به گزارش سلامت نیوز به نقل از همشهری، تنها امیدشان درس خواندن و پیدا شدن راهی برای رهایی از زندگی کنونی، فقر و فراهم کردن یک زندگی باکیفیت برای خود و خانوادهشان است اما انگار همه زمین و زمان دست بهدست هم دادهاند تا درس خواندن هم برای آنها به آرزویی بزرگ و البته دشوار تبدیل شود. صحبت از دانشآموزانی است که در محرومترین و دورافتادهترین مناطق شمالی، جنوبی، شرقی و غربی کشور زندگی میکنند؛ کسانی که یا باید مشقت راه سخت رفتن به مدرسه را تجربه کنند یا معلمهایی از جنس فرشتگان نصیبشان شود تا ادامه تحصیل آرزویشان نشود، در غیراین صورت معلمانی که از سر اجبار مأمور میشوند برای رفتن به این مناطق، بعضا زیاد دوام نمیآورند و خیلی زودتر از آنچه فکرش را بکنند، عطای معلمی در این مناطق را به لقایش میبخشند و به خانه بر میگردند.
29روز معلم نداشتیم
«حدود 29روز از مهرماه گذشت تا بالاخره یک معلم راضی شد برای درس دادن به دانشآموزان روستاهای وشنام دری راهی این منطقه شود. هرچند معلمی هم که قبول زحمت کرده و راهی این منطقه شده، نه سن و سال زیادی دارد نه تجربه کافی!» اینها حرفهای عبدالقادر بلوچ از فعالان حوزه کودک و کتاب در شهرستان چابهار منطقه وشنام دری است؛ کسی که معتقد است هر سال حدود 40دانشآموز کلاس اولی وارد مدارس این منطقه میشوند اما در پایان پایه ششم ابتدایی تعداد کسانی که میتوانند تجربه رفتن به پایه بالاتر را داشته باشند از تعداد انگشتان یک دست هم کمتر است، چرا؟ چون روستاها مدرسه راهنمایی ندارند و اکثر خانوادهها بهخصوص دختردارها ترجیح میدهند دانشآموزانشان ترک تحصیل کنند.
معلم داریم اما فقط 2 ماه
البته این شرایط فقط در منطقه وشنام دری چابهار نیست. در روستای رمین هم همین شکل است. عبدالحکیم بهار که او هم یکی از فعالان حوزه کتاب و کتابخوانی در این منطقه است که از کمتوجهی به مدارس روستاهای محروم گلایه دارد و میگوید: بهخاطر همین است که اغلب یا پذیرای معلمان حقالتدریس هستیم یا معلمانی که تنها انگیزهشان از پذیرش ماموریت یکساله حضور در روستا اخذ انتقالی به خدمت در شهر برای سال آینده است. بهگفته او امسال که بعد از سالها چالش نبود معلم در ابتدای مهر مدرسه روستایشان معلم دارد، خانم معلم پا بهماه است و نهایت تا 2ماه آینده مهمان روستاست و بعد از آن برای مرخصی زایمان میرود و بعد از آن چه میشود؟ او با اشاره به بیانگیزگی برخی از معلمانی که مأمور خدمت در روستاهای محروم و دورافتاده میشوند، میگوید نتیجه این بیانگیزگی تربیت دانشآموزانی است که در سال پنجم ابتدایی به سختی میخوانند و مینویسند! حالا او و خیلی از دوستان دغدغهمندش با تشکیل گروههای کتابخوانی و راهاندازی کتابخانههای محلی سعی میکنند این نقیصه را کمی جبران کنند.
ایاب و ذهاب معلم
از استان سیستان و بلوچستان که بگذریم، در خیلی از مناطق دیگر هم همین مشکل دامنگیر دانشآموزان مناطق محروم است. طارق عچرش، معلم جوان خوزستانی است که در روستای مقطوع از توابع شهرستان کارون درس میدهد. او از سال 96تا به امروز در همین روستا معلم و جالب است بدانید مسیر خانه تا مدرسه را با قایق طی میکند. شاید عشق او به بچههای این منطقه باعث ماندگاریاش در این منطقه شده است: «اکثر معلمهایی که برای مناطق روستایی اعزام میشوند، معلمهای تازهکار و تازه فارغالتحصیل از دانشگاه هستند. با حقوق حداقل 12میلیون تومانی که باید بابت رفتوآمدشان به روستاهای حاشیه استان خوزستان حدود نیمی از حقوقشان را بابت کرایه ماشین پرداخت کنند و قطعا حاضر به این کار نیستند. اگر میبینید من هم از سال 96تا به امروز ماندگار شدم چون در مقطعی فهمیدم اگر قرار است در خدمت این بچهها باشم باید خانه و زندگیام را جمع کنم و ساکن روستا شوم و همین هم شد.»
او با اشاره به اقدامات حمایتی برخی خیریهها و حتی صنایع از دانشآموزان مناطق محروم با تامین لوازمالتحریر در ابتدای مهرماه میگوید: «واقعیت این است که دانشآموزان این مناطق قبل از اینکه به کیف و لوازمالتحریر نیاز داشته باشند، به یک معلم نیاز دارند و کاش تمام این خیریهها یا صنایع هزینه رفتوآمد یک سال معلمشان را تامین میکردند تا آموزش در این مناطق تعطیل نشود. این چیزی است که ما در مناطق محروم به آن نیاز داریم.» بهگفته او عدمتامین سرویس رفتوآمد از سوی آموزش و پرورش و به صرفه نبودن رفتن به روستا از لحاظ اقتصادی برای معلمان جوان باعث شده تا دانشآموزان مظلوم این مناطق از داشتن معلم خوب محروم باشند.
بهگفته او استعدادهای خوب و درخشانی امروز در روستاهای دورافتاده و حاشیه کشور وجود دارند که اگر از سوی مسئولان جدی گرفته شوند و برای آموزششان هزینه شود میتوانند موفقیتهای چشمگیری را در عرصههای علمی به ثبت برسانند.

نظر شما