تمرکز بر تجویز دارو و درمان بیماری‌ها، ضعف آموزش عمومی و ناکامی طرح‌هایی مانند پزشک خانواده، باعث شده مصرف دارو در ایران روزبه‌روز افزایش یابد و پیشگیری کمتر دیده شود.

نظام سلامت ایران در مسیر درمان‌محوری

به گزارش سلامت نیوز به نقل از فرهیختگان، آمارها نشان می‌دهد میانگین مصرف دارو در کشور به سطحی رسیده که بسیاری از افراد حتی در غیاب بیماری‌های حاد، روزانه چند دارو را به طور منظم استفاده می‌کنند. این روند، نشانه‌ای از تغییر عمیق در الگوی سلامت جامعه است. جامعه‌ای که قرار بود دارو در آن ابزار درمان باشد، اکنون دارو در آن به جزئی جدایی‌ناپذیر از زیست روزمره تبدیل شده است؛ از سفره و میز کار گرفته تا برنامه‌های روزانه و سبک زندگی. این تحول نه‌تنها بار اقتصادی و اجتماعی گسترده‌ای بر نظام سلامت وارد می‌کند، بلکه پرسش‌های جدی درباره رویکرد کلی سیاست‌گذاران و ساختار مراقبت‌های اولیه و پیشگیری در کشور ایجاد کرده است.


در دهه ۱۳۸۰، میانگین مصرف دارو در ایران حدود یک عدد در روز برای هر فرد بود. در آن زمان، عمده داروهای مصرفی به مسکن‌ها و داروهای فصلی محدود می‌شد و بازار دارو هنوز در مقیاس محدود فعالیت داشت. اما در کمتر از بیست سال، این الگو دگرگون شده است. امروز، ایرانی‌ها سالانه حدود ۶۶۹ دارو مصرف می‌کنند؛ یعنی به طور میانگین هر نفر روزی دو دارو.

در همین بازه، ارزش ریالی بازار دارو از ۸۲۰ میلیارد تومان در سال ۱۳۸۳ به بیش از ۲۳۲ هزار میلیارد تومان در سال ۱۴۰۳ رسیده است؛ افزایشی ۲۸۲ برابری که نمی‌توان آن را صرفاً به تورم اقتصادی یا رشد جمعیت نسبت داد. چنین جهشی، بیش از هر چیز، بیانگر شکل‌گیری وابستگی مزمن جامعه به دارو و رشد بی‌رویه مصرف دارویی است.


نگاهی به فهرست داروهای پرمصرف در کشور، چهره‌ دقیق‌تری از این بحران را نشان می‌دهد؛ متفورمین برای دیابت، لوزارتان و آسپرین برای فشار و قلب، فاموتیدین برای زخم معده، آلپرازولام برای اضطراب و آموکسی‌سیلین به‌عنوان آنتی‌بیوتیکی فراگیر. هر یک از این نام‌ها آینه‌ای است از وضعیت سلامت مردم و بازتابی از سبک زندگی، تغذیه، استرس و حتی اقتصاد. بیماری‌های متابولیک، اختلالات گوارشی و مشکلات روانی، در کنار عادت دیرینه‌ خوددرمانی، چنان ترکیب پیچیده‌ای ساخته‌اند که امروز بخش مهمی از سبد مصرف خانوار ایرانی را دارو تشکیل می‌دهد.


در این میان، نظام سلامت کشور نیز بیش از آنکه سلامت‌محور باشد، درمان‌محور است. سیاست‌های عمومی، بر درمان و تجویز تمرکز دارد نه بر پیشگیری و آموزش. پزشکان در ساختار فعلی انگیزه‌ای برای کاهش تجویز ندارند و بیماران نیز در غیاب آموزش‌های عمومی، دارو را اولین و آخرین پاسخ برای هر درد می‌دانند.

داروخانه‌ها نیز با سهولت فروش داروهای بدون نسخه، به تداوم این چرخه کمک می‌کنند. در چنین شرایطی، مصرف دارو نه‌تنها نشانه‌ بیماری، بلکه بازتابی از سبک زیست ایرانیان شده است؛ سبکی که در آن اضطراب، فشارهای اقتصادی و فقدان سیاست‌های سلامت‌محور، دارو را به بخشی از زندگی روزمره بدل کرده است.

بازار دارو از پیشگیری پیشی گرفته است


آمارهای موجود از دو دهه اخیر، تصویری شفاف و درعین‌حال هشداردهنده از مصرف داروی ایرانی‌ها ارائه می‌کنند. در سال ۱۳۸۵، سرانه مصرف دارو حدود ۳۶۵ عدد در سال بود؛ یعنی تقریباً یک دارو به‌ازای هر روز. این میزان در دهه ۱۳۹۰ با افزایشی نسبی به حدود ۴۴۲ عدد در سال رسید و در سال‌های اخیر، روندی تصاعدی یافته است؛ به‌طوری که در سال ۱۴۰۳ هر ایرانی به طور متوسط ۶۶۹ دارو مصرف کرده و روزانه حدود ۲ دارو به سیستم بدنش وارد شده است.

این در حالی است که در آمریکا با جمعیتی بیش از ۳۴۰ میلیون نفر، کمتر از ۵۰ درصد مردم روزانه یک قرص مصرف می‌کنند. اخیراً نیز محمدمهدی ناصحی، رئیس بیمه سلامت نسبت به این موضوع ابراز نگرانی کرده و گفته است: «مصرف دارو در کشور بیش از دوبرابر مصرف دارو به‌ازای جمعیت ماست.

در هر نسخه دارویی، بیش از چهارقلم دارو داریم که استاندارد ما زیر دو قلم است. غیر از داروهایی که در کنار نسخ اصلی نوشته می‌شوند اکنون 4.3 دهم میانگین کشوری ماست.» این جهش، بیش از هر چیزی، بازتاب‌دهنده تغییرات الگوی زندگی، افزایش بیماری‌های مزمن و نیز تأثیر مستقیم بحران‌های اجتماعی و اقتصادی است. در دو دهه اخیر ارزش بازار دارویی ایران نیز با رشد فزاینده‌ای همراه بوده است.

بررسی‌ دهه‌های ۸۰ و ۹۰ نشان می‌دهد بازار دارو در سال ۱۳۸۳ معادل ۸۲۱ میلیارد تومان بود و تا سال ۹۹ به ۳۴ هزار میلیارد تومان رسید؛ اما پس از شیوع کووید-۱۹، این روند شتابی غیرقابل‌انکار یافت و ارزش بازار دارو در سال ۱۴۰۳ به ۲۳۲ هزار میلیارد تومان رسید. به بیان دیگر، در طول دو دهه، بازار داروسازی ایران بیش از ۲۸۰ برابر رشد ریالی داشته است؛ رشدی که بخش مهمی از آن ناشی از تورم و افزایش قیمت‌هاست، اما نمی‌توان تأثیر افزایش مصرف عددی دارو و تغییرات الگوی بیماری‌ها را نادیده گرفت.

این داده‌ها همچنین نشان می‌دهد مصرف دارو در دهه ۱۴۰۰ از حدود ۵۰ میلیارد عدد آغاز شده و با رکوردشکنی سال ۱۴۰۱ به ۵۷ میلیارد و ۶۰۰ میلیون عدد رسید. سال ۱۴۰۲ با کاهش اندک به ۵۲ میلیارد و ۹۰۰ میلیون عدد رسید و سال ۱۴۰۳ مجدداً به ۵۷ میلیارد و ۵۰۰ میلیون عدد بازگشت. نمودار روند مصرف عددی، همگام با افزایش سرانه، نمایانگر شکل‌گیری الگوی مصرفی روزانه دو دارو برای هر فرد ایرانی است؛ الگویی که دیگر محدود به دوران شیوع کرونا نیست و به یک‌روند عادی تبدیل شده است.


الگوی مصرف دارویی ایرانی‌ها نیز خود داستانی دیگر را روایت می‌کند؛ داستانی که بیانگر تداوم فشار بیماری‌های مزمن بر زندگی روزمره و عدم تمرکز کافی نظام سلامت بر پیشگیری است. داروهای مربوط به دیابت، فشارخون، مشکلات گوارشی و معده و همچنین داروهای ضداضطراب در صدر مصرف قرار دارند. این ترکیب، علاوه بر بازتاب تغییر سبک زندگی و افزایش بیماری‌های مرتبط با تغذیه و استرس، نشان‌دهنده نگرش غالب به‌سلامت است؛ نگرشی که درمان‌محور است و کمتر به پیشگیری و اصلاح سبک زندگی توجه دارد.

مسکن‌ها به درمان روزمره ایرانی‌ها تبدیل شده‌اند


همان‌طور که پیش‌تر گفته شد تحلیل داده‌های مصرف دارویی ایران در دو دهه اخیر نشان می‌دهد مصرف داروهای مرتبط با بیماری‌های مزمن و مرتبط با سبک زندگی در صدر قرار دارد. داروهای ضد فشارخون، دیابت و بیماری‌های قلبی - عروقی بیشترین سهم را در سرانه مصرف دارو دارند؛ به‌گونه‌ای که تقریباً نیمی از بزرگسالان ایرانی، حداقل یک داروی فشارخون یا قلبی را به‌صورت مداوم استفاده می‌کنند.

این روند بیانگر رشد قابل‌توجه بیماری‌های مزمن در کشور است و هشدار نسبت به بار فزاینده اقتصادی و اجتماعی ناشی از این بیماری‌ها را به همراه دارد. همچنین، داروهای مرتبط با دستگاه گوارش، شامل آنتی‌اسیدها، داروهای ضد سوزش معده و داروهای کنترل‌کننده اسید معده، در فهرست پرمصرف‌ها جایگاه ویژه‌ای دارند. افزایش مصرف این داروها، هم‌زمان با تغییر سبک زندگی، تغذیه ناسالم و استرس‌های روزمره قابل‌تحلیل است و نمایانگر پیامدهای غیرمستقیم شهری‌شدن و فشارهای اقتصادی بر سلامت مردم است.


داروهای روان‌پزشکی و ضداضطراب نیز روندی صعودی دارند. طبق نتایج آخرین بررسی‌های وزارت بهداشت درباره سلامت روان در کشور، تعداد مبتلایان انواع اختلالات روان در فاصله ۱۱ سال حدود 1.5 درصد افزایش یافته است و این افزایش، نشانه‌ای از رشد اختلالات و فشارهای روانی روزمره است و هم‌زمان با کاهش توجه به پیشگیری‌های غیر دارویی، نشان می‌دهد نظام سلامت کشور هنوز نتوانسته است به‌طور مؤثر از شیوع اختلالات روانی جلوگیری کند.


در بخش مسکن‌ها و داروهای ضددرد نیز شاهد افزایش مصرف چشمگیر هستیم. باوجوداینکه این دسته از داروها در سایر کشورها با احتیاط مصرف می‌شود، در کشور ما داروهای ضددرد مزمن و مسکن‌ها به طور میانگین روزانه توسط بخش قابل‌توجهی از جمعیت استفاده می‌شوند؛ روندی که هم نشان‌دهنده شیوع بیماری‌های اسکلتی - عضلانی و هم تغییر انتظارات مردم از دسترسی سریع به درمان است.

این روند، هم‌زمان با افزایش سن جمعیت و تغییر ترکیب جمعیتی، یک چالش بلندمدت برای سیستم سلامت کشور ایجاد کرده است. نکته مهم دیگر، سهم داروهای تولید داخل و وارداتی در بازار مصرف است. بیش از ۷۵ درصد داروهای پرمصرف کشور تولید داخلند، اما داروهای نوین، به‌ویژه داروهای بیوتکنولوژی و داروهای بیماری‌های نادر، هنوز عمدتاً وارداتی و پرهزینه‌اند. این ترکیب نشان می‌دهد علاوه بر رشد سرانه مصرف دارو، توجه به بومی‌سازی و توسعه فناوری‌های دارویی پیشرفته یک ضرورت استراتژیک برای کاهش وابستگی و مدیریت اقتصادی بازار دارویی محسوب می‌شود.


روند مصرف عددی داروهای پرمصرف، هم‌سو با افزایش بیماری‌های مزمن، افزایش هزینه‌های سلامت و رشد بازار دارویی، نمایانگر نظام سلامتی است که سبک زندگی درست هنوز در آن جایگاهی ندارد. این واقعیت ضرورت اتخاذ رویکردهای سیاست‌محور و برنامه‌ریزی دقیق برای مدیریت بار بیماری‌ها و کاهش فشار اقتصادی ناشی از مصرف دارو را برجسته می‌کند.

گرانی دارو بیماران مناطق محروم را از درمان بازداشته است


تحلیل بازار دارویی ایران طی دو دهه اخیر نشان می‌دهد هم حجم و هم ارزش ریالی داروها به شکل چشمگیری افزایش یافته است. بررسی داده‌ها حاکی است ارزش بازار دارویی کشور در سال‌های اخیر به بیش از ۵۰ هزار میلیارد تومان رسیده و روند صعودی سالانه میانگین حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد را تجربه کرده است. این افزایش نه‌تنها ناشی از رشد مصرف داروهای پرمصرف، بلکه به دلیل افزایش قیمت داروها و گسترش استفاده از داروهای نوین و تخصصی نیز بوده است.

همچنین بررسی ترکیب بازار نشان می‌دهد بیش از ۷۵ درصد داروهای پرمصرف و در دسترس، تولید داخلند و سهم داروهای وارداتی به‌ویژه در بخش داروهای بیوتکنولوژی، بیماری‌های نادر و برخی داروهای تخصصی، حدود ۲۵ درصد ارزش بازار را تشکیل می‌دهد. بااین‌حال، ارزش ریالی داروهای وارداتی به دلیل قیمت بالاتر، سهم قابل‌توجهی از کل هزینه‌های دارویی را به خود اختصاص می‌دهد.

این وضعیت باعث شده است رشد بازار دارویی نه‌تنها با افزایش مصرف بلکه با فشار اقتصادی ناشی از واردات داروهای گران‌قیمت همراه باشد. همچنین باید در نظر داشت استان‌های محروم کمتر از کلان‌شهرها دارو می‌خرند. مردم استان فارس و مردم اصفهان به طور متوسط سالانه ۲ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان، مردم آذربایجان شرقی سالانه ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان و مردم اردبیل ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان دارو خریداری می‌کنند.

یکی از نکات قابل‌توجه در این آمار این است که کمترین میزان خرید دارو متعلق به مردم استان سیستان‌وبلوچستان است؛ یک و نیم‌میلیون تومان دارو در سال ۱۴۰۳. پس از آن نیز خراسان جنوبی و خراسان شمالی با یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان، بوشهر و هرمزگان با یک میلیون و ۹۰۰ هزار تومان و کردستان با ۲ میلیون تومان خرید سالانه دارو در انتهای لیست قرار دارند. از این آمار می‌توان این برداشت را داشت که بخش قابل‌توجهی از مردم کشور از خرید دارو و درمان خود عاجزند که علت اصلی آن افزایش قیمت ارز و گران‌شدن داروها به دلیل تحریم‌های دارویی است.

فشار اقتصادی سلامت را از سفره‌ها حذف کرده است


نمی‌توان از این موضوع صرف‌نظر کرد که افزایش بیماری‌های مزمن در ایران، به‌ویژه بیماری‌های قلبی‌عروقی و دیابت، تنها یک مسئله پزشکی نیست؛ این روند عمیقاً با فشارهای اقتصادی و معیشتی مردم مرتبط است. دسترسی محدود به غذای سالم و تازه، افزایش قیمت میوه‌ها، سبزیجات و محصولات ارگانیک و جایگزینی آن‌ها با خوراکی‌های ارزان، فراوری‌شده و پرکالری، سبک زندگی غذایی مردم را تغییر داده است. بسیاری از خانواده‌ها ناچارند برای کاهش هزینه‌ها به غذاهای کم‌کیفیت و ناسالم روی بیاورند و این انتخاب اجباری به افزایش چاقی، فشارخون بالا و دیابت دامن زده است.

این وضعیت، به طور مستقیم باعث رشد مصرف دارو شده است؛ دارو نه فقط وسیله درمان بیماری، بلکه ابزار مدیریت پیامدهای اقتصادی - اجتماعی سبک زندگی مردم شده است. افراد برای کنترل فشارخون، قند و کلسترول خود مجبور به مصرف روزانه دارو هستند؛ چرا که دسترسی به پیشگیری از طریق تغذیه مناسب و ورزش برایشان دشوار است. این چرخه نشان‌دهنده شکاف عمیق بین سلامت مردم و توان اقتصادی آن‌هاست و هشدار می‌دهد که بدون اصلاح دسترسی به غذای سالم و ارتقای حمایت‌های اجتماعی و اقتصادی، روند درمان‌محوری و وابستگی روزافزون به دارو ادامه خواهد یافت.

ایران در اجرای سیاست‌های پیشگیرانه ناکام مانده است


گرچه بخشی از افزایش چشمگیر مصرف دارو در کشور ناشی از افزایش جمعیت و دسترسی گسترده‌تر به خدمات پزشکی است، اما هم‌زمان نشان‌دهنده مشکلات ساختاری در نظام سلامت کشور و گرایش به درمان‌محوری است. بررسی داروهای پرمصرف این دوره، از جمله متفورمین، آموکسی‌سیلین، ادالت کلد، آسپرین، لووتروکسین، فاموتیدین، لوزارتان، آتورواستاتین، ترکیبات استامینوفن-کافئین-ایبوپروفن و کدئین، نشان می‌دهد بخش عمده‌ای از مصرف داروها به بیماری‌های مزمن، اختلالات قلبی و عروقی، مشکلات گوارشی و استفاده‌های مسکنی و
ضد درد مرتبط است. این الگوی مصرف علاوه بر نشان دادن افزایش بیماری‌های مزمن بیانگر رویکرد غالب نظام سلامت در تجویز دارو به‌عنوان اصلی‌ترین ابزار درمان است و کمتر به پیشگیری و اصلاح سبک زندگی توجه شده است. علل این افزایش مصرف دارو چندوجهی است و نمی‌توان آن را تنها ناشی از افزایش جمعیت و حتی میانگین سنی در کشور دانست.

شیوع بیماری‌های مزمن مانند دیابت، فشارخون بالا و بیماری‌های قلبی و گوارشی به دلیل تغییرات سبک زندگی، تغذیه نامناسب و کم‌تحرکی در کنار استرس‌های روزمره، نقش پررنگی در افزایش نیاز به درمان دارویی دارد. هم‌زمان دسترسی آسان به داروها به‌ویژه داروهای بدون نسخه و فرهنگ مصرف خودسرانه فشار مضاعفی بر میزان مصرف ایجاد کرده است.

نکته مهم دیگر تجویز غیرضروری برخی داروها توسط پزشکان است که گاه ناشی از کمبود زمان، فشار بیماران برای دریافت درمان فوری و نبود راهنماهای بالینی مناسب است. این عوامل همراه با ضعف آموزش عمومی در زمینه پیشگیری و مدیریت بیماری‌های مزمن یک چرخه تکرارشونده ایجاد کرده که در آن درمان دارویی بیش‌ازپیش به تنها پاسخ نظام سلامت تبدیل می‌شود. ساختار درمان‌محور نظام سلامت ایران نقطه محوری در تحلیل افزایش مصرف داروست.

این نظام عمدتاً بر مداخله پس از بروز بیماری تمرکز دارد و سرمایه‌گذاری کافی بر پیشگیری، آموزش سلامت و مراقبت‌های اولیه صورت نمی‌گیرد. ناکام ماندن طرح پزشک خانواده مثالی واضح برای نظام درمان‌محور کشور است. در چنین چهارچوبی پزشکان و مراکز درمانی عمدتاً به تجویز دارو و ارائه خدمات درمانی متکی‌اند و بار پیشگیری و مدیریت بیماری‌های مزمن بر دوش بیمار و خانواده‌هاست.

نتیجه این رویکرد، افزایش مصرف دارو، هزینه‌های بالای درمان و کمترین توجه به اصلاح سبک زندگی و کاهش عوامل خطر است. مصرف بالای دارو در ایران نه‌تنها یک مسئله پزشکی، بلکه نشان‌دهنده محدودیت‌های ساختاری نظام سلامت و تمرکز بر درمان به‌جای پیشگیری است و اصلاح این روند نیازمند بازنگری در سیاست‌های بهداشتی، ارتقای آموزش عمومی و ایجاد نظام مراقبت‌های اولیه مؤثر است که بتواند مصرف دارو را با کاهش واقعی بار بیماری در جامعه هم‌سو کند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha