرصه‌های طبیعی صدمه می‌زنند،‌ مسئولان شهری زباله‌ها را در جنگل‌ها تخلیه می‌کنند، مجوزهای ساخت برج‌های ۱۰ تا ۲۰ طبقه در این عرصه‌ها داده می‌شود، دامداران دام مازاد بر ظرفیت به این عرصه‌ها وارد می‌کنند و … . البته با وجود اینکه بیان کردم هم مسئولان و هم مردم مقصرند، وظیفۀ اصلی بر دوش مسئولان است که باید برای مدیریت این عرصه برنامه بدهد. مردم از روی فقر و نیاز یا آزمندی به جنگل‌ها صدمه می‌زنند،‌ آنها وقتی می‌بینند یک نفر می‌تواند در عرصه‌های طبیعی برج بسازد،‌ می‌خواهند سهمی در این مناطق داشته باشند. اگر این رفتارها ادامه یابد با چالش‌های دیگری که تغییراقلیم و آتش‌سوزی برای جنگل‌های ما به‌همراه دارد،‌ در آینده‌ای نزدیک جنگل‌هایمان را از دست خواهیم داد، همین الان هم به‌شکلی عناصر اصلی آنها را از دست داده‌ایم. حیات‌وحش ما در این عرصه‌ها از دست رفته و تنوع زیستی به شدت صدمه دیده است. درحالی‌که این مؤلفه‌ها ضامن پایداری اکوسیستم است و اگر ادامه یابد فروپاشی اتفاق می‌افتد و ما شاهد مرگ‌ومیر دسته‌جمعی درختان خواهیم بود. این مرگ‌ومیرها که در حال حاضر نمونه‌هایی از آن را می‌بینیم، فشار بی‌حد به اکوسیستم را نشان می‌دهد. ما باید حتماً فکری برای مدیریت جنگل‌ها داشته باشیم. بخش زیادی از این جنگل‌ها رها شده است و مدیریت نمی‌شود. در این شرایط متأسفانه بخش منابع طبیعی در برنامۀ توسعۀ هفتم حذف شده است و این، نشان از میزان اهمیت این مقوله برای دولتمردان دارد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha