سلامت نیوز: برقراری ارتباط عاطفی سالم برخلاف تصور خیلی از افراد، نهتنها کار آسانی نیست بلکه نیازمند داشتن مهارتهایی است. بسیاری از دختران و پسران بهدلیل نداشتن آگاهی کافی از ارتباط موثر عاطفی از برقراری یک ارتباط هدفمند، سالم و پایدار ناتوانند و در مواجهه با ناکامی و شکست عاطفی بسیار ضربهپذیر میشوند. اغلب دختران در این شرایط واکنش عاطفی شدیدی از خود نشان میدهند و برخی از پسران نیز دچار افسردگی و سرخوردگی میشوند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از چاردیواری ضمیمه روزنامه جام جم، مریم ایزانلو، کارشناس روانشناسی در اینباره میگوید: متاسفانه افرادی که از لحاظ شخصیتی افرادی وابسته و بیش از حد حساس هستند در شکست عاطفی بیشترین آسیب را میبینند؛ بویژه وقتی که رابطه عاطفی طولانیمدت و عمیق باشد، به افسردگیهای کوتاهمدت تا شدید منجر میشود که حتی در برخی موارد به خودکشی میانجامد. موارد دیگری هم وجود دارد که خشم ناشی از شکست عاطفی فرد را به فکر انتقامهای جنونآمیز میاندازد اتفاقاتی که معمولا در اخبار حوادث اعلام میشوند. مواردی نظیر اسیدپاشی، ضرب و جرح و حتی قتل.
وی می افزاید: اما این واکنشهای متفاوت از کجا ناشی می شود؟ چرا بعضی از انسانها روال عادی را طی میکنند و بعد از مدتی سوگواری و فاصله گرفتن از فعالیتهای اجتماعی در مدت زمانی کوتاه به ریتم طبیعی زندگی برمیگردند؛ در مقابل بعضیها تا سالها دچار افسردگی مزمن شده و به طورکلی از فعالیتهای گذشته فاصله میگیرند و تنهایی را انتخاب میکنند و حتی گاهی برای کاهش درد تنهایی و رسیدن به آرامش به مواد مخدر روی میآورند. بدترین حالت هم در اشخاصی مشاهده میشود که حس خشم و انتقام را تا سالها حمل میکنند و به همین دلیل هم برنامه زندگی و اهداف خود را مختل کرده و نهتنها به خود ضربه میزنند بلکه سعی بر انتقام از معشوقه خود دارند و مرتکب کارهای خطرناکی میشوند.
ایزانلو درباره این تفاوتها چنین میگوید: بهطور کلی در مرحله اول، یک فرد سالم باید معیارهایی مشخص برای یک هدف جدی مثل ازدواج داشته باشد که بتواند در مسیر درست قدم بردارد. مرحله بعد این است که مهارت حفظ رابطه و پیشبرد آن به سمت ازدواج را بلد باشد.
حالا ما چه کنیم که بعد از اتمام رابطه کمتر آسیب ببینیم و زودتر روحیهمان را به دست بیاوریم و به زندگی عادی برگردیم. ایزانلو معتقد است ابتدا باید اشتباهات متداول این دوران را شناخت. اکثر افراد چنین راههایی را برای تسکین دردشان در پیش میگیرند:
1ـ سعی میکنند سراغ دوستان قدیمی بروند و راجع به نقاط ضعف طرف مقابل صحبت کنند و هرچه بیشتر در ذهن خود او را خراب کنند. در نتیجه شاید برای دقایقی در جمع حالشان خوب شود، اما بعد از اینکه تنها شدند ناخودآگاه ذهن خود را با یادآوری اینکه این آدم ویژگیهای خوبی هم داشته با مقاومت خودشان مواجه شده و با یادآوری ضعفهای خودشان، خود را آزار میدهند.
2ـ سریعا فرد دیگری را جایگزین میکنند، شاید بخواهند با ورود فرد جدید او را فراموش کنند، اما مقایسههای دائمی بین او و فرد قبلی نهتنها برایشان آزاردهنده است بلکه ظلمی هم در حق فرد جایگزین است، چون بعد از مدتی بخصوص اگر دائم از فرد قبلی سخن به میان آورند حتی اگر منفی باشد، حس خوبی در بر نخواهد داشت دیر یا زود رابطه به بنبست خواهد رسید و این یعنی اشتباه بعدی را مرتکب شدهاند و این شرایط نهتنها حالشان را بهتر نکرده بلکه بدتر میکند. آنها بسته به عمق و زمان رابطه، شش ماه تا یکسال زمان باید سپری شود تا پذیرای یک رابطه عاطفی جدید شوند.
3 ـ سعی میکنند عینک بدبینی به چشمشان بزنند. به این ترتیب همه مردها یا زنها را بد و خطرناک جلوه میدهند. حتی بعد از سپری شدن مدت زیادی از اتمام رابطه، موقعیتهای خوب دیگر را نادیده میگیرند فقط به این علت که نمیتوانند اعتماد کنند در صورتیکه دچار خطای شناختی تعمیمدهی شدهاند. احتیاط و رفتار محافظهکارانه برای کسی که یکبار دچار ناکامی شده، ضروری است، اما دلیل نمیشود به همه آدمها با وجود شایستگیشان نگاه بدبینانه داشته باشیم و قضاوت نادرست کنیم.
4ـ از فعالیتهای شخصی و اجتماعی که داشتند بهطور کلی دست میکشند که تاثیر عمیقی روی شغل و تحصیلشان میگذارد در بعضی موارد کارشان را از دست میدهند یا ترم دانشگاهی را حذف میکنند. در این شرایط سرگرم شدن و بخصوص درگیر فعالیت جسمی شدن موجب میشود ذهن کمتر درگیر شود، البته توقع بیجایی است که به همان اندازه قبل تمرکز و انرژی داشته باشند. باید تا مدتی با خود مهربانتر باشند و سخت نگیرند، اما کنارهگیری از فعالیت، خودش به تشدید شدن حال بد دامن میزند.
5 ـ به توصیه برخی دوستان به انواع مخدرها اعم از صنعتی و سنتی روی میآورند. خیلیها اولین سیگار را بعد از اولین شکست عاطفی کشیدهاند و کمکم به مواد هم برای تسکین روحیهشان پناه بردند. شما اجازه دارید تا مدت کوتاهی سوگواری و گریه و زاری کنید، اما پناه بردن به مواد بدترین تصمیمی است که در این شرایط میگیرید چون فقط و فقط خودتان دچار آسیب و گرفتاری بیشتر میشوید.
چه کارهایی حالمان را خوب میکند؟
ایزانلو، مشاور روانشناس به برخی راهکارهایی اشاره میکند که با به کار بستن آنها میتوان به بهبود وضعیت امید داشت. این روشها به شرح زیر است:
1ـ بعضی اتفاقهای زندگی در ظاهر اتفاقی تلخ و کاملا منفی به نظر میرسند، اما اکثر آدمهایی که دچار شکست عاطفی شدند، چنین مسیرهای اشتباهی را نرفتند و به ریتم زندگی برگشتند و به قول بسیاریشان باتجربهتر و عاقلتر از قبل شدهاند و حتی این اشتباه بزرگترین تلنگر در زندگی بوده تا رفتار و افکارشان را بازنگری کنند، بدانند کجاها اشتباه عمل کردند، چه تغییراتی باید در رفتارشان داشته باشند. حتی دنبال یادگیری مهارت ارتباط عاطفی صحیح رفتهاند و در این زمینه مطالعه کردند و در نهایت تغییرات لازم را اعمال کردند.
2ـ خشم را به جای انتقام به قدرت تبدیل کنید؛ تجربه نشان داده بهترین راه برای انتقام از کسی که به قول شما در حقتان بیانصافی کرده ، رشد و پیشرفتتان است. باید ببینید غیر از این رابطه چه اهداف دیگر داشتید که با تلاش میتوانید به آن برسید، این موارد انگیزه خوبی است تا شایستگی شما در درجه اول به خودتان بعد به طرف مقابل ثابت شود. به این علت که معمولا کسی که کنار گذاشته میشود اعتماد به نفساش دچار خدشه شده و این تلاش و رسیدن به هدف به نوعی بازپسگیری حس اعتماد به نفستان است. اینگونه انتقام گرفتن از همه جهات به نفع شماست.
3ـ موضوع را بپذیرید؛ یعنی همه چیز را همانگونه که بود اعم از جنبه مثبت و منفی طرف مقابل. همین امر باعث میشود ذهن شما کمتر مقاومت به خرج دهد و در ذهنتان جنگ و جدالی صورت نگیرد، چون این موضوع بعد از مدتی فرسایشی و غیرقابل تحمل میشود. اصرار به فراموش کردن کار نادرستی است، ما فراموشی نداریم بلکه فقط خاطرات و حضور آن آدم را در ذهنمان کمرنگ میکنیم و آنها دیگر جزو اولویتهای ما نیست.
4ـ خاطرهها را زنده نکنید؛ تا مدتی به مکانهایی که خاطرهساز بوده یا به جمع دوستانی که دائم پیگیر علت اتمام رابطه عاطفی شما هستند و هربار این موضوع را وسط میکشند نروید. شماره تلفن، پیامکها، یادگاریها را دور بیندازید. نشخوار خاطرات فقط روند بهبودیتان را به تعویق میاندازد. در اینگونه موارد احتیاج به برونریزی و تخلیه هیجانی دارید بهتر است به روانشناس مراجعه کنید که حداقل مشاوره درست بگیرید.
معیارهای یک رابطه عاطفی سالم
معیارهای درست انتخاب برای یک رابطه عاطفی هدفمند و سالم خیلی مهم است. هر چقدر این معیارها درست، منطقی و براساس عقل و منطق باشد، میزان موفقیت در این رابطه افزایش مییابد. در این بخش معیارهای انتخاب یک رابطه سالم برای ایجاد زندگی مشترک تشریح میشود.
علاقهمندی؛ در درجه اول اینکه فرد آمادگی و بلوغ برای شروع یک رابطه عاطفی سالم را داشته باشد و شما اولویت مهم زندگیاش باشید. او وقتاش را برای شناخت بیشتر اختصاص میدهد. همچنین علاقه اولیه بسیار مهم است اینکه جلسه اول این علاقه به وجود نیاید طبیعی است، اما اگر چند جلسه گذشت و علاقهای به وجود نیامد، بهتر است رابطه در همان جلسات اولیه تمام شود اینکه علاقه بعد از ازدواج به وجود میآید باور چندان درستی نیست به این علت که باید علاقه و جذابیت اولیه وجود داشته باشد.
دینداری و ایمان: بهتر است طرفین هر دو باورهای اعتقادی مشترک داشته باشند و از لحاظ مذهبی هم خانوادهشان در یک سطح و شبیه باشند.
ظاهرمقبول: ظاهر (چهره، قد و اندام) باید مورد پسند خودتان باشد نه انتخاب اعضای خانواده و آشنایان شما. دقت کنید نباید به دنبال زیباترین ظاهرها یا ظاهرهای خاصی بود، «دلنشین» بودن تعبیر جالبی است که در این مورد به کار میرود و کافی است.
سن مناسب: بهتر است سن پسر (میانگین2 تا 5 سال) بیشتر از سن دختر باشد. یک سال بزرگتر بودن پسر یا همسالی دختر و پسر در صورت تناسب دیگر ملاکها بخصوص برجسته بودن ملاکهای اصلی اشکال چندانی ندارد.
سطح تحصیلات: بهتر است سطح تحصیلی (مدرک) مرد بیشتر یا مساوی سطح تحصیلی زن باشد. پایینتر بودن مدرک تحصیلی مرد به اندازه یک مقطع اشکالی ندارد به شرط آنکه مرد از نظر شغل و موقعیت اجتماعی وضع مطلوبی داشته باشد.
وضعیت اجتماعی و سطح اقتصادی خانوادهها: بهتر این است که خانوادههای دختر و پسر در این دو زمینه همشأن و نزدیک به یکدیگر باشند. اگر سطح اقتصادی خانواده پسر بالاتر باشد بهتر است. تفاوت زیاد و چشمگیر موقعیت اقتصادی و اجتماعی خانوادهها گرچه جزو ملاکهای اصلی نیست، اما سازگاری و رضایت از زندگی را آسیبپذیر میسازد.
فرهنگ خانواده: تناسب فرهنگی بسیار مهمتر از تناسب وضعیت اجتماعی اقتصادی است. از بین عناصر سازنده فرهنگ، بیشتر از همه باید تناسب مذهبی، نژادی و پس از آن همسانی در آداب و رسوم خانوادگی را جدی گرفت.
میزان برونگرایی: برونگرایی و درونگرایی دو صفت مثبت و نسبتا ثابت شخصیت هستند. برونگرایان افرادی هستند خونگرم، اجتماعی، دارای دوستان متعدد، پرحرف و آغازگر گفتوگو، اهل مسافرت و تفریح، پرتحرک و علاقهمند به تنوع و هیجان. درونگراها برعکس، از محیطهای آرام خوششان میآید، با آنکه بیشتر آنها کمرویی یا اضطراب اجتماعی ندارند، اما گشاینده سخن و گرمکننده مجلس نیستند. یکنواختی را برتنوع ترجیح میدهند. از نظر روانشناسان انسانها در سه گروه برونگرا، میانگرا (نه برونگرا و نه درونگرا) و درونگرا قرار میگیرند. خوب است مرد برونگراتر از زن باشد یا اگر زن برونگراتر است، فاصله خیلی زیاد با مرد نداشته باشد. زن برونگرا از همنشینی با مرد درونگرا خسته و افسرده و مرد او ناراضی و حتی بدبین میشود.
شغل مناسب: شغل باید سالم باشد. ثابت بودن را نیز باید به عنوان هدف جدی در نظر گرفت. یعنی اگر یک مرد جوان در آغاز زندگی، کارهای مختلفی را تجربه میکند یا همزمان به چند کار میپردازد، ضروری است بهگونهای برنامهریزی کند که شغل اصلی او در مسیر روشن و ثابتی که مطابق علاقه، استعداد، تحصیل و تجربه اوست قرار گیرد. شغل مناسب زن نیز همین ویژگیها را دارد.
استقلال فکری: ازدواج تبلور استقلال عاطفی، فکری و عملی است. کسی برای تشکیل خانواده آماده است که بتواند از نظر عاطفی دوری از پدر و مادر را تاب آورد و تعامل عاطفی سازنده و پایداری با همسر خود برقرار سازد. در برنامهریزیهای زندگی و حل مشکلات آن، مطابق سن، آگاهی و تجربه خود و البته با مشورت کارشناسان تصمیم بگیرد و عمل کند. افراد وابسته، جدایی از والدین را تحمل نمیکند، کوچکترین مسائل را با آنها درمیان میگذارد و در تصمیمگیریها به خود و مشورت با همسرش اعتماد ندارد.
سلامت روان: اطمینان از اینکه فرد دارای روانرنجوریهای مزمن و ناتوانساز، ... انواع اعتیادها و روانپریشیها، انواع اختلال شخصیت نباشد. در صورت رفتارهای مشکوک با متخصص در این زمینه مشورت بگیرید.
برقراری ارتباط عاطفی سالم برخلاف تصور خیلی از افراد، نهتنها کار آسانی نیست بلکه نیازمند داشتن مهارتهایی است. بسیاری از دختران و پسران بهدلیل نداشتن آگاهی کافی از ارتباط موثر عاطفی از برقراری یک ارتباط هدفمند، سالم و پایدار ناتوانند و در مواجهه با ناکامی و شکست عاطفی بسیار ضربهپذیر میشوند. اغلب دختران در این شرایط واکنش عاطفی شدیدی از خود نشان میدهند و برخی از پسران نیز دچار افسردگی و سرخوردگی میشوند.
نظر شما