به گزارش سلامت نیوز به نقل از شرق، صنعت گردشگری در ایران، عرصهای پرتناقض برای زنان است؛ عرصهای که از یک سو، بیش از ۸۰ درصد بدنه اجرائی آن را نیروی کار زن تشکیل میدهد و از سوی دیگر، سهم زنان از صندلیهای مدیریت و تصمیمگیری، حتی در مقایسه با دیگر صنوف، به طور چشمگیری ناچیز است. این گزارش، روایتگر صدای زنان کنشگر در این میدان نابرابر است؛ زنانی که با وجود تمام موانع ساختاری، فرهنگی و اجتماعی، نهتنها حاضر به عقبنشینی نیستند، بلکه با کسب مهارت و ایجاد شبکههای ارتباطی نوین، آرام اما پیوسته در حال شکستن قالبهای از پیش تعیینشده هستند. این مسیر پرچالش، سرشار از داستانهای پرشکوه ایستادگی و هوشمندی است که کمتر روایت شدهاند. آنها نهتنها برای خود، بلکه برای نسلهای آینده نیز میدانگشایی میکنند.
استفاده از زنان برای جذب مشتری
سمیرا آینهزاده، فعال گردشگری و راهنمای طبیعتگردی است که سالها در این زمینه فعالیت کرده و بر وجود نگاههای جنسیتی تأکید میکند. او میگوید: «بهویژه در بخش فروش تور، اولویتدادن به جذب زنان صرفا به دلیل ظاهر زیباتر هنوز هم مشاهده میشود؛ موضوعی که حتی در نمایشگاههای گردشگری سالانه نیز بهوضوح ملموس است و نوعی نگاه ابزاری به زنان را تداعی میکند». به گفته او، این نگاه در نقطه مقابل، هنگام اجرای تور که مسئولیتی تخصصیتر است، به بیاعتمادی تبدیل میشود: «اعتماد به زنان کمتر بوده و ملاحظات بیشتری در مسیر استخدام یا سپردن مسئولیت به آنها اعمال میشود». به گفته او، این تناقض، زنان را در موقعیت دشواری قرار میدهد: «از آنها برای جذب مشتری استفاده میشود، اما برای هدایت و رهبری همان مشتریان به اندازه کافی شایسته دانسته نمیشوند».
آینهزاده از تبعیضی ناخودآگاه در حوزه طبیعتگردی میگوید: «بارها پیش آمده که در شرایط برابر، اجرای تورهای پیمایشی به راهنمای مرد واگذار شده است. همچنین در بخش عملیات و برنامهریزی سفر نیز اغلب شاهد حضور پررنگتر مردان هستیم». این چالشها تنها به درون سازمانها محدود نمیشود: «زنان در این حرفه ناچارند در برخورد با مسافران مرد، رانندگان تور و حتی جامعه محلی، دقت و متانت بیشتری نشان دهند. با این حال، مواردی هم بوده که برخی مسئولان بومگردی یا رانندگان، تمایلی به پذیرش دستور از طرف یک زن نداشتهاند». این مقاومت در برابر اقتدار زنانه، آزمون مضاعفی برای اثبات صلاحیت حرفهای ایجاد میکند: «یک راهنمای مرد، اقتدارش ذاتی و بدیهی فرض میشود اما یک راهنمای زن باید ابتدا این اقتدار را به دست بیاورد و سپس آن را حفظ کند».
تبعیض سیستماتیک
آیتک نصیریان، فعال صنعت هتلداری، ۲۶ سال است که در این حوزه فعالیت میکند. او با یادآوری مثالهای عینی به شکاف عمیق جنسیتی در این صنعت میپردازد. او معتقد است ذات هتلداری با ویژگیهای زنانه همخوانی دارد: «صنعت هتلداری با ویژگیهای زنان تطابق بیشتری دارد. روحیه صلح، مراقبت، مهربانی و ایجاد آرامش خصوصیت زنانه است که هتلداری هم همین را میطلبد. در هتل شما به دنبال هیجاندادن و آموزش به میهمان نیستی، باید به دنبال ایجاد یک محیط امن و آرام برای هتل بود».
با این حال میگوید: «به اندازه کافی از زنها در این صنعت استفاده نمیشود» و درعینحال از تبعیض سیستماتیک سخن به میان میآورد: «همردههای غیرهمجنس من که با هم دانشگاه رفتیم، فارغالتحصیل شدیم، در یک رده کار کردیم، اما الان رده بالاتری از من دارند، فقط چون مرد بودند. این تبعیض حتی در امکانات رفاهی نیز خود را نشان میدهد. یک آقای همرده من در کیش، کارفرمای خودش را ملزم به مهیاسازی شرایط بهتر، مثل اسکان و خودروی شخصی میکند، اما من بهعنوان زن در همین جایگاه از داشتن چنین امکانات رفاهی که برای آقایان در نظر گرفته میشود، محروم هستم». این محرومیت نهتنها یک نابرابری رفاهی بلکه یک علامت روشن از بیاعتمادی و نادیدهگرفتن جایگاه حرفهای اوست. نصیریان دلیل این امر را در سنتها و باورهای جامعه میداند و برای مقابله با آن، راهکار فردی را در پیش گرفته: «همیشه برای اینکه بتوانم خودم را در این شرایط ثابت کنم، دو برابر، سه برابر مردان همکار و همرده خودم کار کردهام. حتی صادقانهتر و دلسوزانهتر».
اما این تلاش دوچندان نیز همیشه نتیجهبخش نیست: «وقتی پای تصمیمات کلان وسط میآید، نادیده گرفته میشوم. مردان دور میز مینشینند و تصمیم میگیرند». او این جلسات را «اتاقهای دربسته فرصتسازی» مینامد که زنان از آن حذف میشوند. او که ۱۵ سال مدیر گروه هتلداری و گردشگری دانشگاه کیش بوده، میگوید در این سالها سعی کرده نگاه تبعیضآمیز را تصحیح کند اما به نتیجهای نرسیده است: «این نگاه ریشه در تربیت و خانواده دارد. در این پنج، شش سال این نگاه تبعیضآمیز، حتی شدت بیشتری هم پیدا کرده است. سعی کردم آن را بپذیرم و دست از مبارزه برداشتهام».
پذیرش سخت زنان
گلناز آتابای، فعال گردشگری و مدیر آژانس مسافربری، با نگاهی کلیتر، بهبود وضعیت را محسوس اما کُند میداند: «در سالهای اخیر، فعالیت زنان گسترش پیدا کرده و اعتماد به آنها بیشتر شده است. زنان امروز تجربه مدیریت بحران بهتری دارند. زنان جایگاه خودشان را پیدا کردهاند». او در پاسخ به این سؤال که آیا مردان این جایگاه را پذیرفتهاند؟ توضیح میدهد: «مثل همه حوزهها، این پذیرش سخت بوده، اما به هر حال وضعیت بهبود یافته است. تلاشهایی که در این سالها زنان داشتهاند، تأثیر داشته و جامعه بهتر و بیشتر پذیرای زنان شده است». او به تغییر استراتژی زنان اشاره میکند: «ما در گذشته، برای اینکه حرفمان یا پیشنهادمان را بپذیرند، آن را از طریق همکاران مرد بیان میکردیم که کار پیش برود. الان وقتی پیشنهادهایی از سوی ما زنان، پذیرفته نشود، میپذیریم که به دلیل مصالح مدیریت است، نه جنسیت». به گفته او، شرایط برای زنان در بخش خصوصی بهتر است: «در بخش خصوصی، نتیجه نهایی و سودآوری حرف اول را میزند. وقتی یک زن ثابت کند که میتواند نتیجه بهتری بگیرد، مقاومتها کمرنگتر میشود. این فضای عینیتر، به نفع ماست».
آتابای نیز بر لزوم تلاش بیشتر زنان تأکید میکند: «این موضوع در همه زمینهها صدق میکند که زنان برای موفقیت باید بیشتر از مردان تلاش کنند؛ در کار، در روابط اجتماعی، حتی تحصیل در مقایسه با غیرهمجنسهای خودمان». او موانع استخدامی را نیز برمیشمارد: «هنوز دیدگاههای اجتماعی و فرهنگی زیادی برای محدودکردن زنان وجود دارد، مثلا ما برای گرفتن مرخصی در مقایسه با همکاران مرد همرده مشکل بیشتری داریم. حتی این دیدگاه هم وجود دارد که زنان را استخدام نکنیم، چون در ماه چند روز مشکل جسمی دارند یا شخص مادر است و ممکن است درگیر بیماری یا مشکلات فرزندانش شود». این نگاه زن را نه بهعنوان یک «منبع انسانی» بلکه بهعنوان یک مسئله انسانی میبیند که دردسرساز است.
در تصمیمات کلان، زنان غایباند
مینا قربانی، راهنمای کوهستان و اپراتور تور است. او وضعیت گردشگری در سالهای ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۸ بعد از برجام تا شروع کرونا را دوره اوج شکوفایی گردشگری میداند: «در آن زمان مسافرانی که برای گردشگری کوهستان میآمدند، از نپال، آلپ، تایلند و دیگر کشورها میگفتند راهنمای زن نداشتند، ولی در ایران راهنمای کوه بودن برای من امتیازی شد که توانستم به صورت مستقل کار کنم. کمکم تبدیل شدم به اپراتور یا کارگزار تورهای خودم. به طور کلی در بحث اجرا، بازار در دست مردان بود، سرمایهگذاری و مجریان مردها هستند. من توانستم با کارمندان سفارتخانهها ارتباط برقرار کنم و برای برگزاری تورهای کوهستان برای شهروندان کشورهای خارجی، موفق عمل کنم. اما از سال ۱۳۹۸ بعد از کرونا بازار بهشدت افت کرد و بسیاری از راهنماها وارد کارهای دیگر شدند». قربانی، درباره فعالیت زنان در گردشگری میگوید: «زمینه شغلی برای زنان هیچ وقت ایمن نبوده و آنان نتوانستند ابزارهای لازم را به دست آورند. یکی از این ابزارها، دانستن زبانهای خارجی و تسلط به پلتفرمهاست.
این دو ابزار میتواند امکان برقراری ارتباط با مسافران خارجی را ممکن کند. در آن جوامع، جنسیت مهم نیست. حتی تبعیض مثبت برای زنان قائلاند»، اما قربانی نگاهی متفاوت به بحث مدیریت زنان دارد: «زنان ایرانی در بحث مدیریتی خیلی نتوانستند وارد شوند. بهایندلیل که سرمایه سمتشان نبوده و نگاه سیستمی به این شکل است که در سمتهای مدیریت زنان را نادیده بگیرد، با اینکه زنان مهارتهای کافی را برای عهدهدارشدن این سمتها دارند. در ایران، حق رأی، بیشتر با مردان است. حتی اگر زنان تخصص دارند، باید تلاش بیشتری برای اثبات خودشان داشته باشند. شاید در موضوعی یک زن بهتر بتواند تشخیص دهد و عمل کند، اما به دلیل نگاه مردسالارانه قابلیت او نادیده گرفته میشود. زنان در اجرا حضور دارند، اما در تصمیمگیری نتوانستند جای خود را تثبیت کنند. این امر دلایل متعدد اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دارد». او به شبکههای غیررسمی مردانه اشاره میکند که اغلب در خارج از محیط کار شکل میگیرد و جایی برای زنان در آن نیست: «بسیاری از تصمیمات کلان در همان فضای دوستانه و غیررسمی گرفته میشود؛ جایی که ما اساسا دعوت نمیشویم.
این طردشدگی سیستماتیک از شبکهها، بزرگترین سد نامرئی پیشروی ماست». قربانی، گسترش شبکههای اجتماعی را عامل رشد زنان در جامعه میداند: «نمیتوان منکر ایجاد تغییر در سالهای اخیر شد که به نظر من نقش انکارناپذیر شبکههای اجتماعی در این امر بسیار پررنگ است. این تجربه شخصی من است که در برگزاری تورها به عنوان راهنمای کوهستان، با ایرانیها چالش بیشتری داشتم. باید چند برابر بیشتر خودم را ثابت میکردم. من این را حتی در زنان مستقلی که میشناسم، هم میبینم». قربانی، درباره نقش زنان در عرصههای مختلف صنعت گردشگری میگوید: «در زمینه مدیریت اقامتگاهها، تعداد معدودی اقامتگاه میشناسم که زنان بهتنهایی آن را مدیریت میکنند، اما تعداد زنانی که همراه همسرانشان دارند اقامتگاه اداره میکنند، بسیار بیشتر است و خود این، آمار بسیار معناداری است. در ساختار حاکمیتی ایران با ساختاری بهشدت مردانه، سیستمی که ساختار تصمیمگیرنده انعطافناپذیر در برابر مدیریت زنان دارد، باید این دیدگاه را به صنعت گردشگری هم تعمیم بدهیم. این نگاه سلسلهمراتبی و مبتنی بر نبود اعتماد، امکان آزمون و خطا و رشد را از زنان مدیر گرفته است».
به زنان میدان نمیدهند
نظر حرمتاله رفیعی، به عنوان یک ناظر کلاننگر، صحبتهای قربانی را تأیید میکند. او میگوید: «در مقایسه با صنوف دیگر، زنان بیشترین سهم را در صنعت گردشگری دارند. در بدنه صنعت بیش از ۸۰ درصد نیروی کار را زنان تشکیل میدهند. در مراکز اقامتی، خدمات مسافرتی و راهنماها، زنان همکاران ما را تشکیل میدهند و طبیعتا همینطور هم باید باشد. زنان در این سالها عملکرد مثبتتری از مردان داشتهاند». اما این حضور پررنگ به سطوح مدیریتی راه نمییابد: «در بحث مدیریت، نقش زنان در این سالها کمرنگتر بوده است. درحالحاضر زنان در بخش مدیریت عامل آژانسها، در حدود ۳۰ درصد را در دست دارند که در مقایسه با قبل از کرونا خیلی کمتر شده است. قبل از کرونا بسیاری از مدیران آژانسهای مسافرتی زنان بودند، اما الان این میزان بسیار تقلیل یافته است».
او دلیل این افول را به بحران اقتصادی و انتخابهای راهبردی کسبوکارها نسبت میدهد: «در دوران رکود، کسبوکارها به سمت ساختارهای محافظهکارانهتر و سنتیتری میروند که معمولا در آن نقش کلیدی را مردان بازی میکنند. این یک واکنش غریزی اما قابل بررسی است». رفیعی به حضور زنان در صنعت هوانوردی نیز اشاره میکند: «در بدنه صنعت هوانوردی هم بیش از ۳۰ درصد زنان هستند. زنان در نقشهای مدیریتی، میهمانداری و خلبانی حضور دارند. بخشی از مدیران و مالکان ایرلاینها هم زنان هستند و هواپیما وارد کردند. زنان در این حوزه هم قوی عمل کردهاند. این موفقیتهای پراکنده اما درخشان، نشان میدهد که اگر فرصت و میدان داده شود، زنان نهتنها برابر، بلکه گاهی فراتر از انتظارات عمل خواهند کرد. مشکل، توانایی نیست، بلکه میداندادن است».
گفتوگو با این زنان کنشگر، تصویری روشن از وضعیت آنها ترسیم میکند؛ حضوری پررنگ در اجرا، حضوری کمرنگ و پرچالش در مدیریت، مواجهه با تبعیضهای سیستماتیک و نگاههای کلیشهای و از سوی دیگر، ارادهای قوی برای ماندن، اثباتکردن و پیشروی. اما محققشدن این امر، مستلزم تغییر در نگرش سیستمی به حضور زنان، بهویژه در عرصههای مدیریت و تصمیمگیری است. آیندهای که این زنان به آن خوشبین هستند، آیندهای است که باید با تلاش جمعی، تغییر قوانین نانوشته و بازتعریف نقشها ساخته شود؛ آیندهای که در آن، «دیگری» نه یک تهدید، بلکه فرصتی برای تکمیل پازل توسعه باشد. این آینده فقط با تصدیق ارزش ذاتی تفاوتها و تبدیل تهدیدهای خیالی به فرصتهای واقعی ممکن خواهد شد. گردشگری، به عنوان صنعتی که ذاتا با گفتوگو و تبادل فرهنگی گره خورده است، میتواند پیشقراول این تغییر باشد. نقش زنان در این میانه، نهفقط به عنوان بازیگر، بلکه به عنوان معماران آیندهای فراگیرتر و انسانیتر، حیاتی است. مسیر طولانی است، اما هر قدمی که امروز برداشته میشود، مسیر فردا را هموارتر میکند.
نظر شما