به گزارش سلامت نیوز به نقل از پیام ما، گرمای ماه پایانی تابستان همچنان کارگران خوزستانی را در میان شعلههای سوزان کار، به آزمون طاقت میکشاند. اوج گرما پشت سر گذاشته شده، اما در گزارش جدید سامانه جهانی پایش دما، چند شهر خوزستان در فهرست گرمترین شهرهای جهان معرفی شده است. آبادان در روز جمعه، ۱۴ شهریور، با تجربه دمای ۴۶ درجه سانتیگراد گرمترین شهر جهان شد. شهر «صفیآباد» دزفول نیز با ثبت دمای ۴۵.۳ درجه سانتیگراد در کنار «عین صالح» الجزایر عنوان چهارمین شهر گرم جهان را به خود اختصاص داد. در گرمترین زمان تابستان سال جاری دمای هوای خوزستان از ۵۰ درجه گذشت و به ۶۰ درجه گرمای هلاککننده نزدیک میشد. با اینهمه، کارگران باید در این دما و شرجی نفسگیر به کار ادامه میدادند، چون کارفرمایان زیر بار هزینه تعطیلی نمیرفتند.
مرگ بر اثر حوادث ناشی از کار در ایران بعد از تصادفهای جادهای، دومین عامل مرگومیر آدمهاست و گرما و گرمازدگی از عواملی است که بر وقوع حادثه در کار دامن میزند. بیشتر این حوادث قابل پیشگیری است، اما بهدلیل اینکه کارفرما زیر بار هزینههای ایمنی نمیرود، شرایط کار برای طبقه کارگر ایران مخاطرهآمیز شده است.
«بهزاد» یکی از این کارگرانی است که بهعنوان برقکار در میدان نفتی جفیر مشغول است. صبح مجوز کار را میگیرد و از حدود ساعت ۸:۳۰ کار شروع میشود. زیر تیغ تابستانی خورشید خوزستان مشغول میشود تا ساعت ۱۲ که وقت ناهار و استراحت است. بعدازظهر هم از ساعت ۱۴ دوباره کار آغاز میشود تا ساعت ۱۶:۳۰.
میدان نفتی جفیر در شهرستان هویزه، از مناطق بیابانی و نفتخیز نزدیک مرز با عراق است. جفیر یکی از خشنترین محیطهای کاری کشور از نظر شرایط جوی است؛ جایی که بهزاد و همکارانش را بارها دچار گرمازدگی شدید کرده است. «ماهیت شغل ما نیازمند فعالیت بدنی زیاد و کار در ارتفاع است و همین باعث میشود گرمای هوا فشار بیشتری بیاورد. زیر آفتاب شدید سرگیجه میگیریم، بدن بهشدت عرق میکند و توان ادامه کار پایین میآید. گاهی همکاران دچار حالت تهوع و علائم گرمازدگی میشوند؛ بهویژه وقتی آب کافی مصرف نکنیم. معمولاً مجبوریم هر ۱۵ تا ۳۰ دقیقه کار را قطع کنیم، بنشینیم و ۱۰ دقیقه آب بخوریم. بااینحال، باز هم مواردی پیش آمده که وسط کار کسی گرمازده شده و حتی شروع به بالا آوردن کرده است. خیلی از کارگران برای اینکه ظهر سر کار نیایند، سعی میکنند کار را زودتر تمام کنند. همین میشود که احتمال حادثه و خطر بیشتر شود.»
لباس کاری که به آنها داده میشود، برای تابستان و زمستان یکسان است؛ با پارچهای ضخیم و سنگین که بههیچوجه مناسب گرما نیست. بااینحال، بهدلایل ایمنی و ضوابط HSE یا همان ایمنی، بهداشت و محیطزیست، مجبورند این لباس را بپوشند. کلاه ایمنی هم پلاستیکی است و بهجای حفاظت در برابر آفتاب، گرما را بیشتر میکند. هرچند، ضوابط ایمنی باید بهجای تحمیل این لباسها، تعطیلی کار در چنین شرایط طاقتفرسایی را در اولویت قرار دهند.
بهزاد میگوید: «در کنار گرما، مشکل گردوغبار هم وجود دارد. بیشتر وقتها حتی وقتی هوا پر از گردوخاک است، کار تعطیل نمیشود. این ترکیب گرما و آلودگی، شرایط را طاقتفرساتر میکند. از نظر زمان کاری هم تفاوت چندانی میان زمستان و تابستان نیست. چه تابستان باشد چه زمستان، کار از ۸:۳۰ صبح تا ۱۲ ظهر است و بعد از استراحت، کار در بعدازظهر ادامه پیدا میکند. درواقع، تغییر خاصی برای تطبیق با گرمای شدید تابستان در نظر گرفته نمیشود.»
او ادامه میدهد: «مسئله دیگر قراردادها است که بیشتر موقت است و به همین دلیل، امنیت شغلی نداریم و دست کارگران برای اعلام خواستهها بسته است. در محیط کار هم تشکل یا شورایی که بتواند از حقوق ما دفاع کند، وجود ندارد. کارفرماها معمولاً زیر کولر هستند و درکی از شرایط طاقتفرسای کارگران در گرما و گردوغبار ندارند.»
اینها بخشی از مشکلاتی است که کارگران هر روز تجربه میکنند؛ کار کردن در دمای بالا، تجهیزات نامناسب، خطر گرمازدگی و نبود سازوکار حمایتی. نتیجه نیز معلوم است؛ مخاطرات کاری و حوادث مرگبار در حین کار.
ایمنی زیر پای سود
«یکی از همکاران ما در منطقه جفیر نزدیک اهواز، در گرمای نزدیک به ۶۰ درجه دچار عارضه شد و چند روز در خانه افتاد. هنوز کانکسها استقرار پیدا نکرده بود و بغل پالایشگاه هویزه جفیر مشغول کار بودند. تا کولر بیاید و وصل شود، بیمار شد و نتوانست کار کند؛ با اینکه خودش یک عمر در پروژههای نفت و گاز کار میکرد و با این آبوهوا غریبه نبود». این را «علی علیاکبری»، مدیر HSE گروه شرکتهای «جهانبین»، به پیام ما میگوید.
او ادامه میدهد: «طبق ضوابط بینالمللی HSE، در شرایط دمای بالا یا باید کارگاه تعطیل شود یا ساعات کاری تغییر کند، اما در ایران عملاً از این استانداردها تبعیت نمیشود. گاهی دولت اعلام میکند بهدلیل گرما فعالیتها باید متوقف شود، اما در پروژههای نفت و گاز معمولاً کارفرماها به این دستور توجهی نمیکنند. یکدهه پیش، در یکی از پروژهها پیش مدیرعامل رفتم و گفتم در استان ایلام همهجا تعطیل است و حتی نمیتوانی در خانهات را باز کنی. پرسید کارفرما چه میگوید؟ گفتم من به کارفرما کاری ندارم؛ بهعنوان کارشناس HSE و یک انسان میگویم؛ حتی باز کردن در کانکس ممکن است به کامپیوتر و دستگاههای داخل آسیب بزند. آخر هم تعطیل نکردند.»
یکی از نتایج گزارشهایی که نیروهای ایمنی، بهداشت و محیطزیست به کارفرماها میدهند، دستور توقف کار است؛ بهشکلی که اگر شرایط کاری ناایمن باشد، پیمانکار و کارفرما میتواند کار را متوقف کند. اما پیمانکار حاضر نمیشود از سود خود بزند؛ بهویژه وقتی پروژه سوددهی قابلی برای پیمانکار ندارد و تعطیلی کار، هزینه و خسارات دیگری بر دوش پیمانکار میگذارد، چنین گزینهای از روی میز کنار میرود. بهاینترتیب، در شرایط خطرناک کاری با جان کارگران بازی میشود. اساساً یکی از دلایلی که دولت در چند دهه اخیر بسیاری از پروژههای خود را به بخش خصوصی واگذار کرده، شانه خالی کردن از چنین تعهداتی است.
علیاکبری توضیح میدهد: «در عسلویه و پارس جنوبی میگویند منطقه تعطیل شده است، اما در همان روز هشت نفر بر اثر گرمازدگی در حین کار از هوش رفتهاند. اگر آنها را CPR نکنیم، احتمال مرگ وجود دارد. کارفرما میگوید آب یخ و آبلیمو بدهید، اما اینکه راهحل نیست. باید دستور توقف کار صادر شود و هزینهاش را کارفرما تقبل کند، اما چنین اتفاقی نمیافتد. فرد آسیبدیده، پس از بهبود دوباره به کار بازمیگردد؛ چون جایگزین وجود ندارد و کار متوقف نمیشود.»
او درباره وظایف نیروهای ایمنی، بهداشت و محیطزیست میگوید: «نیروی HSE از دفتر مرکزی مجوزی میگیرد، با قرارداد و مدارک هویتی به اداره کار منطقه مراجعه میکند و از آنجا نیز حکم رسمی میگیرد. بنابراین، او هم نماینده وزارت کار است و هم نماینده دفتر مرکزی HSE . بالاتر از همه، انسانی است که هدفش حفاظت از جان افراد، تجهیزات و محیطزیست است. اما در عمل، دست او بسته است؛ زیرا در هر کارگاه یک رئیس کارگاه، یک مدیر پروژه و یک ناظر از طرف کارفرما حضور دارد که از زیر بار این تعطیلی در میروند. هیچ کارگری هم نمیتواند بگوید چون کارفرما تعطیل نکرده، من خودم کار را متوقف میکنم.»
بهگفته او، در چنین شرایطی تنها اقدام پیشگیرانه نیروی HSE، تأمین لباس کار نسبتاً مناسب، آموزش نوشیدن آب کافی و مراقبت فوری درصورت بیهوشی است. «در شرایط گرمازدگی، کارگر را به کلینیک منتقل میکنیم، CPR انجام میدهیم و پس از خنک شدن دوباره به کار بازمیگردد. اما فشار بدنی بسیار زیاد است و توان کاری افراد در گرما کاهش مییابد. پیمانکار میگوید من هزار نفر نیرو دارم؛ اینجا پارس جنوبی است، گرمای ۶۰ درجه و آلایندگی بالا عجیب نیست. در عمل، سیستم HSE در کشور بیشتر بر حوادث آنی مثل سقوط یا برقگرفتگی تمرکز دارد و نسبت به شرایط اقلیمی مثل گرما، رطوبت یا آلودگی هوا اقدام مؤثری انجام نمیدهد.»
او با اشاره به اینکه حتی در مناطقی مثل همدان با آبوهوای بهتر، کارگران ماسک ساده ندارند و برای مقابله با گردوغبار فقط از چفیه استفاده میکنند، میگوید: «متأسفانه در پروژههای نفت، گاز و پتروشیمی، فقط کارکنان رسمی یا نیروهایی که قرارداد مستقیم با کارفرما دارند، از شرایط ایمنی و رفاهی مناسب برخوردار هستند. سایر نیروها، در شرایطی دشوار و غیرانسانی کار میکنند؛ گاهی برخورد با آنها بهگونهای است که گویی شأن انسانی ندارند. متأسفانه این وضعیت شامل غالب بخشهای طبقه کارگر در ایران میشود.»
گرمای بیسابقه، خاموشیهای مکرر
تابستان در خوزستان، زمانی که دما به بالای ۵۰ درجه میرسد، بهمعنای واقعی کلمه تحملناپذیر است، بهویژه وقتی خاموشیهای مکرر برق هم به این شرایط اضافه میشود. ساکنان خوزستان، از تکرار قطع برق در ساعات اوج گرما گلایه دارند؛ وقتی برق قطع میشود، کولرها از کار میافتد، پمپ آب متوقف میشود، لوازم خانگی آسیب میبینند و هزینههای اضافی بر دوش خانوادهها سنگینی میکند. مصرف بالای برق تابستان و کمبود ظرفیت نیروگاهها باعث شده است سهمیه خاموشیها بهطور متوسط به حدود یک ساعت و نیم در روز برسد. تمام تمرکز دولت باید بر امکانهای تابآوری در مقابله با این گرما باشد، اما نسبت به این امر توجه گرهگشایی ندارد.
«محمدجواد اشرفی»، رئیس اداره حفاظت محیطزیست خوزستان،بیان میکند: «در خوزستان، شدت گرما در تابستان جاری، شاید در ۶۰ سال گذشته بیسابقه بوده باشد. این گرمای شدید باعث تبخیر بسیار زیاد آبهای سطحی، آبگیرها و تالابها شده است. کاهش منابع آبی دسترسی حیاتوحش به آب را محدود کرده و تنشهای محیطزیستی ایجاد کرده است. تبخیر حتی در تالابها زیاد است و کاهش ورودی آب به این مناطق باعث خشک شدن محدودههای آبگیر، مرگ ماهیها و آسیب به زیستمندان میشود.»
او در ادامه میگوید: «علاوهبراین، گرمای شدید موجب سوختن علوفه طبیعی شده و دسترسی حیاتوحش به منابع غذایی را محدود میکند. این مسائل باعث میشود چرخه غذایی و بقا در این مناطق تحت فشار قرار گیرد. نمونهای از اثرات شدید گرما، سوختن طولانیمدت نیزارهای تالاب هورالعظیم است. خشکی تالاب در کنار گرمای بالا باعث احتراق ناقص شده و گاز متان متصاعد میشود که بهسمت مناطق شهری و روستایی هدایت شده و مشکلات آلودگی هوا و گرمایی برای شهروندان ایجاد کرده است.»
بهاعتقاد او، برای آمادگی مقابله با گرما و بحرانهای مرتبط با آن هنوز برنامهریزی مدون و گستردهای در چارچوب پدافند غیرعامل و بهشکل کامل انجام نشده است و ظرفیتها بیشتر بهصورت واکنشی و موردی بهکار گرفته میشود.
گرمازدگی مرگآور در هفتتپه
کارگران کشاورزی ساعتهای طولانی را زیر تابش سوزان آفتاب و در رطوبت طاقتفرسای مزارع میگذرانند. این شرایط طاقتفرسا، آنها را بهطور مداوم در معرض خطر گرمازدگی و بیماریهای جسمی شدید قرار میدهد. «یوسف بهمنی»، کارگر نیشکر هفتتپه و فعال کارگری، سالهاست در این شرکت مشغول به کار است و در بخش صنعت و کشاورزی این شرکت فعالیت کرده است. او درباره شرایط کاری کارگران میگوید: «شرکت نیشکر هفتتپه دو بخش کشاورزی و صنعت دارد. در حال حاضر، عمده فشار ناشی از گرمای طاقتفرسا متوجه بخش کشاورزی است؛ چراکه جدا از گرمای معمول، اختلاف دما و رطوبت در مزارع باعث میشود فشار روی کارگران کشاورزی بسیار زیاد باشد.»
بهگفته او، درحالیکه ساعتها کار زیر آفتاب و در رطوبت بالا باعث گرمازدگی و مشکلات جسمی کارگران میشود، «حتی وقتی استانداری یا نهادهای مربوط اعلام تعطیلی میکنند، این تعطیلیها برای کارگران اعمال نمیشود و آنها مجبورند کار را ادامه دهند. گرمازدگی در هفتتپه اتفاق رایجی است و حتی منجر به مرگ کارگران شده است.»
او توضیح میدهد: «حتی کاهش ساعت کاری هم بدون برنامهریزی دقیق امکانپذیر نیست؛ باید زمانبندی مشخصی داشته باشد، مثلاً کار از صبح تا ظهر و ادامه از بعدازظهر شروع شود، تا هم محصول آسیب نبیند و هم کارگر فشار کمتری تحمل کند.»
بهمنی معتقد است در حال حاضر، چنین برنامهریزیای وجود ندارد و وقتی ادارهها تعطیل میشوند، کارگران کشاورزی همچنان سر کارند و اضافهکاری هم دریافت نمیکنند: «تنها راهکار عملی که میتواند به کارگران کمک کند، کاهش ساعات کاری با برنامهریزی منظم است. در بخش صنعت، با استفاده از پنلها و فیلترها و وسایل خنککننده میتوان شرایط کاری را بهبود داد، اما در کشاورزی بدون انجام کار، محصول از بین میرود و کل شرکت با خطر مواجه میشود. به همین دلیل، کارگر بخش کشاورزی در تولید شرکت نقش کلیدی دارد. بنابراین، بهمیزان اهمیتش، باید از کارگران این بخش حمایتهای لازم را داشته باشند، که در حال حاضر چنین حمایتی وجود ندارد.»
تابآوری در برابر گرمای شدید، بهویژه برای کارگران فضای باز، نیازمند اقدامهای ساختاری و حمایتهای سازمانیافته است و تنها تحمل فردی کافی نیست. کارفرما و دولت موظفاند با تأمین زیرساختهای مناسب، تجهیزات خنککننده، برنامهریزی ساعات کاری منطبق با دمای محیط، دسترسی به آب و مراقبتهای پزشکی و ایجاد شرایط ایمن و انسانی برای انجام کار، تابآوری کارگران را افزایش دهند. در بسیاری از مناطق صنعتی و کشاورزی ایران، بهویژه خوزستان، این مسئولیتها نادیده گرفته میشود و کارگران در برابر گرمای طاقتفرسا و خطرات ناشی از آن بدون حمایت رها میشوند. کوتاهی کارفرماها و کمتوجهی نهادهای دولتی به این موضوع، آسیبپذیری طبقات کارگر را بهطور جدی افزایش میدهد و سلامت و امنیت آنها را تهدید میکند.
نظر شما