یکشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۱:۲۴

عصر جمعه 23 خرداد، میدان ۸ نارمک وضعیت عجیبی دارد. یکی از محلاتی که ساعت سه بامداد همان روز با حمله اسرائیل به خاک ایران مورد اصابت قرار گرفت و آسیب جانی و مالی بسیاری برای شهروندان به بار آورده است. آمبولانس کنار میدان و گروه‌های امدادی حاضر، نشان از آن دارد که حتی پس از گذشت چند ساعت از حمله، هنوز افرادی زیر آوار مانده باشند

وقتی برای ترس پناهی نبود

به گزارش سلامت نیوز به نقل از شرق، ساختمان چهار طبقه‌ای ویران شده و دیوار و پنجره‌های دیگر خانه‌های اطرافش کاملا آسیب دیده است. پیاده‌روهای اطراف میدان پر شده از شیشه‌های خردشده‌ پنجره‌ دیگر ساختمان‌ها و تمام کوچه‌های منتهی به این منطقه با نوار زردی بسته شده تا برای امدادرسانی، خودرویی وارد محوطه نشود.

عصر جمعه 23 خرداد، میدان ۸ نارمک وضعیت عجیبی دارد. یکی از محلاتی که ساعت سه بامداد همان روز با حمله اسرائیل به خاک ایران مورد اصابت قرار گرفت و آسیب جانی و مالی بسیاری برای شهروندان به بار آورده است. آمبولانس کنار میدان و گروه‌های امدادی حاضر، نشان از آن دارد که حتی پس از گذشت چند ساعت از حمله، هنوز افرادی زیر آوار مانده باشند.

صدای انفجار از حوالی ساعت سه بامداد روز جمعه، مردم را به خیابان کشانده و تا شش عصر این رفت‌وآمدها به میدان ۸ نارمک ادامه دارد. اهالی با دلهره خودشان را به خیابان و کوچه‌های منتهی به این میدان می‌رسانند. از کوچه «حاجی صادقی» تا کوچه «دقیقی»، همه با نوار زردی بسته شده و رفت‌وآمد مردم در این منطقه با محدودیت ترددی همراه است. مأموران و نیروهای امدادی مدام فریاد می‌زنند: «از این منطقه تردد نکنید، امکان دارد شیشه روی سرتان بریزد». کمی آن طرف‌تر چند ماشین و وسیله نقلیه کنار خیابان پارک شده که خرده‌شیشه و تکه‌های سنگ روی آنها نشان از اثر شدت این حادثه دارد.

خانه‌های ویران‌شده

نیمه‌شب ساختمانی چهار طبقه، با حمله اسرائیل تخریب شده است. به دلیل شدت این حمله، ساختمان‌های کناری هم آسیب دیده‌اند و شیشه پنجره‌های دیگر خانه‌های اطراف میدان کاملا خرد شده و حالا روی زمین پر شده از تکه‌های شیشه و خاک که باید با احتیاط از روی آن عبور کرد. کوچه‌های منتهی به این میدان با نوار زردرنگ بسته شده تا تردد اهالی کنترل شود. کودک و بزرگسال برای رفت‌وآمد باید از پیاده‌رویی عبور کنند که شاید احتمال سقوط دوباره آوار بر سرشان وجود داشته باشد. به‌ همین ‌دلیل امدادگرها و مأموران مدام هشدار می‌دهند تا مردم هرچه زودتر این منطقه را ترک کنند.

کاش پناهگاهی بود

ماشین‌های سنگین جرثقیل در حال آواربرداری هستند و مردم نگران‌اند که نکند هنوز کسی زیر آوار مانده باشد. همچنان نیروهای مدیریت بحران شهرداری در اطراف این ساختمان مردم را به اطراف هدایت می‌کنند و تذکر می‌دهند که شاید احتمال ریزش شیشه‌های باقی‌مانده ساختمان‌ها بر سرشان وجود داشته باشد. اما مردم دسته‌دسته کنار هم ایستاده‌اند و محو خرابی‌های انفجارها هستند. آمبولانسی کنار میدان پارک شده و اهالی از مرگ احتمالی ساکنان ساختمان مورد اصابت می‌گویند. یکی از آنها زن جوانی است که بین اهالی ایستاده و توضیح می‌دهد: «خانه ما چند خیابان پایین‌تر است. وقتی خبر را شنیدم خودم را به این میدان رساندم. با کدام قانون و اخلاق منطقه مسکونی را مورد حمله قرار می‌دهند؟ این مردم چه گناهی کرده‌اند؟ شنیدم کودک در بین کشته‌شده‌ها بوده. پر از خشم و ترس هستم».

مأموری در بلندگو اعلام می‌کند: مردم از میدان دور شوند، اما گروه‌های کوچک و بزرگ چند متر دورتر می‌شوند. بیشتر آنها از نگرانی خود می‌گویند. زن جوانی که ساکن خیابان «دردشت» است، از حالش می‌گوید: «تمام تنم می‌لرزد، کاش پناهگاهی بود و همه آنجا می‌رفتیم. هرکدام از این ساختمان‌ها شاید خانه‌ ما بود که به آن حمله می‌شد. مردم بی‌گناه در این خانه‌ها زندگی می‌کردند. کودک و بزرگسال، همه را مورد حمله قرار داده. خدا خودش کمک‌مان کند».

مرد دیگری که از چند ساعت قبل خود را به این میدان رسانده، از جنازه‌هایی می‌گوید که از ساختمان بیرون کشید شده و توضیح می‌دهد: «زنی اینجا بود که می‌گفت عزیزی در این ساختمان داشته و حالا کشته شده». یکی دیگر که زن میانسالی است، درباره صدای نیمه‌شب می‌گوید که ترس تمام وجودش را گرفته بود: «فکر کردم رعدوبرق است، اما بعد دود را در هوا دیدم. نمی‌دانم روزهای بعد چه خواهد شد. همین حالا ببینید که تمام شیشه‌های پنجره‌ها خرد شده و ریخته، نمی‌دانم چه باید کرد».

شب را چطور صبح کنیم؟

جلوتر گروهی پسر جوان ایستاده‌اند و به ماشین سنگینی خیره شده‌اند که آواربرداری می‌کند. یکی از آنها می‌گوید: «خانه ما در خیابان ثانی است، همان سر صبح وقتی صدا را شنیدم، خودم را اینجا رساندم. واقعا ترسناک بود. کم‌کم تعداد آدم‌هایی که آمدند زیاد شد، مثل آخرالزمان بود. باورم نمی‌شد که دشمن آن‌قدر بی‌وجدان باشد که خانه مردم را بزند. در این خانه‌ها زن و بچه زندگی می‌کند. هنوز باورم نمی‌شود و مدام فکر می‌کنم همه اینها خواب است. صبح که به خانه برگشتم، دلم آرام نگرفت و الان برگشتم که دیدم شدت آسیب آن‌قدر بوده که هنوز آواربرداری تمام نشده».

 یکی دیگر که زن جوانی است و خودش را به این میدان رسانده، توضیح می‌دهد: «یک ساختمان را تخریب کردند و این‌همه خرابی به بار آوردند. شما ببین، پنجره تمام خانه‌ها ریخته است. حتی ساختمان کناری هم با این حمله تخریب شده. نمی‌دانم امشب را چطور صبح کنیم». شلوغی اطراف میدان ادامه دارد و جرثقیل همچنان آوار ساختمانی را برمی‌دارد که چند ساعت قبل، خانواده‌هایی در آن زندگی می‌کردند.

در بین تمام خانه‌های اطراف میدان 8 نارمک، خانه‌های بسیاری هستند که به دلیل این حمله، دچار آسیب جدی به در و پنجره شدند. یکی از آن ساختمان‌ها که نبش کوچه «حاجی صادقی» است، به دلیل شدت انفجار پنجره‌هایش از بین رفته. خانه حالا شبیه به متروکه‌ای است که گردوخاک تمام آن را گرفته. دیوارهای ساختمان ترک برداشته و هرازگاه، تکه سنگ یا شیشه‌ای از ساختمان به زمین سقوط می‌کند. بسیاری از همسایه‌ها و اهالی محل که دور میدان ایستاده‌اند، صاحب این خانه را می‌شناسند. پیرزن و پیرمرد تنهایی که حتی توان کافی برای راه‌رفتن هم ندارند و حالا دیگر خانه‌ای هم برای‌شان نمانده است.

زن میانسالی که آنها را می‌شناسد، توضیح می‌دهد: «در این خانه زن و مرد پیری زندگی می‌کنند که هر دو هم مریض هستند. من پیرزن را می‌شناسم، چون همسرش بیمار است و نمی‌تواند زیاد از خانه بیرون بیاید، تمام خریدها را او انجام می‌دهد. البته خودش هم نمی‌تواند درست راه برود و به‌سختی از خانه بیرون می‌آید. حالا ببینید خانه‌شان به چه وضعی درآمده، چطور می‌خواهند این خانه را درست کنند؟ خانه ویران شده».

از میدان که دور می‌شوی، کم‌کم از جمعیت حاضر در صحنه هم کم می‌شود، اما بیشتر مردم به سمت میدان 8 نارمک حرکت می‌کنند و خیابان‌های نزدیک به این منطقه ترافیک بیشتری دارد. مردم با کنجکاوی از کوچه‌پس‌کوچه‌ها عبور می‌کنند تا به این میدان برسند و شاهد ویرانی‌ای باشند که رژیم صهیونیستی در منطقه‌ای مسکونی به بار آورده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha